معرفی کتاب بدن هرگز دروغ نمی گوید: اثرات مستمر تربیت خشن اثر آلیس میلر مترجم امید سهرابی نیک

بدن هرگز دروغ نمی گوید: اثرات مستمر تربیت خشن

بدن هرگز دروغ نمی گوید: اثرات مستمر تربیت خشن

آلیس میلر و 1 نفر دیگر
3.7
26 نفر |
8 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

39

خواهم خواند

27

ناشر
نشر نو
شابک
9786004900812
تعداد صفحات
232
تاریخ انتشار
1399/11/15

نسخه‌های دیگر

توضیحات

        آلیس میلر، روانشناسی که شهرت جهانی دارد، با تحلیل تجارب بیمارانش و سرگذشت شخصیت های سرشناسی مثل ویرجینیا وولف و فرانتس کافکا و مارسل پروست، نشان میدهد چطور تحقیر و سرخوردگی و خشم فروخورده در دوران کودکی، خود را در بزرگ سالی بروز میدهد؛ با بیماری هایی مانند سرطان، سکته و دیگر ناخوشی ها.کتاب دلهره های کودکی، اثر پر فروش آلیس میلر درباره آسیب های روانی دوران کودکی، برای این نویسنده شهرتی جهانی به ارمغان آورد و او را به یکی از پیشروان عرصه روانشناسی کودک بدل کرد.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به بدن هرگز دروغ نمی گوید: اثرات مستمر تربیت خشن

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به بدن هرگز دروغ نمی گوید: اثرات مستمر تربیت خشن

یادداشت‌ها

        کتاب در دفاع از این بود که به هر پدر و مادری و در هر شرایطی نباید احترام گذاشت. به اثرات مخرب فرمان چهارم(والدینت را دوست بدار) پرداخته بود.
مفهوم کلی‌ش رو فهمیدم و همدلم باهاش، اینکه پدر و مادر مقدس نیستند و نمی‌شه منکر آسیب‌هایی که به فرزندشون می‌زنند شد اما
خیلی یک طرفه به قاضی رفته بود و به خصوص فصل اولش از شاعران و نویسندگان مطرح از ویرجینیا ولف گرفته تا کافکا و نیچه و پل ورلن و ... مثال زده بود و همه آسیب‌هایی که دیدند رو نتیجه رفتار غلط و وابستگی به والدین به خصوص مادر دانسته بود که خیلی به نظرم یک سویه و حتی غیر علمی بود.
کل حرف کتاب این بود که شما مجبور نیستید پدر و مادرتون رو ببخشید یا دوست داشته باشید و اگر هم شما ببخشید بدن‌تون نمی‌بخشه و حتی به نسل بعد منتقل می‌شد.
اما دو ایراد اساسی داشت کتاب
۱. به عنوان کتابی که ادعای علم داره نگفته بود دقیقاً چه اتفاقی در بدن می‌افته و چه شاهدی هست فقط مثال ضعیفی از بی‌اشتهایی زده بود
۲. مشخص نکرده بود والدین آسیب‌زا کی‌اند و دقیقاً چه می‌کنند. از این نظر کتاب متأخرتری مثل والدین سمی بر این برتری داره که آسیب‌های والدی رو دسته‌بندی کرده و مثال زده

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

17

          «بپذیر و عبور کن.» 
والدین رکن اصلی خانواده یک کودک یا حتی بزرگسال است،  و گره ای ابدی ازلی در  نوع شکلگیری شخصیت و زندگی کودکان. 
ولی این باعث نمی شود اگر هر یک از والد ها به شما بدی های جبران ناپذیر  کرد،  به طوری ک واقعا از آن ها متنفر شدید و ارتباط با آنها باعث زجر و عذابتان  شد، فقط و فقط بنابر اصل استوار  بیشتر ادیان و فرهنگ ها به خاطر احترام گذاشتن به آنها   تصمیم به بخشیدنشان بگیرید؛ نه. نیازی نیست. 
چرا؟ چون ب هر ترتیب ما ز آنهاییم و جوهری از وجودشان؟ 
این امر  دیوانگی صرف خواهد بود چون: 
 اگر ببخشایید مطمئن باشید، بدن شما تاب و تحمل این دوگانگی واقعیت موجود و واقعت رقم خورده را ندارد و  توسط (بیماری)  طغیان میکند.

در کتاب ما شاهد نمونه هایی هستیم ک خانم میلر گلچین کردند 
زندگی افراد معروف مثال زده برای من خیلی جذاب بود چون تا حدودی با آنها توسط آثارشان آشنا بودم یا حداقل اسمشان ب گوشم خورده بود 
داستایفسکی
چخوف
کافکا
نیچه
ویرجینیا وولف
و... چندین هنرمند دیگر  
متن کتاب حاوی درد زیادی هست  و همچنین حاوی آگاهی،  پس حتما تجربه اش کنید.


من معمولا نمی دانستم نسبت به این موضوع باید چه کنم؟ 
اما اکنون متوجه شدم  باید بپذیرم و عبور کنم؛ 
بجای این که ببخشم و رها:)) 

یک جمله از کتاب ک بررسی نامه ای از مارسل پروست بود را اینجا می آورم. 
سر تیتر فصل پروست هست «عشق خفه کننده مادر» 
واقعیت این است به محض اینکه حال من خوب میشود، شما همه چیز را خراب میکنید تا حال من دوباره بد شود، زیرا آن زندگی ک ب من آرامش میدهد،  باعث خشم شما میشود... اما خیلی غم انگیز است ک من نمی توانم  همزمان، عشق شما و سلامتی ام را داشته باشم. 

پروست فهمیده است ک هر وقت تن به خواسته های مادرش بدهد ((ک از طرفی در تضاد با   خواسته های خود است ))  حال جسمانی  اش رو ی وخامت می رود. 
اما با این وجود تصمیم   دیوانه وار پروست در نامه ای دیگر هویدا میشود: 
ترجیح میدهم این حمله ها ب من دست دهد و شما را خوشنود کنم تااین حمله ها نباشد و شما ناراحت«*منظور خوشنود شدن برای بیماری نیست،  بلکه بخاطر برآورده کردن خواسته های مادرش خواسته هایی که ضدیت زیادی با شخصیت و امیال پروست داره و به همین شکاف ایجاد شده بین آنچه ک میخواهد باشد و هر آنچه که مادر از او انتظار دارد باشد به او حمله های آسم دست میده*» 


        

14