یادداشت مهدی فاتحی زاد
3 روز پیش
«بپذیر و عبور کن.» والدین رکن اصلی خانواده یک کودک یا حتی بزرگسال است، و گره ای ابدی ازلی در نوع شکلگیری شخصیت و زندگی کودکان. ولی این باعث نمی شود اگر هر یک از والد ها به شما بدی های جبران ناپذیر کرد، به طوری ک واقعا از آن ها متنفر شدید و ارتباط با آنها باعث زجر و عذابتان شد، فقط و فقط بنابر اصل استوار بیشتر ادیان و فرهنگ ها به خاطر احترام گذاشتن به آنها تصمیم به بخشیدنشان بگیرید؛ نه. نیازی نیست. چرا؟ چون ب هر ترتیب ما ز آنهاییم و جوهری از وجودشان؟ این امر دیوانگی صرف خواهد بود چون: اگر ببخشایید مطمئن باشید، بدن شما تاب و تحمل این دوگانگی واقعیت موجود و واقعت رقم خورده را ندارد و توسط (بیماری) طغیان میکند. در کتاب ما شاهد نمونه هایی هستیم ک خانم میلر گلچین کردند زندگی افراد معروف مثال زده برای من خیلی جذاب بود چون تا حدودی با آنها توسط آثارشان آشنا بودم یا حداقل اسمشان ب گوشم خورده بود داستایفسکی چخوف کافکا نیچه ویرجینیا وولف و... چندین هنرمند دیگر متن کتاب حاوی درد زیادی هست و همچنین حاوی آگاهی، پس حتما تجربه اش کنید. من معمولا نمی دانستم نسبت به این موضوع باید چه کنم؟ اما اکنون متوجه شدم باید بپذیرم و عبور کنم؛ بجای این که ببخشم و رها:)) یک جمله از کتاب ک بررسی نامه ای از مارسل پروست بود را اینجا می آورم. سر تیتر فصل پروست هست «عشق خفه کننده مادر» واقعیت این است به محض اینکه حال من خوب میشود، شما همه چیز را خراب میکنید تا حال من دوباره بد شود، زیرا آن زندگی ک ب من آرامش میدهد، باعث خشم شما میشود... اما خیلی غم انگیز است ک من نمی توانم همزمان، عشق شما و سلامتی ام را داشته باشم. پروست فهمیده است ک هر وقت تن به خواسته های مادرش بدهد ((ک از طرفی در تضاد با خواسته های خود است )) حال جسمانی اش رو ی وخامت می رود. اما با این وجود تصمیم دیوانه وار پروست در نامه ای دیگر هویدا میشود: ترجیح میدهم این حمله ها ب من دست دهد و شما را خوشنود کنم تااین حمله ها نباشد و شما ناراحت«*منظور خوشنود شدن برای بیماری نیست، بلکه بخاطر برآورده کردن خواسته های مادرش خواسته هایی که ضدیت زیادی با شخصیت و امیال پروست داره و به همین شکاف ایجاد شده بین آنچه ک میخواهد باشد و هر آنچه که مادر از او انتظار دارد باشد به او حمله های آسم دست میده*»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.