یادداشتهای معصومه 🦢🌱 (18) معصومه 🦢🌱 1404/4/25 مرگ به وقت بهار مرسه رودوردا 3.4 44 مرگ به وقت بهار ، کتابی است پر از خشم، وحشت، انزجار و در عین حال زیبایی که زبان صریح و زنده و قدرت خیال انگیزی آن در صفحه به صفحه اش مشهود است.(جان سلف) همه بهار را نشانه بیداری و زندگی دوباره میدانند، نمادی از زایش، رویش و جنبش؛ تکاپویی برای آغاز، شروع دوباره و از سر گرفتن. اما بهار "مرسه رودوردا" هممعنی مرگ است. پر از تصاویر خارقالعاده و نمادهای طبیعی جذاب و عمیقاً متناقض، #سخت خونده شد ولی تصویر سازی توی ذهنم تقویت شد البته به این معنی نیست که با توصیفات از طبیعت، آرامش گرفته باشم 😇🎋 0 22 معصومه 🦢🌱 1404/4/24 آبنبات هل دار مهرداد صدقی 4.4 299 "آقا جان واقعاً هم من و هم جیبش را شرمنده کرده بود و همان طور که به عنوان کادوی موفقیت ملیحه در کنکور یک ماشین لباس شویی برای خانه گرفته بود به خاطر نمرههای من هم تلویزیون رنگی خریده بود. فکر میکنم بر فرض محال اگر من و ملیحه قبل از ازدواج او و مامان به دنیا آمده بودیم به بهانه موفقیت تحصیلی ما میتوانستند کل جهیزیه و اسباب و وسایل زندگیشان را تکمیل کنند." 🤣😆 اگه دلت میخواد از ته دل بخندی، اگه دلت برای شادیهای کودکیت تنگ شده، و میخوای چند دقیقهای بیدغدغه و آروم، به دنیا مثل یه بچهی شیطون و خوشذوق نگاه کنی… خودتو بسپار به دنیای قصههای کودکی محسن! 0 19 معصومه 🦢🌱 1404/4/19 بیمار خاموش الکس میکیلیدس 4.1 160 اگه دنبال داستانی هستی که ذهنتو درگیر کنه و پایانش غافلگیرت کنه. «بیمار خاموش» انتخاب خوبیه ولی انتظارم فراتر از این پایان بود 🫠 تئو فابر، رواندرمانگر به بیمارستان روانی «گراو» میره تا با آلیسیا برنسون کار کنه. آلیسیا هنوز حرف نمیزنه، اما تئو باور داره که میتونه اون سکوت رو بشکنه. تئو خودش هم رازهایی داره. زندگی شخصیاش در حال فروپاشیه، و وسواس پیدا کرده که آلیسیا رو نجات بده. اما شباهتهایی بین زندگی تئو و آلیسیا هست.. انگار یک جورهایی داستان این دو به هم گره خورده. سکوت آلیسیا یه جور فریاد خاموشه... و سوال اصلی داستان اینه: چرا آلیسیا حرف نمیزنه؟ و مهمتر: اگه حرف بزنه، چی میگه؟ 0 21 معصومه 🦢🌱 1404/4/14 خودشناسی آلن دوباتن 3.7 25 سه چهارم پریشانی های ما ناشی از این نیست که چیزهایی نگران کننده وجود دارند بلکه ناشی از آن است که به نگرانی هایمان فرصت لازم و کافی نمیدهیم که درک شوند و بدین ترتیب خنثی گردند. " با خوندنش به خودشناسی نمیرسید بلکه از توانایی های مغز و درون خودتون خبر دار میشید که این یه قدم برای رسیدن به خودشناسیه " 🐌✨ 0 20 معصومه 🦢🌱 1404/3/16 در کتابخانه پیدایش می کنی میچیکو آئویاما 3.9 34 پنج تا داستان جدا از هم، اما نویسنده خیلی قشنگ و با ظرافت با یهسری سرنخ کوچیک، همهشونو به هم وصل کرده. داستان آدمهایی که از جایی که تو زندگیشون ایستادن، راضی نیستن؛ یا دنبال یه تغییرن، یا اصلاً نمیدونن چی میخوان. درست وسط روزمرگیهاشون، سر و کارشون میافته به یه کتابخونهی کوچیک توی انجمن فرهنگی محلهی هاتوری؛ جایی که یه کتابدار عجیب داره. کتابدار فقط یه کتاب معمولی معرفی میکنه، اما همون کتاب کمکم مثل نسیمی آروم، یه چیزایی رو توی زندگی آدمها جابهجا میکنه. ریتم کتاب آرومه، درست مثل سکوت یه بعدازظهر بارونی. من دوستش داشتم، ولی گاهی هم دلم یهذره هیجان میخواست وسط این آرامشِ کشدار 🪷🐳 به نظرم همهمون یه روز، یهجوری به همچین کتابخونهای نیاز پیدا میکنیم… یه جایی برای پیدا شدن. یه کسی که فقط بپرسه: "دنبال چی میگردی؟" 5 35 معصومه 🦢🌱 1404/3/15 مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالایویچ تولستوی 4.2 408 یاد این شعر مولانا افتادم: «دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ای هیچ، برای هیچ، بر هیچ مپیچ دانی که پس از مرگ چه ماند باقی؟ عشق است و محبت است و باقی همه هیچ...» این شعر برای من انعکاس کاملی از روایت داستان «مرگ ایوان ایلیچ» بود؛ داستان یک کارمند دادگستری که بهخاطر بیماریای لاعلاج، هر روز به مرگ نزدیکتر میشه. نویسنده با دقت، درد و رنج ایوان و نگاه او به مرگ را به تصویر میکشد. اوایل داستان، برایم کمی مبهم و گنگ بود و نتونستم بهخوبی ارتباط بگیرم، اما از فصل دوم به بعد، داستان برایم روشنتر شد و شخصیتها را بهتر شناختم. ولی ترجمهی کتاب دشوار بود؛ و یه جاهایی مفهوم رو با کلمات مختلف تکرار میکرد که خوندن سخت میشه. 2 74 معصومه 🦢🌱 1404/2/20 شاید عروس دریایی آلی بنجامین 3.9 99 شاید عروس دریایی 🪼 کتابی مناسب نوجوانان؛ اما این بهمعنی این نیست که نمیتونه روی یه بزرگسال تأثیر بذاره. گاهی وقتها که ذهنمون خستهست و روحمون زخمی، یه کتاب سادهی نوجوانانه میتونه همون چیزی باشه که بهمون یاد بده چطور با غمهامون کنار بیایم و بپذیریم. این داستان دربارهی دو دوسته. بعد از اینکه فرنی، بهترین دوست سوزی، غرق میشه، ذهن سوزی پر از سوال میشه. اون با تمام وجودش میخواد بفهمه چرا این اتفاق افتاده، و دردناکتر اینکه، اون اتفاق درست زمانی افتاده که اون دوتا باهم قهر بودن... غم توی این داستان نرمه، آرومه، اما عمیقه. مثل موجی که بیصدا از دلت میگذره. پایان داستان برام جالب نبود؛ باز بود، شاید بیش از حد. اما هنوز حسش توی ذهنم مونده. و شاید... شاید یه عروس دریایی، دلیلی باشه برای اینکه بعضی غمها رو جور دیگهای بفهمیم. 🌊 4 20 معصومه 🦢🌱 1404/2/18 آنی شرلی در اونلی جلد 2 لوسی مود مونتگمری 4.6 65 «فصل دیگری از زندگیام بسته شد...» 🌸📖 دوره دو ساله معلمی آنه شرلی هم تموم شد؛ فصلی پر از تجربه، رشد، و آشنایی با شخصیتهایی که هر کدوم یه تکه از دل رو با خودشون بردن. دیویِ شیطون، دورای آروم، شارلوتای صمیمی، خانم لوندر با اون دل رؤیاییش، پائول با خیالپردازیهای کودکانهش... و البته آقای هریسون و طوطی بداخلاقش، گینگر! این جلد از مجموعه، یه جور دلبستگی خاص داره. پر از لحظههای ناب، خندهدار، تأملبرانگیز. توصیفهای مونتگمری از طبیعت و اونلی... یه چیز دیگهست. یهجوری مینویسه که وقتی میخونی، انگار بوی گلای وحشی رو حس میکنی، صدای پرندهها رو میشنوی، و یه نسیم خنک میزنه به صورتت... هر بار که کتاباشو میخونم، یه عالمه امید میریزه تو دلم، یه آرامش عمیق که انگار هیچ چیز نمیتونه خرابش کنه 🪷🍃 آنه انگار همیشه یادم میندازه که حتی وقتی زندگی سخت میشه، هنوزم میشه از دلش زیبایی درآورد. از یه شاخه گل، از یه لبخند کوچیک، یا حتی از یه دل ساده... انگار به آدم میگه: حتی اگه زندگی آسون نباشه، هنوزم میتونی زیباییهاش رو پیدا کنی، تو یه گل وحشی، یه نسیم عصرگاهی، یا یه دل ساده. 6 33 معصومه 🦢🌱 1404/2/9 نجواگر الکس نورث 4.1 110 داستان این کتاب هم جنایی، معمایی بود و هم اجتماعی و روانشناختی و هیجان انگیز ☺️✨ از خوندنش لذت بردم ولی یه جاهایی روند طولانی داشت تا برسه به بخش پیدا کردن قاتل. موقع خوندن کتاب برمیگشتم عقب بعضی جملهها رو چندبار میخوندم و بهش فکر میکردم. از لحاظ تربیتی خیلی حرف داره! 2 27 معصومه 🦢🌱 1403/12/22 بدن فراموش نمی کند بسل ون در کولک 3.5 6 اگر از نیازهای بدنتان بی خبر باشید نمیتوانید از آن مراقبت کنید. اگر احساس گرسنگی نکنید، نمیتوانید غذا بخورید اگر اضطراب را با گرسنگی اشتباه بگیرید ممکن است پرخوری کنید و اگر قادر نباشید سیر شدنتان را احساس کنید همچنان به خوردن ادامه میدهید از این روست که پرورش آگاهی ادراکی یکی از جنبه های اساسی در بهبود تروماست. *تقریباً سه ماه طول کشید تا تمومش کنم* 0 41 معصومه 🦢🌱 1403/9/12 من بیش از حد فکر می کنم کریستل پوتی کلن 4.0 5 *شما برای زنده ماندن نیاز ندارید به دل همه بنشینید* 1 58 معصومه 🦢🌱 1403/8/3 شجاعت در برهوت: جستجوی وابستگی واقعی و شجاعت دستیابی به خوداتکایی برنی براون 3.1 1 عصبانی بودن خیلی آسان تر از این است که صدمه ببینید یا بترسید 0 36 معصومه 🦢🌱 1403/7/3 تمام جهان در من است سیدایمان سرورپور 4.3 7 هیچ چیز تمام نشده... این فقط یک شروع است 🌱 0 32 معصومه 🦢🌱 1403/7/3 بخش دی فریدا مک فادن 4.2 363 فوق العاده بود 😍✌🏻 0 20 معصومه 🦢🌱 1403/4/31 دوستش داشتم آنا گاوالدا 3.2 48 جسارت نداریم که حتی یک بار در زندگی با خودمان روبه رو شویم. بله، با خودمان. فقط خودمان و خودمان. همین. 1 29 معصومه 🦢🌱 1403/4/7 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 505 تنها راهِ یاد گرفتن زندگی کردنه! 2 25 معصومه 🦢🌱 1403/3/11 بریت - ماری اینجا بود فردریک بکمن 4.1 65 زمستان همیشه بدترین فصل سال است هم برای گلدانهای بالکن و هم برای بریت ماری این سکوت است که بریت ماری باهاش میجنگد که باید تحملش کند، چون انسان نمی داند آیا در سکوت کسی از حضورش خبر دارد یا نه و زمستان فصل سکوت است چون سرما انسانها را منزوی میکند دنیا را در سکوت فرو میبرد. 0 30 معصومه 🦢🌱 1403/3/9 تصمیم گرفتم خودم باشم سو-هیون کیم 4.1 42 -تنها کسی که نباید از احترام به او غافل شوید، خودتان هستید و بس. 0 26