یادداشت معصومه 🦢
1404/3/16
پنج تا داستان جدا از هم، اما نویسنده خیلی قشنگ و با ظرافت با یهسری سرنخ کوچیک، همهشونو به هم وصل کرده. داستان آدمهایی که از جایی که تو زندگیشون ایستادن، راضی نیستن؛ یا دنبال یه تغییرن، یا اصلاً نمیدونن چی میخوان. درست وسط روزمرگیهاشون، سر و کارشون میافته به یه کتابخونهی کوچیک توی انجمن فرهنگی محلهی هاتوری؛ جایی که یه کتابدار عجیب داره. کتابدار فقط یه کتاب معمولی معرفی میکنه، اما همون کتاب کمکم مثل نسیمی آروم، یه چیزایی رو توی زندگی آدمها جابهجا میکنه. ریتم کتاب آرومه، درست مثل سکوت یه بعدازظهر بارونی. من دوستش داشتم، ولی گاهی هم دلم یهذره هیجان میخواست وسط این آرامشِ کشدار 🪷🐳 به نظرم همهمون یه روز، یهجوری به همچین کتابخونهای نیاز پیدا میکنیم… یه جایی برای پیدا شدن. یه کسی که فقط بپرسه: "دنبال چی میگردی؟"
(0/1000)
معصومه 🦢
1404/3/18
2