محمد مهدی شاطری

محمد مهدی شاطری

پدیدآور کتابدار بلاگر
@shateri
عضویت

آبان 1403

36 دنبال شده

158 دنبال کننده

                دانشجوی کارشناسی کم سواد رشته علوم تربیتی!

نکته : کتاب‌هایی که خوندم رو لزوما پیشنهاد نمی‌دم. مسئولیت انتخاب کتاب‌ از قفسه‌هایم بر عهده خودتان هست. 
              

کتاب‌های نویسنده

یادداشت‌ها

نمایش همه
        صبح کتاب را با دید بسیار بدی شروع کردم. ورق که می‌زدم تصاویر توی ذوق می‌زد و به نظر می‌رسید به دست هوش مصنوعی سپرده شده‌اند. اما هرچه می‌گذشت نوع چینش محتوایی اثر و زبان مناسب آن بهم نشان می‌داد که نگاه اشتباهی در ابتدا داشته‌ام. هرچند باز تصاویر اذیت کننده بود. 

من از «مامان‌های نویسنده» اصولا خیلی خوشم می‌آید وقتی برای کودک وجوان می‌نویسند. چون نوع شخصیت‌پردازی‌شان معمولا ریشه در آن تجربه‌ای که با فرزندان خود دارند می‌باشد. و این شناخت برای من خیلی جذاب است که به خوبی در اثر به چشم می‌خورد. 

هرچند «خانم مامان نویسنده محترم» از نظر تربیتی بهتر بود به فیلم‌ها و انیمیشن‌هایی که بچه‌ها بر زبان می‌آورند دقت بیشتری کنید. این کار پیرنگ را هم تقویت می‌کرد. برای مثال، مگر پدر نامی بر روی محدودیت سنی بازی‌های رایانه‌ای به شدت حساس نیست و آن را برای فرزند خود جا نینداخته است؟ پس قاعدتا هتل ترانسیل‌وانیا نیز برای نامی عزیز و گرامی خیلی مناسب نمی‌تواند باشد که مدیر را با شخصیت‌ خون‌آشام او مقایسه می‌کند، نه؟😄

در مجموع اثر خوبی بود و به نظرم اگر روی تصویرگری آن بهتر کار می‌شد اتفاق بهتری می‌افتاد. از انتشارات پینو هم بسیار شاکی هستم‌که تصاویر را همینطور دست هوش مصنوعی به امان خدا رها می‌کند. بزرگوار دست در جیب مبارکت کن لطفا ! از طرفی یکی از تصاویر کتاب بسیار خطرناک است. یک بار پستی در بهخوان می‌نویسم و شرح بیشتری در این باره می‌دهم. ولی فعلا همین را بگویم که هرگاه ما به یک موجود غیر انسانی، ویژگی‌های انسانی می‌دهیم وظیفه داریم اخلاقیات را در نوع به تصویر کشیدن آن موجود رعایت نماییم. مثلا من می‌دانم که یک هزارپا کت و شلوار نمی‌پوشد و برهنه است. اما وقتی در صفحه ۲۷ یکی از همسایه‌های خانم را به شکل هزارپا می‌کشید، اجازه ندارید آن را برهنه رها کنید. مخصوصا اینکه مخاطب این کتاب پسران کم سن و سال هستند.‌ دیگر خودتان ته ماجرا را بگیرید، من بیشتر توضیح نمی‌دهم! 
      

4

        با نگاه بسیار منفی‌ای کتاب را شروع کردم. چرا که قبل از آن «دارویی برای پدر» را خوانده بودم. اما داستان کتاب و چینش محتوایی نویسنده با وجود ضعف‌های بسیار برایم جالب توجه بود. 

خرگوش نامه‌ای دریافت می‌کند که شخصی نوشته؛ فردا به خانه‌اش برای میهمانی می‌آید. ابتدا خرگوش به خاطر آموزه‌های خانوادگی‌اش از آمدن میهمان خوشحال می‌شود اما رفته رفته ابهاماتی برایش پیش‌ می‌آید که؛
این میهمان کیست؟
برای من خطری دارد؟
با چه خوراکی‌ای از او باید پذیرایی کنم؟
و...
و بعد به دنبال جواب سوال هایش می‌رود. 

این نگاه و چینش خیلی برای کودک می‌تواند مفید باشد. هرچند تصویرگری‌های کتاب خیلی جذاب نیست و نویسنده در بیان داستان خلاقیتی به کار نمی‌گیرد. ابهام نیز در اثر به شکل پررنگی وجود دارد که اصلی ترین سوال این است که: «خرس چرا خودش را معرفی نکرد». و البته سوالات دیگری نیز وجود دارد. 

از طرفی من هیچ توجیهی بر وجود این همه سوال در اثر نمی‌بینم. به نظرم کتاب فضایی را برای تأمل ایجاد می‌کند و نیاز به آموزشی و حوصله‌سربر کردن آن با آوردن این سوالات نیست.

با تمام این‌ها محتوای اثر به قدری قوام دارد که آن را بتوان با خیال آسوده و محکم معرفی نمود. به نظرم به مسئله «میهمان» از دریچه جدیدی نویسنده نگاه کرده است. 
      

1

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.