یادداشت محمد مهدی شاطری

        من مدتی است دغدغه روی مخی پیدا کرده‌ام! من فکر می‌کنم فعالین تربیتی و مربیان بیش از اندازه غرق در ظواهر و متن کتاب‌ها می‌شوند و از ورود به فضایی جدی‌تر یا واهمه دارند یا توان فکر و یا حوصله‌اش را ندارند. کتاب  «آن چیز» نکات بسیار مثبتی دارد. در آن شکی نیست. اینکه در دنیای مدرن ورود یک شی ناشناخته چگونه می‌تواند در تفاسیر را باز کند و بدون فهم حقیقی «آن‌چیز» نزاع یا... تولید کند. 

اما

پشت کتاب نوشته است:
داستانی درباره‌ی فکر کردن و توجه داشتن، سرگذشت دوستی‌ها و تفسیری ظریف و چند لایه از جست و جوی معنا در زندگی مدرن. 

به این واژگان دقت کنید؛ «معنا»، «جست و جو»، «زندگی مدرن» و «تفسیری چند لایه». چطور می‌توان چنین واژگانی را دید و بعد روی متن و ظواهر تمرکز کرد؟ هر کتاب کودک ورای حرف‌های گوگولی مگولی که راحت‌تر می‌توان آن ها را مورد نقد و بررسی قرار داد صاحب یک «جهان» است. جهانی که در آن ارزش‌ها و منبع ارزش‌هایی وجود دارند و نویسنده بر مبنای «آنچه معرفت و شناخت» می‌پندارد سخن می‌گوید. 

بدبختی ما این است که هرجا نام «کودک» به میان آمد تقلیل و ساده‌گرایی به همراه آن نمودار شد.

      
90

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.