یادداشت محمد مهدی شاطری
6 ساعت پیش
مدتی بود که خواندنش را عقب میانداختم. فکر میکردم تمرکز زیادی میخواهد و حوصلهام را سر میبرد. اما پریروز که کتاب را شروع کردم ناگهان فضای داستانی من را به درون خود فرو برد و حال که کتاب را تمام کردم احساس میکنم عزیزانم را از دست دادهام. نمیگویم کتاب ایراد نداشت. مثلا پردازش شخصیت مردم روستا انقدر در ابهام شکل گرفته بود که من توان تصورشان را نداشتم و بیرحمی وجودیشان را درک نمیکردم. نفرت نیز در داستان برای من توجیهی نداشت و سیری منطقی را طی نمیکرد. اما کار به این نکات فرمی و محتوایی ندارم. الان به این فکر میکنم که چگونه؟ چطور؟ چرا؟ نمیفهمم. نمیفهمم چرا ما آدمها...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.