راستش من این کتاب رو فقط یه روایت از رواندرمانی نمیدونم؛ بیشتر شبیه گفتوگوی صمیمی با یه درمانگر پیر، مهربون و باتجربهست. یالوم با همون سبک همیشگیش، خیلی راحت، ساده و البته پرمعنا، از تجربههاش تو درمان مراجعینش حرف میزنه. ولی چیزی که این کتاب رو خاص میکنه، فقط قصههای درمان نیست؛ بلکه خودافشاگریها و تأثیر متقابل درمانگر و مراجع روی همدیگهست.
یکی از چیزهایی که خیلی دوست داشتم این بود که یالوم از اشتباهاتش هم مینویسه، از تردیدهاش، حسهایی که گاهی تو درمان براش پیش میاد. انگار میگه: “منم آدمم!”
و خب همین باعث میشه حرفاش واقعیتر به دل آدم بشینه.
اگه توی حوزه روانشناسی یا مشاورهای، این کتاب قطعاً الهامبخشه. ولی حتی اگه فقط دنبال یه کتاب انسانی، واقعی و پر از تجربههای ملموس زندگی هستی، بازم پیشنهادش میکنم.
اگه بخوام یه نقطهضعف بگم، شاید اینه که گاهی تمرکز از مراجع میره روی خود یالوم و بعضی روایتها هم ریتم تکراری پیدا میکنن.
در کل، این کتاب همونطور که از اسمش پیداست، واقعاً یه موهبت برای هرکسیه که دغدغهی کمک به دیگران داره یا دوست داره درونیات انسانها رو بفهمه