یادداشت فاطمه معروفی
دیروز
جاناتان هایت، روانشناس اجتماعی و پژوهشگر، در فرضیه خوشبختی دست به کاری زده که شاید آرزوی بسیاری از ما باشد: پل زدن بین یافتههای روانشناسی مدرن و خرد کهن. او در این کتاب تلاش کرده از دل آموزههای ادیان، فلسفههای باستان و دانش امروز، فرمولهایی برای داشتن یک زندگی معنادار و رضایتبخش بیرون بکشد و نتیجه، جذاب، قابل تأمل و کاربردیست. هایت کتاب را با استعارهی مشهور “فیل و فیلسوار” آغاز میکند؛ استعارهای که ذهن انسان را به دو بخش منطقی (فیلسوار) و هیجانی و ناخودآگاه (فیل) تقسیم میکند. پیام ساده اما عمیق این استعاره این است: تا وقتی فیل راضی نباشد، فیلسوار نمیتواند کاری پیش ببرد! پس برای خوشبختی، نمیشود فقط به عقل تکیه کرد؛ باید احساس، عادتها و سیستم عصبی را هم همراه کرد. از نقاط قوت کتاب، سادگی در بیان مفاهیم علمی، پیوند دادن مسائل روانشناسی با منابع معنوی و فلسفی و نگاه یکپارچه به انسان است. هایت، بدون افتادن به دام عرفانزدگی یا علمزدگی، بین حکمت شرقی، آموزههای بودایی و تحقیقات عصبشناسی تعادل برقرار میکند. در فصلهایی مثل “معنا”، “رنج”، “فضیلت” یا “رابطه با دیگران”، هایت بارها یادآوری میکند که خوشبختی نه یک مقصد نهایی بلکه یک فرآیند است و این فرآیند، ترکیبیست از پذیرش خود، ارتباط با دیگران و زندگی هدفمند. 🔸 نقاط قوت: • ادغام فلسفه و روانشناسی با بیانی روان • مثالهای ملموس و پژوهشهای بهروز • طرح موضوعاتی چون فضیلت، معنا و رابطه با خود و دیگران با دیدگاهی چندلایه 🔸 نقاط ضعف: • گاهی در بعضی بخشها، برای مخاطب ناآشنا با مباحث روانشناسی ممکن است چالشبرانگیز یا کمی تکراری باشد • برخی فصلها انسجام بیشتری نسبت به بقیه دارند و کتاب از نظر ساختاری یکنواخت نیست اما در مجموع، فرضیه خوشبختی کتابیست که میتوان آن را به همهی کسانی که دغدغهی زیستن بهتر، عمیقتر و آگاهانهتر دارند پیشنهاد کرد نه فقط روانشناسها یا اهل فلسفه، بلکه هر کسی که میخواهد خودش را بهتر بشناسد، با احساساتش کنار بیاید و در نهایت از درون آرامتر زندگی کند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.