یادداشت فاطمه معروفی
4 روز پیش
کتاب «بندها» از اون دست رمانهاییه که ظاهرش سادهست، ولی مثل نخهایی نازک و نامرئی تا عمق روانت پیش میره و نمیذاره بیتفاوت ازش عبور کنی. داستان دربارهی یک خانوادهست؛ زن، مرد و بچههایی که همگی درگیر یک خیانت میشن، اما اصل ماجرا فقط دربارهی خیانت نیست، بلکه دربارهی پیامدهای روانی، درونی و حتی فلسفی این شکستن تعهداته. ماجرا از زبان سه راوی روایت میشه: اول، زن (واندا) که بعد از سالها زندگی، همسرش (آلدو) بهش خیانت میکنه و اون در نامهای پر از خشم و سرزنش و زخم، واکنش نشون میده. بعد نوبت به خود آلدو میرسه، که به نوعی میخواد توجیه کنه، بفهمه یا حتی صرفاً روایت کنه چرا این مسیر رو رفت و در نهایت، روایت از زبان فرزندهاست که شاید بیشترین آسیب رو دیدن ولی کمترین حرف رو زدن. 🧠 تحلیل روانشناختی این کتاب یه تحلیل عمیق از بندهاییست که ما رو توی روابط انسانی، خانوادگی و حتی گذشتههامون گره میزنن. بندهایی که گاهی نجاتبخشن، گاهی خفهکننده. خیانت در این رمان فقط یک اتفاق بیرونی نیست، بلکه یک لرزش در ساختار هویتی آدمهاست. انگار هرکسی با خودش و انتخابهاش در کشمکشه؛ با ترس از آزادی، ترس از تعهد، ترس از تنهایی و حتی ترس از انتخابهای گذشته. 👥 نکته جالب یکی از جذابترین نکات کتاب، شیوهی روایتشه. نویسنده کاری میکنه که نتونی بهراحتی قضاوت کنی. با هر راوی همراه میشی و با هرکدوم حس میکنی حق با اونه، بعد که راوی عوض میشه، ذهنت به چالش کشیده میشه. این خاصیت نویسندگانیه که پیچیدگیهای روان انسان رو به خوبی میشناسن. ✨ نقاط قوت کتاب • روایت چندلایه و روان • نثر دقیق، پرکشش و بدون اضافهگویی • شخصیتپردازی عمیق و باورپذیر • به چالش کشیدن مفاهیم تعهد، پایداری، وجدان، و نقشهای سنتی ⚠️ نقاط ضعف احتمالی • فضای داستان ممکنه برای بعضی خوانندهها بیش از حد مینیمالیستی و بیحادثه به نظر بیاد. • گاهی بین خطوط، تلخی بیش از حدی حس میشه که ممکنه برای کسانی که دنبال «دلگرمی» هستن، مناسب نباشه. 💭 در پایان… اگر دنبال یه رمان روانشناختی فلسفی هستی که کوتاهه ولی تا مدتها ذهنت رو درگیر نگه میداره، «بندها» میتونه انتخاب خوبی باشه. خوندنش مثل باز کردن چمدونی قدیمیه که پر از گرههای نیمهباز احساسیه؛ هم تلخه، هم واقعی، هم آشنا…
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.