معرفی کتاب پدرو پارامو اثر خوان رولفو مترجم کاوه میرعباسی

پدرو پارامو

پدرو پارامو

خوان رولفو و 3 نفر دیگر
3.8
87 نفر |
31 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

137

خواهم خواند

77

ناشر
ماهی
شابک
9789642092741
تعداد صفحات
198
تاریخ انتشار
1399/11/5

توضیحات

        آن آبادی را از روی خاطره های مادرم مجسم کرد بودم،از روی دلتنگی اش لا به لای آن آه های پر حسرت.تا زنده بود برای کومالا آه می کشید،در حسرت بازگشت به آنجا.اما هرگز نتوانست به آن جا برگردد.حالا من به جایش می آیم. چشم هایی را با خود می آورم که او با آنها به کومالا نگریسته بود.چشم هایش را به من امانت داد تا به جای او تماشا کنم. به عقیده ی بسیاری،پدرو پاراموهترین رمان مکزیکی سده ی بیستم است و برخی نیز آن را از بهترین رمان های قرن بیستم میدانند.وقایع داستان در دوزخی اساطیری و زمینی می گذرد،با مردگانی که به سبب خطاهای گذشته شان پیوسته در تلاطمند. پدروپارامو،که با رئالیسم جادویی قرابت های انکار ناپذیریی دارد،کلاف در هم بافته ای است از تنهایی،جبرگرایی و اسطوره.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به پدرو پارامو

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به پدرو پارامو

نمایش همه

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          ‎جادویی در راه است!
•
‎ادبیات آمریکای لاتین در رئال‌ترین حالت ممکن هم جادویی در پس و پیش قصّه برایتان کنار می‌گذارد. جادویی که به قول مارکز «امور روزمره‌ و واقعیات عادی جاری در زندگی آمریکای لاتینی‌هاست» جادویی در کنار میز ناهار، در ایوان ِ خانه‌ها، میان سلام و احوالپرسی‌های روزانه، هنگام استراحت در گور، در پستوی مغازه‌ها، دستور پخت غذاها، پدیده‌های طبیعی، نیایش‌ها، تفکرات؛ جادویی منشعب از- و ریشه دوانده در زندگی عادی مردم.

‎حسین سناپور در کتاب «جادوهای داستان» می‌نویسد «تمام راز کار مارکز و سایر نویسندگان رئالیسم جادویی در این است که پدیده‌هایشان را طوری بباورانند که انگار واقعا اتفاق افتاده است» این حرف غلطی نیست اما راستش خود مارکز نظر دیگری دارد: «من هرگز موفق نشدم کاری انجام دهم که از واقعیت این منطقه شگفت‌انگیزتر باشد، در تمام کتاب‌های من حتی یک سطر وجود ندارد که از واقعیت سرچشمه نگرفته باشد». مارکز معتقد است هر آنچه نوشته واقعا اتفاق افتاده، فقط لغت برای توصیف عظمت این پدیده‌ها کم داشته است، در نتیجه دیگران اسم جادو روی‌ش می‌گذارند (جادو به معنای آنچه در واقعیت اتفاق نمی‌افتد) هرچند به قول سناپور مارکز همین پدیده‌ها را آنچنان خوب توصیف می‌کند که برای آدم‌ها باورپذیر می‌شود.

‎از آنجایی که ما شرقی‌ها بیشتر با آثار آمریکای لاتین ارتباط برقرار می‌کنیم _چراکه فرهنگمان ‌بر بستری از تفکرات اسطوره‌ای بنا شده است، دقیقا شبیه فرهنگ عامیانه‌ی مردمان کارائیب_ پس پیشنهاد همیشگی من برای آن‌هایی که دغدغه‌ی ادبیات دارند خواندن کتاب‌های آمریکای لاتین بوده و هست.

‎پدرو پارامو را باید به زبان اسپانیایی خواند، اسپانیایی بلدید؟ بسم‌الله. مثل من بلد نیستید؟ ترجمه‌ی احمد گلشیری را بخوانید. تاکید می‌کنم فقط ترجمه‌ی احمد گلشیری. به قول یکی از رفقا، آمریکای لاتین سخت‌خوان است، در ترجمه نباید راحت‌‌الحلقوم‌اش کرد و دست مخاطب داد؛ تمام جادوی قصه با راحت کردن ترجمه دود می‌شود. گلشیری ترجمه‌ی تمیزی از پدرو پارامو به دست‌تان می‌دهد که شاید کمی سخت‌خوان‌باشد، اما ارزشش را دارد. از طرف دیگر کاوه میرعباسی ترجمه‌ی راحت‌خوانی دارد که به نظر من آمریکای لاتینی بودن اثر را کمرنگ کرده است.

‎مطلقا هیچ چیزی از قصّه نمی‌گویم؛ فقط همین را بدانید خوان رولفو هم مثل باقی آمریکای لاتینی‌ها بهتان رو دست می‌زند و مجبورتان می‌کند برگردید و کتاب را از ابتدا بخوانید. کتاب حکایت نومیدی و اشتیاق برای نابودی‌ست. خلاصه داستان نخوانید، نقد نخوانید، ریویو چک نکنید، بروید سراغ خود کتاب

این کتاب به همه پیشنهاد نمی‌شود!
        

39

          پدرو پارامو شاهکاری از ادبیات آمریکای لاتین است که با فضای وهم‌آلود و روایت خاصش، مرز میان واقعیت و خیال را در هم می‌شکند. رولفو در این رمان کوتاه اما عمیق، داستان پسری به نام خوان پرسیادو را روایت می‌کند که به وصیت مادرش، راهی روستای کومالا می‌شود تا پدرش، پدرو پارامو را پیدا کند. اما چیزی که انتظارش را ندارد، روبرو شدن با شهری است که ساکنانش بیشتر به ارواح شباهت دارند تا انسان‌های زنده.

روایت داستان از نگاه‌های متفاوت و درهم‌تنیده ارائه می‌شود و همین ساختار شکسته، فضایی خواب‌گونه و گاه ترسناک به آن می‌بخشد. پدرو پارامو پر است از صداهایی که از دل خاک می‌آیند، خاطراتی که زنده‌اند، و گذشته‌ای که بر زمان حال سایه انداخته.

این کتاب نه‌فقط درباره یک جستجوی شخصی، بلکه بازتابی از فساد، قدرت، عشق و رنج در جامعه‌ای پوسیده است. رولفو با زبان شاعرانه و موجز خود، جهانی خلق کرده که هم کابوس است، هم افسانه، و هم نقدی عمیق بر انسان و تاریخ. اگر به ادبیات جادویی، عمیق و استعاری علاقه دارید، پدرو پارامو یکی از ضروری‌ترین خواندنی‌های شماست.
        

8

سارا 🦋

سارا 🦋

1403/1/14

          شروع داستان از زبان پسری به نام "خوآن پرثیادو" هست که در جست و جوی پدری که هرگز ندیده به روستای "کومالا" مسافرت کرده: جایی که به طرز عجیبی خالی از سکنه و ساکت به نظر می‌رسه و در عین حال هیچ لحظه‌ای نیست که خوآن سر و صدا و نجوای آدم‌ها رو نشنوه.
طولی نمی‌کشه که خوآن پی ببره ساکنان این روستا مردم عادی نیستند. بلکه مردگانی آواره و بلاتکلیفن که نه به عذاب جهنم محکوم می‌شن و نه به بهشت راهی دارن؛ این‌ها تو برزخ بلاتکلیف موندن و رنج می‌کشن. چرا که هر کدوم از اون‌ها بار گناهی به دوش داره که نمی‌ذاره روحش بعد از مرگ به آرامش برسه‌.

توی این کتاب مرز واضحی بین شخصیت‌ (راوی) و اتفاق‌ها وجود نداره و به خاطر پرش‌های زمانی متعدد تو دسته کتاب‌های سخت‌خوان قرار می‌گیره. از طرفی احتمالا در سبک رئالیسم جادویی  یا سورئال قرار بگیره؟! (زیاد از معیارای این طبقه‌بندی‌ها سر در نمی‌آرم فقط بدونید با ترکیبی از واقعیت و استعاره و تخیل مواجه هستیم) سبکی که من خیلی طرف‌دارش نیستم ولی این یکی ارزش خوندن داشت!

اگه با این تفاسیر به خوندن پدرو پارامو علاقه‌مند شدین توصیه می‌کنم یه برگه کنار دستتون بذارید و اسامی و نقششون رو یادداشت کنید. چون در نهایت باید تمام اطلاعات شلخته‌ای که از کتاب به دست آوردید کنار هم بیارید تا به معنی داستان و منظور نویسنده برسید. بهتره در حد امکان بدون وقفه و با دقت خونده بشه. امیدوارم براتون مفید بوده باشه.
        

31

          از سخت‌خوان‌ترین کتاب‌هایی که تا الان سمت‌شون رفتم؛ اما بی‌شک فهمیدن و خوندنش از خشم و هیاهو سخت‌تر نبود. بخش اول خشم و هیاهو رو دو بار خوندم و هربار برای خوندن بخش دوم شکست خوردم. اما پدرو پارامو این‌طوری نبود و ‌تقریباً سریع تمومش کردم. 
‌
توی این کتاب مدام از راوی اول شخص می‌پریم به سوم شخص و تمرکز داستان مدام از روی یک شخصیت به روی شخصیت دیگه‌ای می‌ره. تعداد شخصیت‌ها زیاده و صحنه‌ها کوتاه و چند پاراگرافی هستن (یا حتی خیلی کوتاه‌تر). به سختی باید متوجه داستان اصلی شد.
‌
 اما سختی خوندنش شیرین بود و همین که تموم شد، تمایل زیادی داشتم که یه‌بار دیگه از اول بخونمش. اگه برای دفعه‌ی اول می‌خواید بخونیدش، پیشنهاد می‌کنم دفترچه یادداشت بردارید و اسم شخصیت‌ها رو توش بنویسید (و هر چیز دیگه‌ای که به احتمال زیاد بعداً یادتون می‌ره). 
‌
بازم تأکید می‌کنم که خوندنش سخت بود، خیلی سخت. سرگیجه‌آور بود. ولی اگه قبلاً مثل من خشم و هیاهو رو کامل یا ناقص خوندید و براتون جالب بوده، این کتاب از نظر شیوه‌ی روایت تا حدودی بهش شباهت داره اما سبک‌تر و قابل فهم‌تره. رئالیسم جادویی هم که هست و ممکنه یه جاهایی شک کنید که کی مُرده‌ست و کی زنده.
        

5