معرفی کتاب پدر و پارامو اثر خوان رولفو مترجم احمد گلشیری

پدر و پارامو

پدر و پارامو

خوان رولفو و 1 نفر دیگر
3.8
87 نفر |
31 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

137

خواهم خواند

77

شابک
9789649021720
تعداد صفحات
208
تاریخ انتشار
1397/2/1

توضیحات

        
خوان  رولفو در پدرو پارامو، که  آکنده  از نومیدی  و سنگدلی  است  و تسلسل  زمانی  در آن  به کلّی  گسسته  است ، به  شیوه ای  شاعرانه  و رئالیستی  جهان  ناپدید شدة  پیش  از انقلاب  و استثمارگری های  مالک  مستبد آن  را با زبانی  عاری  از خشونت  و حتی  تلخی  باز می گوید. دوران  محدود و درخشان  نویسندگی  خوان  رولفو یکی  از شگفتی های  ادب  امریکای  لاتین  است . او نویسنده ای  است  که  نسبت  به  بی عدالتی  اعتراض  نمی کند اما، در سکوت ، از وجود آن  همچون  بخشی  از یک  بیماری  مسری ، که  زندگی  نام  دارد، رنج  می برد. خوان  رولفو در رمان  پدرو پارامو داستان  نمی پردازد، او عصارة  تجربه ای  را که  در جهان  پیرامون  خویش ، جهان  سایه های  بدون  جسم ، بر آن  دست  یافته  ارائه  می دهد.

      

لیست‌های مرتبط به پدر و پارامو

حماسه گیلگمشافسانه های جهان باستان "ایلیاد و ادیسه"ماهاباراتا

۱۰۰ کتاب برتر جهان(بعضی از کتاب نیز چاپ نشده اند)

88 کتاب

بین‌النهرین ۱۸۰۰ ق. م حماسه گیلگمش. یونان ۷۰۰ ق. م ایلیاد و ادیسه . هومر هند ۵۰۰ ق. م مهاباراتا یونان ۴۳۱ ق. م مده آ. ائوریپیدس یونان ۴۲۸ ق. م ادیپ شهریار . سوفکلس فلسطین ۴۰۰ ق. م کتاب ایوب ایران ۴۰۰ ق. م هزار و یکشب هند ۳۰۰ ق. رامایانا . والمیکی ایتالیا ۲۹–۱۹ ق. انئید . ویرژیل ایتالیا ۱۰ ق. م-۱۹ دگردیسی‌ها . اوید هند ۲۰۰ شکونتلا . کالیداس ژاپن ۱۰۰۰ افسانه گنجی موراساکی شیکیبو ایران ۱۲۰۰ بوستان سعدی ایران ۱۲۶۰ مثنوی معنوی مولوی ایسلند ۱۳۰۰ سرگذشت نیال ایتالیا ۱۳۰۸–۱۳۲۱ کمدی الهی . دانته آلیگیری ایتالیا ۱۳۴۸ دکامرون . جووانی بوکاچو انگلیس ۱۳۷۲ حکایت‌های کنتربری جفری چاسر فرانسه ۱۵۳۲ گارگانتوا و پانتاگروئل فرانسوا رابله فرانسه ۱۵۹۲ مقالات میشل دو مونتنی انگلیس ۱۵۹۹–۱۶۰۳ هملت ویلیام شکسپیر انگلیس ۱۶۰۳ اتلو ویلیام شکسپیر انگلیس ۱۶۰۵ لیرشاه ویلیام شکسپیر اسپانیا ۱۶۰۵ دن کیشوت میگوئل سروانتس ایرلند ۱۷۲۶ سفرهای گالیور جوناتان سویفت ایرلند ۱۷۶۰–۱۷۶۷ زندگانی و عقاید آقای تریسترام شندی لارنس استرن فرانسه ۱۷۷۱–۱۷۷۸ ژاک قضا و قدری و اربابش دنیس دیدرو انگلیس ۱۸۱۳ غرور و تعصب جین اوستین آلمان ۱۸۲۸ فاوست یوهان ولفگانگ فون گوته ایتالیا ۱۷۹۸–۱۸۳۷ مجموعهٔ اشعار گیاکومو لئوپاردی فرانسه ۱۸۳۰ سرخ و سیاه استاندال فرانسه ۱۸۳۵ بابا گوریو انوره دو بالزاک دانمارک ۱۸۰۵–۱۸۷۵ داستان‌ها و قصه‌ها هانس کریستیان آندرسن روسیه ۱۸۴۲ نفوس مرده نیکلای گوگول آمریکا ۱۸۰۹–۱۸۴۹ مجموعه داستانها ادگار آلن پو انگلیس ۱۸۴۷ بلندی‌های بادگیر‌ امیلی برونته آمریکا ۱۸۵۱ موبی‌دیک هرمان ملویل آمریکا ۱۸۵۵ برگ‌های علف والت ویتمن فرانسه ۱۸۵۷ مادام بواری گوستاو فلوبر انگلیس ۱۸۶۰ آرزوهای بزرگ چارلز دیکنز انگلیس ۱۸۷۱–۱۸۷۷ میدل مارچ جورج الیوت فرانسه ۱۸۲۱–۸۰ تربیت احساسات گوستاو فلوبر روسیه ۱۸۶۶ جنایت و مکافات فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۶۹ ابله فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۷۲ شیاطین (جن زدگان) فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۸۰ برادران کارامازوف فئودور داستایوسکی روسیه ۱۸۶۹ جنگ و صلح لی یف نیکالاوریج تولستوی روسیه ۱۸۷۷ آنا کارنینا لی یف نیکالاوریج تولستوی روسیه ۱۸۸۶ مرگ ایوان ایلیچ لی یف نیکالاوریج تولستوی نروژ ۱۸۷۹ خانه عروسک هنریک ایبسن آمریکا ۱۸۸۴ ماجراهای هاکلبری فین مارک توین نروژ ۱۸۹۰ گرسنه کنوت هامسون آلمان ۱۹۰۱ بودنبروک‌ها توماس مان انگلیس ۱۹۰۴ نوسترومو جوزف کنراد روسیه ۱۸۶۰–۱۹۰۴ مجموعه داستان‌ها آنتون پاولوویچ چخوف ایتالیا ۱۹۲۳ وجدان زنو ایتالو اسوو فرانسه ۱۹۱۳–۱۹۲۷ در جستجوی زمان از دست رفته مارسل پروست آلمان ۱۹۲۴ کوه جادو توماس مان آلمان ۱۹۲۹ برلین، میدان الکساندر آلفرد دوبلین اتریش ۱۹۳۰–۴۳ مرد بدون خاصیت روبرت موزیل چین ۱۹۱۸ دفتر خاطرات مرد دیوانه لو خوان ایرلند ۱۹۲۲ اولیس جیمز جویس انگلیس ۱۹۲۷ به سوی فانوس دریایی ویرجینیا وولف انگلیس ۱۹۲۵ خانم دالوی ویرجینیا وولف آلمان ۱۹۲۳ محاکمه (رمان) فرانتس کافکا آلمان ۱۹۲۴ قصر فرانتس کافکا آلمان ۱۹۲۴ مجموعه داستانهای کافکا فرانتس کافکا یونان ۱۹۴۶ زوربای یونانی نیکوس کازانتزاکیس انگلیس ۱۸۸۵–۱۹۳۰ پسران و عشاق دی. اچ. لارنس پرتغال ۱۹۱۳–۳۴ کتاب دلواپسی فرناندو پسوآ فرانسه ۱۹۳۲ سفر به انتهای شب لویی فردینان سلین آمریکا ۱۹۲۹ خشم و هیاهو ویلیام فاکنر آمریکا ۱۹۳۶ ابشالوم، ابشالوم ویلیام فاکنر آمریکا ۱۹۲۹ وداع با اسلحه ارنست همینگوی اسپانیا ۱۹۲۸ قصیده‌های کولی‌ها فدریکو گارسیا لورکا آمریکا ۱۹۵۲ پیرمرد و دریا ارنست همینگوی ژاپن ۱۹۴۸ صدایی از کوهستان یاسوناری کاواباتا روسیه ۱۹۵۵ لولیتا ولادیمیر ناباکوف آرژانتین ۱۹۵۱ هزارتوهای بورخس خورخه لوئیس بورخس ایسلند ۱۹۰۲–۱۹۹۸ مردم مستقل هالدور لاکسنس فرانسه ۱۹۰۳–۱۹۸۷ خاطرات آدرین مارگریت یورسنار ایرلند ۱۹۵۱–۵۵ مولی، مالون می‌میرد، بی‌نام ساموئل بکت سوئد ۱۹۰۷–۲۰۰۲ پی‌پی جوراب‌بلنده آسترید لیندگرن برزیل ۱۹۵۶ شیطان در راه گویمارس روزا الجزایر ۱۹۴۲ بیگانه آلبر کامو آمریکا ۱۹۰۸ مرد نامریی رالف الیسون مکزیک ۱۹۱۸–۱۹۸۶ پدرو پارامو خوان رولفو رومانی ۱۹۲۰ - ? اشعار پل سلان نیجریه ۱۹۵۸ همه چیز فرو می‌پاشد چینوآ آچه‌به مصر ۱۹۸۰ بچه‌های محله ما نجیب محفوظ آلمان ۱۹۵۹ طبل حلبی گونتر گراس انگلیس ۱۹۶۲ دفترچه طلایی دوریس لسینگ سودان ۱۹۶۶ موسم هجرت به شمال طیب صالح کلمبیا ۱۹۶۷ صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز ایتالیا ۱۹۷۹ تاریخ(مورانته) الزا مورانته هند ۱۹۸۰ بچه‌های نیمه‌شب سلمان رشدی کلمبیا ۱۹۸۵ عشق در زمان وبا گابریل گارسیا مارکز آمریکا ۱۹۸۷ دلبند تونی موریسون پرتغال ۱۹۹۵ کوری (رمان) ژوزه ساراماگو

27

خانواده من و بقیه حیواناتخداحافظ گاری کوپرلیدی ال

سیاهه‌ی صدتایی رمان

100 کتاب

اولا صد تا بيش‌تر شد، گفتيم صد و ده تا بشود تيمنا و تبركا، آن هم نشد! مي‌توانيد خودتان تا صد و ده را پر كنيد. ثانيا براي بعضي از كتاب‌ها كه ترجمه‌هاي متعدد داشت، ترجمه‌ي به‌تر را -به انتخابِ خودم!- برگزيدم. ثالثا نه كسي با خواندنِ رمان بي‌دين مي‌شود، نه دين‌دار، اين هر دو، كارِ آخوند است! رابعا اين‌چنين سياهه‌اي را آن‌چنان كه پيش‌تر گفته‌ام، قديم‌ها ناصرزاده‌ي عزيز به ما -به دوستانم و نه به من!- پيش‌نهاد كرده بود، اما از آن‌جا كه سياهه‌ي وي را نيافتم، سياهه‌ي خود را نوشتم، كه يحتمل حذف و اضافاتي دارد. خامسا شايد بعضي از رمان‌هاي تازه منتشر شده مثلِ "سورِ بز" از دستم در رفته باشند، اما از آن‌طرفِ قضيه شايد بعضي از رمان‌هاي قديمي را نيز فراموش كرده باشم، مثلِ "هكلبري فين" يا "تام ساير". اين به آن در. سادسا در اين سياهه‌ي رمان، كتاب‌هايي وجود دارند كه اصالتا رمان نيستند، مثلِ "هفت روزِ آخر" رضا بايرامي. سابعا اگر پنج دقيقه‌ي ديگر به من وقت مي‌دادند، نامِ بيست رمانِ ديگر را اضافه مي‌كردم، و يحتمل نامِ ده كتاب را نيز حذف. اما به هر رو شما مي‌توانيد مطمئن باشيد كه از اين صد و اندي، دستِ كم پنجاه تا را بايد (حتا در دورانِ سپري‌شده‌ي بايدها و نبايدها!) بايد خواند... ثامناً -كه خيلي سخت است- همان هشتماً! بعضي از جاهاي خالي را كه بدجوري توي ذوق مي‌زد با توضيحاتي بي‌ربط پر كرده‌ام. ترتيب هم كاملا تصادفي است. تاسعاً اين قلم آن‌قدر از استعداد و فروتنيِ توامان برخوردار مي‌باشد كه كارهاي خودش را در اين سياهه نياورده باشد. منتقدانِ گرامي بي‌جهت دنبال‌شان نگردند!!! رضا امیرخانی، اردیبهشت 1397 *هشت‌تایش اینجا جا نشد: سنگ صبور (صادق چوبک)، بارون درخت نشین (ایتالو کالوینو)، سنگ‌اندازان غارِ کبود (داوود غفارزادگان)، روی ماه خداوند را ببوس (مصطفا مستور)، مرغان شاخسار طرب (کالین مک کالوی)، صد سال تنهایی (گابریل گارسیا مارکز)، مجمع الجزایر گولاک (الکساندر سولژنیتسین)، مسخ و درباره‌ی سمخ (کافکا و ناباکوف).

121

یادداشت‌ها

          ‎جادویی در راه است!
•
‎ادبیات آمریکای لاتین در رئال‌ترین حالت ممکن هم جادویی در پس و پیش قصّه برایتان کنار می‌گذارد. جادویی که به قول مارکز «امور روزمره‌ و واقعیات عادی جاری در زندگی آمریکای لاتینی‌هاست» جادویی در کنار میز ناهار، در ایوان ِ خانه‌ها، میان سلام و احوالپرسی‌های روزانه، هنگام استراحت در گور، در پستوی مغازه‌ها، دستور پخت غذاها، پدیده‌های طبیعی، نیایش‌ها، تفکرات؛ جادویی منشعب از- و ریشه دوانده در زندگی عادی مردم.

‎حسین سناپور در کتاب «جادوهای داستان» می‌نویسد «تمام راز کار مارکز و سایر نویسندگان رئالیسم جادویی در این است که پدیده‌هایشان را طوری بباورانند که انگار واقعا اتفاق افتاده است» این حرف غلطی نیست اما راستش خود مارکز نظر دیگری دارد: «من هرگز موفق نشدم کاری انجام دهم که از واقعیت این منطقه شگفت‌انگیزتر باشد، در تمام کتاب‌های من حتی یک سطر وجود ندارد که از واقعیت سرچشمه نگرفته باشد». مارکز معتقد است هر آنچه نوشته واقعا اتفاق افتاده، فقط لغت برای توصیف عظمت این پدیده‌ها کم داشته است، در نتیجه دیگران اسم جادو روی‌ش می‌گذارند (جادو به معنای آنچه در واقعیت اتفاق نمی‌افتد) هرچند به قول سناپور مارکز همین پدیده‌ها را آنچنان خوب توصیف می‌کند که برای آدم‌ها باورپذیر می‌شود.

‎از آنجایی که ما شرقی‌ها بیشتر با آثار آمریکای لاتین ارتباط برقرار می‌کنیم _چراکه فرهنگمان ‌بر بستری از تفکرات اسطوره‌ای بنا شده است، دقیقا شبیه فرهنگ عامیانه‌ی مردمان کارائیب_ پس پیشنهاد همیشگی من برای آن‌هایی که دغدغه‌ی ادبیات دارند خواندن کتاب‌های آمریکای لاتین بوده و هست.

‎پدرو پارامو را باید به زبان اسپانیایی خواند، اسپانیایی بلدید؟ بسم‌الله. مثل من بلد نیستید؟ ترجمه‌ی احمد گلشیری را بخوانید. تاکید می‌کنم فقط ترجمه‌ی احمد گلشیری. به قول یکی از رفقا، آمریکای لاتین سخت‌خوان است، در ترجمه نباید راحت‌‌الحلقوم‌اش کرد و دست مخاطب داد؛ تمام جادوی قصه با راحت کردن ترجمه دود می‌شود. گلشیری ترجمه‌ی تمیزی از پدرو پارامو به دست‌تان می‌دهد که شاید کمی سخت‌خوان‌باشد، اما ارزشش را دارد. از طرف دیگر کاوه میرعباسی ترجمه‌ی راحت‌خوانی دارد که به نظر من آمریکای لاتینی بودن اثر را کمرنگ کرده است.

‎مطلقا هیچ چیزی از قصّه نمی‌گویم؛ فقط همین را بدانید خوان رولفو هم مثل باقی آمریکای لاتینی‌ها بهتان رو دست می‌زند و مجبورتان می‌کند برگردید و کتاب را از ابتدا بخوانید. کتاب حکایت نومیدی و اشتیاق برای نابودی‌ست. خلاصه داستان نخوانید، نقد نخوانید، ریویو چک نکنید، بروید سراغ خود کتاب

این کتاب به همه پیشنهاد نمی‌شود!
        

39

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          پدرو پارامو شاهکاری از ادبیات آمریکای لاتین است که با فضای وهم‌آلود و روایت خاصش، مرز میان واقعیت و خیال را در هم می‌شکند. رولفو در این رمان کوتاه اما عمیق، داستان پسری به نام خوان پرسیادو را روایت می‌کند که به وصیت مادرش، راهی روستای کومالا می‌شود تا پدرش، پدرو پارامو را پیدا کند. اما چیزی که انتظارش را ندارد، روبرو شدن با شهری است که ساکنانش بیشتر به ارواح شباهت دارند تا انسان‌های زنده.

روایت داستان از نگاه‌های متفاوت و درهم‌تنیده ارائه می‌شود و همین ساختار شکسته، فضایی خواب‌گونه و گاه ترسناک به آن می‌بخشد. پدرو پارامو پر است از صداهایی که از دل خاک می‌آیند، خاطراتی که زنده‌اند، و گذشته‌ای که بر زمان حال سایه انداخته.

این کتاب نه‌فقط درباره یک جستجوی شخصی، بلکه بازتابی از فساد، قدرت، عشق و رنج در جامعه‌ای پوسیده است. رولفو با زبان شاعرانه و موجز خود، جهانی خلق کرده که هم کابوس است، هم افسانه، و هم نقدی عمیق بر انسان و تاریخ. اگر به ادبیات جادویی، عمیق و استعاری علاقه دارید، پدرو پارامو یکی از ضروری‌ترین خواندنی‌های شماست.
        

8

سارا 🦋

سارا 🦋

1403/1/14

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          شروع داستان از زبان پسری به نام "خوآن پرثیادو" هست که در جست و جوی پدری که هرگز ندیده به روستای "کومالا" مسافرت کرده: جایی که به طرز عجیبی خالی از سکنه و ساکت به نظر می‌رسه و در عین حال هیچ لحظه‌ای نیست که خوآن سر و صدا و نجوای آدم‌ها رو نشنوه.
طولی نمی‌کشه که خوآن پی ببره ساکنان این روستا مردم عادی نیستند. بلکه مردگانی آواره و بلاتکلیفن که نه به عذاب جهنم محکوم می‌شن و نه به بهشت راهی دارن؛ این‌ها تو برزخ بلاتکلیف موندن و رنج می‌کشن. چرا که هر کدوم از اون‌ها بار گناهی به دوش داره که نمی‌ذاره روحش بعد از مرگ به آرامش برسه‌.

توی این کتاب مرز واضحی بین شخصیت‌ (راوی) و اتفاق‌ها وجود نداره و به خاطر پرش‌های زمانی متعدد تو دسته کتاب‌های سخت‌خوان قرار می‌گیره. از طرفی احتمالا در سبک رئالیسم جادویی  یا سورئال قرار بگیره؟! (زیاد از معیارای این طبقه‌بندی‌ها سر در نمی‌آرم فقط بدونید با ترکیبی از واقعیت و استعاره و تخیل مواجه هستیم) سبکی که من خیلی طرف‌دارش نیستم ولی این یکی ارزش خوندن داشت!

اگه با این تفاسیر به خوندن پدرو پارامو علاقه‌مند شدین توصیه می‌کنم یه برگه کنار دستتون بذارید و اسامی و نقششون رو یادداشت کنید. چون در نهایت باید تمام اطلاعات شلخته‌ای که از کتاب به دست آوردید کنار هم بیارید تا به معنی داستان و منظور نویسنده برسید. بهتره در حد امکان بدون وقفه و با دقت خونده بشه. امیدوارم براتون مفید بوده باشه.
        

31

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          از سخت‌خوان‌ترین کتاب‌هایی که تا الان سمت‌شون رفتم؛ اما بی‌شک فهمیدن و خوندنش از خشم و هیاهو سخت‌تر نبود. بخش اول خشم و هیاهو رو دو بار خوندم و هربار برای خوندن بخش دوم شکست خوردم. اما پدرو پارامو این‌طوری نبود و ‌تقریباً سریع تمومش کردم. 
‌
توی این کتاب مدام از راوی اول شخص می‌پریم به سوم شخص و تمرکز داستان مدام از روی یک شخصیت به روی شخصیت دیگه‌ای می‌ره. تعداد شخصیت‌ها زیاده و صحنه‌ها کوتاه و چند پاراگرافی هستن (یا حتی خیلی کوتاه‌تر). به سختی باید متوجه داستان اصلی شد.
‌
 اما سختی خوندنش شیرین بود و همین که تموم شد، تمایل زیادی داشتم که یه‌بار دیگه از اول بخونمش. اگه برای دفعه‌ی اول می‌خواید بخونیدش، پیشنهاد می‌کنم دفترچه یادداشت بردارید و اسم شخصیت‌ها رو توش بنویسید (و هر چیز دیگه‌ای که به احتمال زیاد بعداً یادتون می‌ره). 
‌
بازم تأکید می‌کنم که خوندنش سخت بود، خیلی سخت. سرگیجه‌آور بود. ولی اگه قبلاً مثل من خشم و هیاهو رو کامل یا ناقص خوندید و براتون جالب بوده، این کتاب از نظر شیوه‌ی روایت تا حدودی بهش شباهت داره اما سبک‌تر و قابل فهم‌تره. رئالیسم جادویی هم که هست و ممکنه یه جاهایی شک کنید که کی مُرده‌ست و کی زنده.
        

5