معرفی کتاب تاکسی سواری اثر سروش صحت

تاکسی سواری

تاکسی سواری

3.3
151 نفر |
60 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

36

خوانده‌ام

263

خواهم خواند

129

شابک
9786220111634
تعداد صفحات
161
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

کتاب تاکسی سواری، نویسنده سروش صحت.

لیست‌های مرتبط به تاکسی سواری

نمایش همه

یادداشت‌ها

          اعتراف می‌کنم که با دیدن اسم نویسنده، از خیر تورق گذشتم و چشم بسته کتاب را خریدم و مثل اکثر خریدهای بی مبالات، درس عبرت شد برایم!
باید طرفدار ژانر سورئال باشید تا از کتاب بهره ببرید وگرنه چیزی که در مقابل شما قرار دارد، مجموعه ای داستان است که حاصل تخیل نویسنده از موقعیت های مختلف سوار شدن به تاکسی و همسفری با افراد مختلف در مسیرهایی کوتاه است. انتزاعی بودن داستان ها گاهی چنان شدید است که آدم فکر میکند افسانه ای که درباره شاعران سبک هندی بر سر زبان هاست در مورد نویسنده هم میتواند صدق کند (یعنی داستانها در حال مکاشفه و در حالی بین خواب و بیداری به نویسنده الهام شده!) .
اما فارغ از ژانر و سبک، آنچه موجب آزار مخاطب است تکرار های پی در پی است که در داستان ها اتفاق می افتاد . مثلا در چندین داستان، راننده یا مسافر کناری، همکلاسی یا معلم مدرسه راوی است. در واقع انگار کتاب حاصل تمرین های نویسندگی سروش صحت است و نسخه های نهایی شده برای سریال هایش را جمع کرده و کتاب کرده است. چرا این ادعا را میکنم؟ چون علاوه بر تکرار موقعیت ها و سوژه ها و حتی اتفاقات و مکالمات، برخی از داستانک ها را در سریال های مختلف او دیده ایم ( البته نسخه اعلا و برترش را) بیش از همه در سریال لیسانسه ها.
        

40

Asal

Asal

1403/10/3

          ۳/۵
قسمتی از کتاب:
جلو نشسته بودم و بیرون را نگاه می کردم. وانت نیسان آبی رنگی از کنارمان رد شد که بالای سپرش نوشته بود: «خرید ضایعات بهانه است کوچه کوچه ی شهر را می‌گردم بلکه تو را پیدا کنم.»
به راننده گفتم «خدا کنه گمشده ش رو پیدا کنه»
راننده گفت «اتفاقاً کاش پیداش نکنه.»
گفتم «چرا؟»
گفت «برای این که اگه پیداش کنه می‌بینه یه عمر الکی گشته. بهت قول میدم اگه همدیگه رو ببینند دو تا غریبه اند. نه اون دیگه اون آدم سابقه، نه این.»
سکوت کرد و لحظه ای بعد گفت «آدم‌ها نه باید خیلی به هم نزدیک بشن نه باید خیلی از هم دور بشن.»
گفتم «ولی شاید هم هیچ کدوم فرقی نکرده باشند.»
راننده گفت «زمان عین سوهانه تندی و تیزی رو می‌بره ولی شکل همه چی رو عوض می‌کنه.»
 

نمیدونم این نظر ناشی ذهنیت مثبتیه که نسبت به شخصیت نویسنده دارم یا واقعا نشات گرفته از محتوای خود کتابه اما برخلاف اغلب کامنت ها، من لذت بردم از حرفی که پسِ خیلی از داستانک ها بود... خیلی از داستانک ها ذهنم رو برای چند ساعت به خودش درگیر کرد و خیلی ها برام ملموس بود و این بنظرم دقیقا همون چیزیه که خواننده از یک داستان میخواد: درگیر شدن با محتوا.
اما طبیعتا قبول دارم که میشد خیلی عمیق‌تر، جدی‌تر و شاید بعضی جاها زیباتر به این مسائل و احساسات درونیِ نویسنده نسبت به محیطش پرداخت.
        

7

دریا

دریا

1403/5/12

          مثل همه‌ی مجموعه‌داستان‌های دیگر داستان‌هایی داشت که دوست داشتم و داستان‌هایی که دوست نداشتم.

بهترین توصیف برای این کتاب، نوشته‌ی پشت جلدش است:
کتاب تاکسی سواری، اولین کتاب سروش صحت، ۱۲۴ داستانک یا میکروفیکشن را شامل می‌شود. این ژانر به خاطر لحظات ناب و ضربه‌های ناگهانی‌ای که در دل‌ خود دارد به «داستان ناگهان» نیز معروف است. داستانک‌های این مجموعه نیز به واسطه‌ی همین خصوصیت گاهی همان حسی را به خواننده منتقل می‌کنند که موقع خواندن قطعه‌ای هایکو به او دست می‌دهد. صحت در این داستانک‌ها، بدون این که در دام اطناب و کلیشه بیفتد، خواننده را مستقیم با نقطه‌ی اوج روایتش روبه‌رو می‌کند و او را به درنگ وا می‌دارد.
در این کتاب ما به همراه راوی در یک تاکسی نشسته‌ایم و هر روز مسیری کمابیش ثابت را طی می‌کنیم. طی این مسیر اما هر بار مسافران جدید، رانندگان جدید و اتفاقات جدیدی منتظرمان هستند و راوی نکته‌پرداز و طناز کتاب ما را از وقایع آن روز آگاه می‌کند. از دعوای زن و شوهری راننده تاکسی گرفته تا زلزله‌ای که آن روز آمده، از موضوع مرگ مارادونا تا مهاجرت اجباری جوانان، از خبر قتل یا خودکشی صفحه حوادث روزنامه تا غم‌های کوچک و بزرگ و حتی عشق‌های نوجوانی و جوانی.

خوشحالم که بالاخره یک جلد امضاءدارش را پیدا کردم و خریدم، وگرنه هیچ‌وقت این کتاب را نمی‌خواندم. و این است از جمله وسواس‌های بیمارگونه‌ی دریا.

        

25

به نام خدا
          به نام خداوند لوح و قلم



کتاب تاکسی سواری اثر سروش صحت ، کتابی است در مورد یک مرد که پنجشنبه ها تاکسی سوار میشه و اتفاقات جالبی رو که در تاکسی می افته رو می نویسه این کتاب مجموعه ی داستانک هست و هر داستانکش به دو صفحه کامل هم نمیرسه و با ضمیر اول شخص و زمان مضارع نوشته شده.

خب شخصیت پردازی ها خیلی خوب بود.یعنی واقعا آدم نمی تونه بهتر از این یک مرد غریبه که نه میشناسی نه تا حالا دیدی و نه اسمش رو می دونی که حتی با "مرد" خطاب میشه رو آنقدر در رفتار و گفتارش بشناسی. ولی هر چند که راننده ها و مسافرا به خوبی به خواننده شناسانده می شدند ولی خود شخصیت اصلی که همون سروش صحت هست زیاد شخصیت خودش رو نشون نداده با این که شخصیت پردازی همه کاراکتر ها به یک اندازه بود ولی چون شخصیت اصلی راوی بود و ضمیر اول شخص به کار برده می شد از نظر من باید بیشتر ما میشناختیمش مخصوصا که طولانی ترین نقش در کتاب رو داشت.

داستان ها خلاقانه بودن ولی فقط یک سومشون  شاید دو سومشون تکراری بودن با بیان و تغییرات جزئی و پیام و محتوای یکسان. و جالب این جاست که پشت سر همم بودن! مثلا ۴ داستان پشت سر هم محتواش این بود که عمر زود می گذره و اینا.

ایده به صورت کلی خلاقانه و خوب بود ولی به عنوان یک کتاب با مثلا ۹۰ یا ۱۰۰ صفحه نه ۱۶۰ صفحه. و جای کار خیلی داشت و به جای اتفاقات تکراری می تونست از خلاقیت بیشتر و فانتزی های سروش صحت وار(!) بیشتری استفاده کنه.

نثر خیلی روون بود و توصیفات به اندازه بودن و نگارش هم دلنشین بود. من خودم دیشب ساعت ۱ از صفحه ۱۴ شروع کردم ساعت یه ربع به دو تموم شد.

در کل؛ 

کتابی نیست که پیشنهاد بشه چون مطالب تکراری زیاد داشت ولی می تونه دل نشین باشه و توی کتابخونتون باشه که هر وقت از مشکلات و قضیه های پیچیده ی دنیا یا کتاب های دیگه خسته شدید لاشو وا کنید و چند تا داستان بخونید . 

نیم ستاره برای شخصیت پردازی کم راوی
یک ستاره برای تکراری بودن مطالب(چون واقعا زیاد بودن)
کم میشه که میشه ۳ و نیم ستاره.



        

0

        نقد و تحلیل کتاب تاکسی‌سوار – سروش صحت

نمره: ۲ از ۵

تاکسی‌سوار مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که سروش صحت در آن تلاش کرده با زبانی ساده و نگاهی روزمره، روایت‌هایی از زندگی عادی و آدم‌های معمولی ارائه دهد. ایده‌ی کلی کتاب می‌توانست به اثری خواندنی و دلنشین تبدیل شود، اما در عمل، داستان‌ها آن عمق و پرداختی را که لازم است، پیدا نکرده‌اند.

یکی از مشکلات اصلی کتاب، کم‌مایه بودن محتوا و کوتاهی بیش‌ازحد داستان‌هاست. در حالی که برخی از داستان‌ها لحظات دلنشینی دارند، نویسنده به‌قدری مختصر و سطحی از کنار آن‌ها می‌گذرد که هیچ فرصتی برای درگیر شدن با شخصیت‌ها یا فضاها باقی نمی‌ماند. این موضوع باعث شده است که حتی قسمت‌های بهتر کتاب نیز به‌جای اینکه تأثیرگذار باشند، گذرا و کم‌جان به نظر برسند.

علاوه بر این، بسیاری از داستان‌ها فاقد مضمون یا پیامی خاص هستند و در نهایت، احساسی از بیهودگی و بی‌ارزشی محتوا را منتقل می‌کنند. به نظر می‌رسد که کتاب بیشتر از آنکه روایت‌هایی الهام‌بخش، طنزآمیز یا تأمل‌برانگیز باشد، صرفاً مجموعه‌ای از نوشته‌های پراکنده و کم‌جان است که نه از لحاظ احساسی تأثیرگذارند و نه در انتقال یک ایده‌ی مشخص موفق عمل می‌کنند.

در مجموع، تاکسی‌سوار کتابی است که شاید در لحظاتی کوتاه بتواند خواننده را سرگرم کند، اما به دلیل پرداخت ضعیف، نبود عمق کافی و سطحی بودن روایت‌ها، تجربه‌ی رضایت‌بخشی ارائه نمی‌دهد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0