این مجموعه نامه دومین مجموعه نامه هایی بود که در‌عمرم خونده ام. ۲ بار تا نصفه خوندم ولی بعد کنار گذاشتم.
به این دلیل که برای من این عشق قابل درک نبود. عشقی با زمینه ی خیانت به چندین و چند نفر برای من جالب نبود. ولی اکنون که این کتاب را کامل خوندم میتونم بگم واقعا این کتاب منو به فکر فرو برد. آیا اون عشق تمام کمالی که ما میخوایم درسته؟
چیشد که به این نتیجه رسیدیم که دو ادم باید فقط  و فقط باهم باشن؟
آیا زن کامو از این وضعیت ناراضی بود؟ بچه هایش چطور؟
گرچه فکر نکنم بچه هایش مشکلی داشته باشن چون این نامه ها بعد ها به دست کاترین کامو دختر آلبر کامو پخش شد.
دومین چیز جالب توی این کتاب ،کتاب هایی بود که ماریا میخواند و برای کامو تعریف میکرد.
سومین چیز این بود که در نامه ها ما کاملا میتونیم بفهمیم کامو با چه افرادی رفت و آمد داشته و وضعیت جنگ و اقتصاد فرانسه چطور بود.
با این همه نکته مثبت شک دارم دفتر های دیگه این کتاب رو بگیرم.
      

        داستان هایی شیرین و با چاشنی زنانگی 
      

        واقعا کتاب فوق العاده ای بود. نبوغ ویکتور هوگو توی صحنه پردازی و اینکه وقتی کتاب رو میخونید به معنای واقعی فکر می‌کنید یک محکوم آن را نوشته. 
کتابی برای کمی تامل
      

        من کلا از ادبیات روسیه چندان خوشم نمیاد چون معمولا یک دنیای سرد و بی روح رو نشون میدن . 
ولی عاشق این کتاب شدم چون پر از سحر و جادو و عشق و درام و ... بود.
      

        این کتاب اونقدر برای من جذاب نبود که در لیست بهترین کتاب های امسالم قرار بگیره ولی قطعا جزو کتاب‌هایی برای کمی تأمل هست. جدا از داستان برای من نحوه داستان گویی و شخصیت پردازی و جمله هایی که مکالرز میگفت جذاب بود و ترغیب شدم به کتاب های دیگر نویسنده شانس بدم. 
من بیشتر داستان درگیر راوی و بعد پایان داستان بودم
هشدار اسپویل:
در آخر قصه آواز زندانیان بود و به نظر من ربطش به داستان این بود که هر یک از شخصیت های پیجیده ی داستان به نوعی زندانی عقیده، تروما ، احساسات ، عشق و... هستن و در حالی که اینها منزجر کننده به نظر میرسن در کنار هم گاهی زیبا میشن
      

        کتاب خیلی خوب بود . جان فانته در این کتاب خودش را شخصیت اصلی قرار داده و درباره استرس های مراحل به دنیا امدن بچه تا روابط پدر پسری و بلاتکلیفی درباره دین و خرافه پرستی صحبت شده و از آنجایی که ادبیات آمریکا است به راحتی خوانده میشه.
کتاب مورد علاقه ی اول من از فانته که بوکوفسکی  اون رو خدای خود میخونه از غباربپرس بود که درباره بی پولی  یک نویسنده در لس آنجلس که در زمان رکورد اقتصادی و کمبود شغل زندگی می‌کند است و در این کتاب که درباره خود فانته است این فقر هم شهود داره.
به طور کلی این کتاب شدیدا پیشنهاد میشه
      

        این مجموعه مجموعه ای بود که من باهاش زندگی کردم. و واقعااا بسیاررر شیرین بود.
      

        من این مجموعه رو بسیار دوست داشتم و واقعا مناسب کودکان میدانم. بسیار بسیار لذت بخش و شیرین 
      

        کتابی بود پر از غم.. و پر از نماد.. کتابی سیاسی که حتی خود حکومت هم نتواند بفهمد ماجرا از جه قرار است
      

        کتاب به روحم چسبید. کتاب خیلی خوبی بود و لذت زیادی بردم.
      

        کتاب در کل خوبی بود و داستان و موضوع داستا ن خیلی جالب بود. روانپزشکی که خودش مشکل روانی دارد و علت تمام مشکلاتش رو خرابکاری جن ها می‌داند. کتاب در کل ارزش خواندن داره ولی میتونست پایان بهتری داشته باشه. به هر حال بشدت لذت بردم.
      

        کتاب خوب و جذابی بود. درباره آرمانشهر در حال نابودی و نژاد پرستی
      

        اسم این کتاب را باید بزارن هنر خودشیفتگی! واقعا از فلسفه ی شوپنهاور بدم میاد و از همون لحظه ای که کتاب رو باز میکنی و میخونی میفهمی با یک آدم مریض و عقده ای طرفی. با آدمی طرفی که از زنا عقده داره و حتی توی کتاب هنر خودشناسی حرف های مزخرف زده. به نظرم کتاب درمان شوپنهاور شاید کتاب مناسب تری باشه و ترجیح اون کتابه نه هیچ کدوم از کتاب های خود شوپنهاور 
      

        این کتاب بشدت مرا یاد کتاب نه آدمی اوسامو دازای انداخت و طوری بود انگار دارم یک کتاب رو میخونم. تنها نکته جالبش زن سیاه پوش بود که به نوعی نشان دهنده ی ایران بعد از اسلامه . در کتاب پروین دختر ساسان صادق هدایت همین دختر را شاد تز و جسور تر نشان می‌دهد که او نماد ایران پیش از اسلامه. نکته‌ی دیگه ی این کتاب نشون دادن جامعه ای است که دارد رخت سنت رو در می‌آورد و رخت مدرنیته میپوشد. توی آثار صادق هدایت بنده ترجیحم کتاب سگ ولگرده و این کتاب برام چندان جالب نبود. البته شاید من آماده ی پذیرشش نبودم و امیدوارم در سال های آینده دوباره بخوانمش و درک بهتری داشته باشم و بیشتر لذت ببرم
      

        داستانی فوق العاده با قلم عالی استاد عباس معروفی.. روح مرا از جا کند و مرا با داستان نوشافرین و شهر سنگسر همراه کرد