معرفی کتاب قصههای همیشگی؛ آخرین نبرد اثر کریس کالفر مترجم الهام فیاضی

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
166
خواهم خواند
36
نسخههای دیگر
توضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
The epic conclusion to Chris Colfer's #1 New York Times bestselling series The Land of Stories! In the highly anticipated conclusion to the Land of Stories series, Conner and Alex must brave the impossible. All of the Land of Stories fairy tale characters--heroes and villains--are no longer confined within their world! With mayhem brewing in the Big Apple, Conner and Alex will have to win their biggest battle yet. Can the twins restore order between the human and fairy tale world? Breathtaking action mixed with laugh out loud moments and lots of heart will make this a gripping conclusion for many fans!
بریدۀ کتابهای مرتبط به قصههای همیشگی؛ آخرین نبرد
نمایش همه1404/3/26
1403/8/27
دورههای مطالعاتی مرتبط
1403/3/18
تعداد صفحه
20 صفحه در روز
لیستهای مرتبط به قصههای همیشگی؛ آخرین نبرد
نمایش همه1404/3/29
1403/8/15
پستهای مرتبط به قصههای همیشگی؛ آخرین نبرد
یادداشتها
1401/3/21
1404/3/23
1403/1/12
1401/8/22
1404/3/4
به جد میتونم بگم یکی از دلایلی که باعث شد از این مجموعه خوشم بیاد این بود که در نهایت بجای جادو این قدرت ذهن خلاق کانر و احساسات قوی کاراکتر ها بود که نجاتشون داد.... به کانر افتخار میکنم که هم نقش برادر بودن هم قهرمان بودن و هم نویسندگی رو انقدر خوب تونست ایفا کنه.... همونطور که معلم مدرسه گفت کانر با سفر با دنیای قصه هاش رشد کرد....همچنین خیلی خوشم اومد که شارلوت توی دو جلد آخر دیگه اون مادری که فقط محبت ها و نگرانی های خودش رو میدید نبود و واقعا با بچه هاش همراه شد.... یه پایان خوب و شیرین و دوست داشتنی....
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/2/23
1403/9/6
و بالاخره مجموعه قصه های همیشگی به پایان رسید...🥲 ولی چجوری فراموش کنم الکس و کانرو؟ خداروشکر جلد آخر دوباره مثل جلدهای اول عالی و پر از هیجان بود. با این مجموعه زندگی کردم و دوست داشتم تا ابد از مشکلات و دردسرای دنیای قصه ها بخونم و استرس اینو داشته باشم که چجوری تموم میشه. درسته این مجموعه برای نوجوانانه ولی هرآدمی نیاز داره برگرده به دوران کودکیش و با همه ی قصه های اون دوران دوباره روبرو بشه و خاطراتش زنده بشه. فقط چندتا چیز واسم توی داستان مبهم تموم شد: چرا ترولبلا توی سینه ی هیزم شکن حلبی جا شد؟ مگه نباید دیوها بزرگ باشند؟ چرا اینقدر کوچیک بود که توی سینه ی یه نفر جا بشه؟😂 و دوست داشتم بازم ادامه پیدا کنه و بفهمم وقتی نوه ی کانر هم به دنیای قصه ها میره چه اتفاقاتی میافته؟ چرا کانر به بچه هاش هیچی از زندگیش نگفته بود و نبرده بود اونارو به دنیای قصه ها؟ آخرش بچه هاش میبرنش آسایشگاه یا یکاری میکنه تا جادو رو باور کنن؟ کاشکی منم مثل شارلوت یه ملاقاتی با نویسنده ی کتاب داشته باشمو ازش سوالاتمو بپرسم.😂
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.