معرفی کتاب بر جاده های آبی سرخ؛ بر اساس زندگی میرمهنای دغابی اثر نادر ابراهیمی

بر جاده های آبی سرخ؛ بر اساس زندگی میرمهنای دغابی

بر جاده های آبی سرخ؛ بر اساس زندگی میرمهنای دغابی

4.7
148 نفر |
56 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

66

خوانده‌ام

269

خواهم خواند

219

شابک
9786001741937
تعداد صفحات
680
تاریخ انتشار
1399/4/23

توضیحات

        سلیمه!یادت هست که یک بار برایت شعری گفتم؟ و گفتم:" ما اینجا زاده شدیم و اینجا روییدیم، و اینجا با خاک و آب آشنا شدیم، و اینجا دل به عشق سپردیم.پس بر ماست که از این آب و این خاک، با تمامی توان خویش حفاظت کنیم.و بر ماست که تن خاکی مان، همین جا، زیر و زِبر همین خاک ها، کنار همین دریا، خاک شود و خاکسترش بر باد رَوَد...؟"یادت هست؟اینک ای سلیمه، وقت، وقت اثبات است.من مجموع خاطرات ملت خویش از این دریا هستم.دریایی که از آن ماست و همیشه ی خدا از آنِ ما بوده است.و خداوندِ خدا هنگامی که آن کوچ بزرگاتفاق افتادو حتی بسیار پیش از آن، این دریا را به ما بخشیده بود.و به ما آموخته بود که پای برهنه، راهی بس دراز را بپیماییم و به اینجا برسیم.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به بر جاده های آبی سرخ؛ بر اساس زندگی میرمهنای دغابی

نمایش همه
رها

رها

1402/10/27

4

لیست‌های مرتبط به بر جاده های آبی سرخ؛ بر اساس زندگی میرمهنای دغابی

نمایش همه

پست‌های مرتبط به بر جاده های آبی سرخ؛ بر اساس زندگی میرمهنای دغابی

یادداشت‌ها

          بر جاده‌های آبی سرخ حکایتی‌ست از میرمَهنای دوغابی . دلاورِ جنوبی، که برای استقلال وطن قیام کرد .

یک .این کتاب را یک وطن‌پرست واقعی نوشته است. وطن برای او حقیقت است . خون کسی که خیال بدی برای وطنت داشته باشد حلال است ، حتی اگر پدرت باشد . وطن‌پرستی برای او معنای زندگی‌ست . می‌گوید نمی‌شود به خدا ایمان داشته باشید ولی عاشق وطن‌تان نباشید  . وطن پرستی او ، آریایی‌بازی نیست ، پیف پیف کردن به عربها و غش کردن برای چشم آبی ها نیست . می گوید مغول‌ها با همه‌ی جنایت‌هایشان در ایران ، دربرابر اروپایی‌ها ، خیلی نجیب و آقا هستند . پس منتظر یک اثر وطن پرستانه باشید 

دو.میرمَهنا یک قهرمانِ ایرانی‌ست . با تمام ویژگی‌هایی که قهرمان های ما داشته اند . پهلوان است . با ستمگران خشن و سنگدل ، با مردم بذله‌گو و مهربان. یک مجاهدِ عارف.  افتاده در برابر خدا و گردن کشیده در برابر بیگانه .

سه . نویسنده،  محرکِ تاریخ را مردم می‌داند و اگر هم از دربارها می‌نویسد ، می‌خواهد ذلت و تباهی نهفته در آنها را نشان دهد . از تنفر مردم نسبت به حُکام ظالم می‌گوید و از اینکه حاضرند برای حاکم خوب هر فداکاری بکنند.

چهار.  کتاب پر است از جملاتی که سرنوشت را نفی می‌کند . می‌گوید ما کارهایی را آگاهانه یا ناآگاهانه انجام می‌دهیم ، نتیجه‌اش را سرنوشت می‌نامیم.
انسان را موجودی مختار و مسئول می‌داند.

پنج . بعضی مواقع شخصیت‌های منفی ، مثل تعزیه ، خود را با صفت‌های منفی توصیف می.کنند.

شش . روایت ابراهیمی، بسیار پاک است . از انسان‌های عاشقی می‌گوید که هوسباز نیستند . به نظرم این جمله نادر بیش از همه برای خودش صادق است 
ایرانی‌ها اهل طرب‌ند بدون مطرب و اهل مستی اند بدون می.
        

32

متنفرم از
          متنفرم از اینکه کتاب رو خط خطی کنم و زیر بخش‌هایی که بیشتر دوستشون داشتم خط بکشم، احساس میکنم هم بی‌حرمتی به تمیزی کتابه هم اینکه از کجا معلوم سالها بعد توی خوانش دوباره، بازم همین خطوط و جمله‌ها برام تعیین کننده و مهم باشن؟ اصلا چرا وقتی دوباره به کتاب برمیگردم از قبل تعیین کرده باشم که کجاهاش ارزش بیشتری داره؟ باید به خود ِآینده‌م یا اصن هر کسی که بعدا میاد سراغ کتابخونه‌م (که ایشالا کوفتش بشه!) این شانس رو بدم که خودش کشف کنه، خودش بدون هیچ پیش داوری بتونه کتاب رو ورق به ورق جلو بیاره.

همه‌ی اینا رو گفتم تا به اینجا برسم:
بیخیال همه حرفایی که بالاتر زدم! این کتاب رو باید جوید! باید چند رنگ هایلایتر برداشت و خط خطی ش کرد! این کتاب حرفای قشنگش رو چنان قشنگ میزنه که فرقی نداره موقع خوندنش چند سالت باشه و چقدر بفهمی و چقدر پخته یا خام باشی! خط بکشی یا نکشی فرقی نداره. هر جاییش رو دست بذاری کلمه به کلمه لذت و شور و شادیه! شادی و طراوت قلم سحرانگیر نادر ابراهیمی که عمیقا خوشحالم که تازه این اولین کتابی بود که ازش خوندم و مسیر جذابی پیش رو دارم.

این کتاب، شاهکار بی بدیلی از اون دست ادبیاتی هست که بهش میگن ادبیات مقاومت ‌. ادبیاتی که «به حق» سفارشی میخوننش، ولی این کتاب برعکس، از فرط ِسفارشی نبودن، توی مقدمه‌ش غمنامه مفصلی داره از مصائبی که نویسنده برای نشر داستان میرمهنا داشته. غمنامه‌ای که بیراه نیست که بگیم خودش میتونه کتاب مستقل و زیبایی باشه از تلاش نادر ابراهیمی برای شناسوندن یکی از قله های رفیع وطن‌پرستی و ایران‌دوستی تاریخ ما. میرمهنای دوغابی، سردار بی‌نشان و درجه‌ای که توی پازل حفظ یکپارچگی آب و خاکی که امروز، ایران نامیده میشه سهمی کمتر از آقامحمدخان قاجار نداره.

یک روستایی جنوبی دلاور که با مردمان شهر کوچک بندر ریگ، بدون هیچ حمایت بخصوصی از جانب «دولت مرکزی نداشته‌ی اون سالها»، یک تنه در برابر فوج فوج نیروی غاصب هلندی و انگلیسی، مدافع این خاک می‌شن و نمی‌ذارن ذره‌ای از خلیج فارس و جنوب ایران دست اجانب باقی بمونه. این خاک رو نگه می‌دارن به این امید که توی آینده دستی خم بشه و از روی زمین تاج پادشاهی ایران یکپارچه رو بر سر بذاره. کاری که یکی دو دهه بعد از شهادت میرمهنا، آقامحمدخان قاجار با اون ددمنشی و خشونتی که شنیدیم سرانجام به سرانجام میرسونه و از دل ایران تکه پاره‌ی اون سالها که هر منطقه برای خودش شاهی خودخوانده داشته، ایرانی یکپارچه میسازه.
        

48

          بر جاده های آبی سرخ
نوشته نادرخان ابراهیمی

کتابی در ستایش وطن دوستی و مبارزه با ظلم و تجاوز بیگانه....
مبارزه تا کجا؟ 
تا جایی که خون پدر وطن فروشت حلال می شود
و تو باید در حساسترین لحظه ها سخت ترین تصمیم ها را بگیری. تو یعنی جناب میرمَهنای دوغابی یاغیه مبارزِ مؤمن که جایی در جنوب علم مبارزه با اشغال را بلند کرده... جایی در ریگ، کنار خلیج فارس. 
جاده های آبی، جاده های دریایی جنوب است که هلندی ها و انگلیسی ها آن زمان برای اشغال و چپاول منابع ایران با کشتی از این راه ها می آمدند... جایی میرمهنای ما میگوید ما خونمان را در این جاده ها میدهیم و این جاده های آبی را، سرخ میکنیم ولی یک وجب از این خاک و آنچه در آن است نمی دهیم.   
کتاب بر سیاق اکثر کتاب های نادرخان پر است از حس حماسی وطن دوستی و عشق به میهن و جانفشانی برای آزادی... آزادی به معنای حقیقی آن. البته که بعضی قسمتهای کتاب به سمت سخنرانی میرود ولی در بستر چنان کتابی سخنرانی هم میچسبد.    


        

2

          بر جاده‌های آبی سرخ! ردّی از غیرت ایرانی بر خلیج فارس 

آنگاه که تاریخ در شناساندن قهرمانی ملی به لکنت می‌افتد، نادر ابراهیمی قلمش را به دست می‌گیرد.

محمد غفاری
تاریخ گاه با یک جرقه زنده می‌ماند  و همه چیز از یک روز بارانی شروع شد: لحظه‌ای که دوست تاریخ‌دان نادر ابراهیمی، برای اولین بار اسم میرمهنا دوغابی را به نادر گفت و جرقه‌ای در وجود او روشن کرد که تا سی سال زبانه می‌کشید و حالا می‌توان در شعاع گرمای آن به تماشای تاریخ نشست.
خلیج فارس برای ما نه فقط یک نام جغرافیایی، که پهنه‌ای هویتی و تمدنی‌ست و هر کس در حفظ و پاسداشت آن تلاش کرده، امری مقدس را به جا آورده است. همچون میرمهنا که قهرمان ایران زمین است و قهرمان بر جاده‌های آبی سرخ. نادر ابراهیمی در این رمان یک قهرمان مغفول مانده را برای ما زنده می‌کند و میرمهنا را با قلم جادویی‌اش برای همه دوران‌ها جاودانه می‌سازد. در روزگاری که ادبیات ما از قهرمان تهی شده و با عدم شخصیت‌پردازی صحیح و کامل از قهرمان داستان مواجهیم، نادر شخصیتی ملی می‌سازد که در همه ابعاد می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد. قهرمانی که ملی است اما غیرت ایرانی‌اش آلوده به شعارهای ناسیونالیستیِ گل‌درشت نشده است. قهرمانی که ملی است و پای اعتقادات مذهبی‌اش با تمام وجود می‌ایستد؛ عاقلانه تصمیم می‌گیرد و از هیجانات به دور است.
داستان هرچند به مبارزه میرمهنا با استعمارگران هلندی، انگلیسی و اعوان و انصارشان در بندر ریگ بوشهر می‌پردازد اما داستانی است که نمایانگر درد کل ایران است. ایران ضعیف و تکه‌پاره شده‌ی پس از نادرشاه افشار که در نبودِ حاکمیتی مرکزی و قدرتمند، در جای جای آن حکومت‌های محلی ریز و درشتی شکل گرفته است و هر سردار و شاهزاده و شاهکی ادعای فرمانروایی دارد.
در این بین نادر ابراهیمی با هوشمندی تمام، خط داستان اصلی را مبتنی بر خورده روایت‌ها پیش می‌برد و ایران تکه تکه شده را در داستان‌های قطعه قطعه شده به نمایش می‌گذارد و با نخ تسبیحی از ماجرای جنوب، و گنجاندن شخصیت‌های جنوبی و اقوام میرمهنا در دربار شاهان زندیه و افشاریه، کلیتی منسجم را تشکیل داده است که خواندن آن نه فقط سیری داستانی، که سفری تاریخی را نیز برای مخاطب به همراه دارد.
توصیفات به قاعده و پرداخت‌های داستانی شخصیت‌های گوناگون همراه با اطلاعات تاریخی شگفت‌انگیز از یک دوره خونبار و پیچیده برای ایران، بر کشش رمان افزوده است و مخاطب به موازات قصه اصلی، در دنبال کردن و کشف دیگر روایت‌های دیگر کتاب کنجکاو است و پرهیجان.
زبان نگارش داستان همچون دیگر آثار نادر ابراهیمی، زبانی متفاوت و چندگانه‌ست. گاه زبان رسمی و تا حدودی آرکائیک نیز می‌شود؛ به ویژه وقتی تاکید بر جنبه‌های حماسی داستان بیشتر است و گاه در عین رسمیت، وجهه‌ای روایی پیدا می‌کند که به خوانش سریع کتاب و درک فرم و ساختمان کلی داستان کمک می‌کند. گاهی زبان متمایل به شعر و عبارات شاعرانه می‌شود و در برخی از نقاط _همچون مواردی که به مدح میرمهنا و توصیف شخصیتش می‌پردازد_ به اوج می‌رسد. و زبان تعریضی و طنزآلودی نیز در جای جای کتاب به چشم می‌خورد که نویسنده نیز در آن حضور پیدا می‌کند و در برخی موارد به طعنه و تمسخر نکاتی را می‌گوید و می‌گذرد.
هرچند بر جاده‌های آبی سرخ یک کتاب کاملا تاریخی نیست، اما سی سال مطالعات و تحقیقات تاریخی نادر ابراهیمی، روایتی خوش‌خوان از تاریخ را بیان می‌کند و به شهادت اهالی تاریخ و اساتیدی که آن را مورد مطالعه قرار داده‌اند، جز در مواردی جزئی و یا ضرورتی داستانی، اختلالی از نظر تاریخی برای آن پیش نیامده است و اطلاعات تاریخی خواننده با مطالعه آن در مسیر درستی افزایش پیدا خواهد کرد.
نهضت مقدس میرمهنا ایران کوچکی است که اصحاب آن از سراسر این سرزمین خسته و بی‌رمق به آن پیوسته‌اند. نمایندگان طوایف جنوبی ایران در آن بسیار زیادند: همچون حسن سلطان از بندر دیلم، ارسلان از هندیجان و سلمان از عبّادان و... یا نمایندگان شمال و حاشیه دریای خزر که برای ساخت قایق و لنج به کمک ریگیان بر می‌خیزنند. از اقصی نقاط فارس و اصفهان و خراسان و.... نیز اصحابی در جنبش میرمهنا حضور دارند و دینشان را به ایران ادا می‌کنند.
همچنین زنان و نقش اثرگذار آنان در تاریخ پرآشوب ایران نیز از نظر نویسنده دور نمانده است. زنان این رمان اغلب همگی عاقل، هوشمند و شجاع هستند و ادامه هر حرکتی به حضور اجتماعی و حتی نظامی آنان گره خورده است. چون نقش سلیمه همسر میرمهنا، غزاله همسر کریمخان زند، آسیه همسر میرفضل‌الله و مهزاد و مهرو خواهران میرمهنا و... گرفته تا زن بدطینت اما پر نفوذی چون مهرسلطان مادر شاهرخ شاه افشار؛ که توجه به زنان و امر خانواده را در نظام فکری نویسنده مشخص می‌کند.
نام میرمهنا دوغابی قهرمان مبارزه با استعمار با قلم یکی از ملی‌ترین و شریف‌ترین نويسنده‌های تاریخ ادبیات فارسی در تاریخ ماندگار شده است و هرچند نادر در مقدمه از تلاش‌های عامدانه و دست‌های ناپیدا برای جلوگیری از نگارش فیلمنامه و ساخت سریال آن به شدت دلخور است، اما موهبت داستان هم دستاورد بزرگی در شناخت این قهرمان ملی خلیج فارس است.
رمان بر کرانه‌های آبی سرخ تا کنون در شش چاپ توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است و به دو صورت تک جلدی (۶۸۰ صفحه) در قطع وزیری، و سه جلدی در فطع رقعی در بازار موجود می‌باشد. این کتاب را باید خواند برای شناخت دوباره قهرمانان ملی‌‌، و با افتخار برای کودکان و نوجوانان بازتعریف کرد تا میرمهنا نه یک شخصیت تاریخی، که یک قهرمان ابدی در پیشانی ایران بزرگ بدرخشد.

        

2

          در آن زمان که ایران چند تکه شده بود و بر هر شهر و روستایی حاکم و حاکمک هایی حکومت میکردند، بیگانگان در پی تسلط بر خلیج فارس مان بودند...
و نادان آدمهایی ک سنگ بیگانه به سینه میزدند و نوکری و دست بوسی بیگانه‌میکردند...
در این میان میرمهنایی متولد میشود ک بیگانگان و بیگانه پرستان را از صفحه جنوب پاک میکند...
میرمهنایی ک حالا حتی بعد از ۲۰۰ سال هلندیها و انگلیسیها در تلاشند نامش را از همه جا پاک کنند...
میرمهنای دلاورمان را در کتابهای تاریخیشان وحشی و یاغی مینامند....
اما واقعیت میرمهنا اینجاست در همین کتاب^^

پ.ن: این کتاب بینهایت زیبا و پر کشش روایت شده، حتی مقدمه این کتاب پر از حس خوبه، بدون شک از بهترینهای ادبیات ایران
پ.ن۲: متاسفانه باید بگم که این کتاب به دلیل فوت نادر ابراهیمی عزیز ناتمام مانده، بنابراین ما از عاقبت میرمهنا بیخبریم(از این بابت تا اخر عمر حسرت میخورم!)
هرچند ک گوگل اشاره یک خطی به نحوه شهادتش داشته ولی اینقدرها واضح نیست!
        

9