معرفی کتاب 1984 اثر جورج اورول مترجم زینب سادات موسوی معلم

1984

1984

جورج اورول و 1 نفر دیگر
4.1
726 نفر |
161 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

112

خوانده‌ام

1,540

خواهم خواند

575

شابک
9786008030881
تعداد صفحات
304
تاریخ انتشار
1398/8/22

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

         رمان ۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورج اورول است که به سال ۱۹۴۹ منتشر شده؛ نویسنده‌ای که بسیاری او را با رمانی تخیلی - سیاسی قلعه حیوانات می‌شناسند. کتاب ۱۹۸۴ که به نام نوزده هشتاد و چهار هم شناخته می‌شود، در واقع یک «ضد مدینه فاضله» یا «پاد آرمان‌شهر» است که دنیایی فرضی و مخوف را در آینده به تصویر می‌کشد؛ دنیایی که در آن مردم جامعه تحت تاثیر پروپاگاندای حزب حاکم، تنفر شدیدی نسبت به دشمن دارند، بنده‌وار دیکتاتور را می‌پرستند (کسی که او را با عنوان «برادر بزرگ» یا «ناظر کبیر» می‌شناسیم)، نه تنها آزادی بیان که حتی آزادی اندیشه وجود ندارد، گناه‌کاران به راحتی اعدام می‌شوند و آزادی‌های فردی و حریم خصوصی افراد به شدت توسط قوانین حکومتی پایمال می‌شوند؛ به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانه‌ها از شهروندان جاسوسی می‌کنند. ترسناک‌تر این که شهروندان این جامعه مجبورند همیشه با چهره‌ای سرشار از خوش‌بینی و لبخند به این صفحات نمایش نگاه کنند و کوچکترین نارضایتی از خود نشان ندهند؛ در غیر این‌صورت مورد خشم دیکتاتور قرار می‌گیرند.
شخصیت اصلی داستان در جامعه‌ای زندگی می‌کند که به سه طبقه مجزا تقسیم شده‌است: طبقه کارگر، اعضای عادی و اعضای رده‌بالای حزب. او عضو عادی حزب است که روزی در اقدامی قانون‌شکنانه، دفترچه‌ای قدیمی می‌خرد و در آن شروع به نوشتن اندیشه‌های خود می‌کند و همین سرپیچی، سرآغاز چالش‌های او (و ما به عنوان خواننده رمان) با موضوعاتی از قبیل قدرت، عشق، انسانیت و ‌‌‌‌‌ ... می‌شود.
در تحلیل و بررسی کتاب ۱۹۸۴ آن را بیانیه سیاسی شاخصی در رده‌ی نظام‌های تمامیت‌خواه به حساب می‌آورند.
بهترین ترجمه کتاب ۱۹۸۴ را احتمالا باید میان ترجمه‌هایی از صالح حسینی، کاوه میرعباسی، مریم فیروزبخت یا حمیدرضا بلوچ جستجو کرد، هرچند ترجمه‌های دیگری هم از این رمان جورج اورول در بازار موجود است.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به 1984

یادداشت‌ها

          دوران «1984» دوران سیاهی است. همه جا به شدت کنترل می‌شود؛ آدم‌ها حتی در مخفی‌ترین گوشه اتاقشان هم کنترل می‌شوند. فکر کردن ممنوع است. دوست داشتن ممنوع است. حتی در حین رابطه با همسر هیچ احساسی نباید در میان باشد و صرفاً این عمل به عنوان یک وظیفه، که همان تولید مثل است انجام گیرد. هر چه حزب بگوید همه باید آن را قبول کنند. تاریخ گذشته عوض می‌شود و تمام مستندات اعم از روزنامه، مقاله، خبر و ... تغییر پیدا می‌کنند تا حرف‌های حزب واقعی باشد. افرادی که برخلاف حزب فکر کنند و کارهای خلاف خواست آن‌ها را انجام دهند، از صفحه روزگار محو می‌شوند؛ نه تنها خودشان، که حتی اسم و نام و هرچه که مربوط به اوست از دفاتر و اسناد پاک می‌شود. طوری که انگار از روز اول چنین شخصی وجود نداشته و به دنیا نیامده است.
در یک چنین دنیایی «وینستون اسمیت» احساس می‌کند که از «برادر بزرگ» (رهبر حزب) متنفر است و حزب در حال نابودی انسان‌ها و عواطفشان و برده کردن آن‌ها است. و دست به کارهایی می‌زند که خلاف میل حزب است و اولین کارش این است که خاطرات خود را مکتوب می‌کند.
کتاب، یک دولت دیکتاتوری را ترسیم می‌کند که ادعای دیکتاتوری ندارد. دولتی که از مردم ماشین‌های بی‌احساس و بی‌عاطفه‌ای ساخته که فقط کار و تولید مثل کرده و در خدمت حزب باشند تا حزب برای همیشه قدرت را در اختیار داشته باشد. نویسنده خواسته با این کتاب ذهن و چشم مردم را نسبت به اتفاقات جاری در اطرافشان روشن کند و ببینند که در اطرافشان چه وقایعی در جریان است و چه کار باید بکنند.
خواندن این کتاب را به همه عزیزان پیشنهاد می‌کنم.

امین پازوکی 1399/08/12
        

29

Mim

Mim

1400/3/30

          من این کتابو وقتی ۱۶ ساله بودم دست گرفتم. و بعد از این همه سال هنوز حال و هوای کتاب از خاطرم نرفته.  حال و هوای کتاب بسیار سیاسیه و یه جورایی سعی میکنه شرایط زندگی توی کشوری فرضی که با سیستم ایدئولوژی محور و با سیستم اطلاعاتی/نظارتی قوی بر مردمش حکومت میکنه، از زبون کسی که در سلسله مراتب حکومتی شعلی داره اما دیدن زمانهای متفاوت قدیم(تا جایی که یادمه)، اون رو نسبت به شرایطش بی اعتماد و بی اعتقاد کرده، توصیف کنه.  حالتون خوش نخواهد بود بعد از خوندن این کتاب مخصوصا وقتی  بدونید نویسنده برای نوشتن اون فضا الهاماتی توی زندگی واقعی هم داشته. برای همین لطفا قبل از خوندنش افسرده، ناامید، نگران یا ترسان از شرایط زندگیتون نباشید.  خوندن این ترجمه برام نسبت باقی ترجمه های معروف تر کتاب، روون تر بود چون لغات ساده تری توش استفاده شده بود. اگر با لغات فاخر یا ادبی مثل من سر و کله میزنید، این ترجمه بیشتر به دردتون می خوره.  در آخر توصیه میکنم قبل از خوندن این کتاب سراغ مزرعه حیوانات برید. و اوگر از اون لذت بردید و یک کمی قصد خود آزاری داشتید، سراغ این یکی حتما بیاید.  والسلام
        

15

          1984 را اورول در سال 1949، هم‌زمان با قدرت گرفتن بلوک شرق، منتشر کرد. این کتاب جامعه‌ی سوسیالیستی توتالیتری را بر مبنای کشورهای کمونیستی وقت ترسیم می‌کند و پیش‌بینی درستی را از وضعیت آن‌ها در آینده‌ای نزدیک ارائه می‌کند. زمانی که آرمان‌ها و اهداف حزب برای مردم رنگ می‌بازند و چهره‌‌ی واقعی «قدرت»، بدون هیچ بزکی نمایان می‌شود.
سلطه و نفوذ این نظام «سوسیانگل» چنان است که حوزه‌ی ‌فردی و زندگی شخصی در آن از بین می‌رود و تماما تحت کنترل و نظارت حاکمیت در می‌آید. نقش «ناظر بزرگ» تمثیلی از رهبران بلوک شرق به ویژه استالین و سیستم‌های کنترلی-نظارتی منصوب به اوست. و نیز افرادی که تنها به عنوان جزء‌ی از یک کل شناخته می‌شوند، چنان به خدمت اهداف حزب‌ در می‌آیند که هریک به یک دستگاه کنترل‌گر تقلیل می‌یابند. آن از خودبیگانگی که مارکس مذمت می‌کرد به نوعی دیگر خود را نشان می‌دهد. افرادی که تنها در جهت اهداف حزب  معنا می‌یابند و به کارکرد اجتماعی‌شان تقلیل یافته‌اند، به جاي از خودبيگانگی با فرآيند توليد، از خویشتن خود بیگانه می‌شوند. ممنوعیت عشق و هرگونه عواطف بشری که در کتاب مطرح می‌شود نیز اشارتی است به همان از دست رفتن مفهوم فرد(individual).
در تحلیلی جامعه‌شناختی، این کتاب را می‌توان نقدی بر کارکردگرایی ساختاری نیز دانست. تاکید بر مفاهیمی چون نظم ساختاری، یکپارچگی اجتماعی، کارکرد نظام‌های بروکراتیک (وزارت‌خانه‌ها) و مذموم دانستن هرگونه تضاد اجتماعی نشان از نگاه انتقادی اورول بر مبانی این نظریه است. شاید بتوان گفت باوجود این‌که استالینیسم بر مبانی تضاد استوار است، اما نهایتا به بدیل آن پیوند می‌خورد.
 .
بخش از کتاب:[ قدرت در وارد آوردن درد و خواری نهفته است. قدرت در تکه تکه کردن ذهن‌ها  و پیوند دادن آن‌ها در شكلی تازه، به اختیار خود ما نهفته است. ... اگر تصویر آینده را بخواهی، پوتینی را مجسم کن که جاودانه چهره‌ی انسان را لگدمال می‌کند. ... تنها با آشتی دادن تناقضات است که می‌توان قدرت را ابدالاباد حفظ کرد.]

 


        

9

          کتاب رو بصورت الکترونیکی در فیدیبو خواندم و در اوقات فراغت و بی کتابی ان را تمام کردم. کتابی زیبا در مورد حکومتهای دیکتاتوری و بسته و وضعیت مردم در این حکومتها
چند تا یادگاری از این کتاب ارزشمند

 ۱. به همگان هشدار مى دهد که اگر روند تاریخ تغییر نکند، انسان ها در سراسر دنیا، بى آنکه خود بدانند، خصوصیات انسانى خود را از دست مى دهند و به آدم هایى ماشینى و بى روح تبدیل مى گردند
۲. مى توانند آدم را وادار به گفتن همه چیز بکنند. اما نمى توانند آدم را وادار کنند تا آن چیزها را باور کند. آنها نمى توانند به درون آدم دسترسى پیدا کنند.
۳. اگر آدم احساس کند که انسان ماندن، حتى اگر بى نتیجه باشد، ارزشمند است، درواقع آنها را شکست داده اى.
۴. یک گروه حاکم تا زمانى حاکم است که بتواند جانشینانى براى خود انتخاب کند. حزب در پى بقاى خون و اصالت نیست بلکه براى بقاى وجود خود تلاش مى کند. مهم نیست چه کسى قدرت را به دست مى گیرد به شرط آن که ساختار طبقاتى براى همیشه به همان شکل پایدار بماند.
۵. حزب به کارهایى که علنا انجام مى شود علاقه ندارد. فقط افکار براى ما مهم هستند.
۶. چگونه یک انسان مى تواند قدرتش را بر انسان دیگرى اعمال کند؟» 
وینستون فکر کرد. «با وادار کردن او به رنج کشیدن.» 
ـ دقیقا. با وادار کردن او به رنج کشیدن. اطاعت کافى نیست. اگر او رنج نکشد، چه طور مى شود مطمئن شد که او در حال اطاعت از خواسته تست نه خواسته خودش؟ ماندن در قدرت یعنى تحمیل درد و حقارت. 
۷. ـ درد به تنهایى همیشه کافى نیست. گاهى بشر در مقابل درد تا حد مرگ هم مقاومت مى کند. اما براى هرکس چیزهایى وجود دارد که اصلاً قابل تحمل نیست و نمى تواند به   آنها فکر کند. کارى هم به شهامت و یا ترس ندارد

بیست و ششم فروردین ۱۴۰۱
سیزدهم رمضان
        

13

          در ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺘﺎب ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ:
(( دﻧﯿﺎی ﺣﯿﺮت اﻧﮕﯿﺰ 1984 از ﺳﻪ ﮐﺸﻮر ﻏﻮل آﺳﺎ ،ﻣﻘﺘﺪر و ﺑﯽ رﺣﻢ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ ﮐﻪ داﺋﻤﺎ درﺣﺎل ﺟﻨﮓ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﺳﺎﮐﻨﺎن اﯾﻦ ﺳﻪ ﮐﺸﻮر ﮐﻪ ﺑﯿﺶ از ﻃﺎﻗﺖ ﺧﻮد،ﺑﻪ ﮐﺎر ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ و در ﻣﺤﯿﻄﯽ ﮔﺮﻓﺘﺎر ﮔﺸﺘﻪ اﻧﺪ ﮐﻪ در آن ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎن دوﻟﺖ ﻣﻤﻨﻮع ﺷﺪﻩ و ﻧﻔﺮت ﺑﺮ ﺧﻼف ﻣﯿﻞ اﺷﺨﺎص ،ﺑﺮ اﻧﮕﯿﺨﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد....)) 

 دﻧﯿﺎﯾﯽ ﻧﻪ ﭼﻨﺪان دور، ﻧﻤﯽ داﻧﻢ ﭼﺮا ذرﻩ ذرﻩ اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎی ﺣﺰب ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ اوﺷﯿﻨﯿﺎ ﻣﺮا ﯾﺎد اﻓﮑﺎر ﺟﻨﺎب ﻋﻼﻣﻪ و ﺷﺎﮔﺮدان ﭘﺎﯾﺪاری ﺷﺎن ﻣﯽ اﻧﺪاﺧﺖ .ﻗﺒﻮل ﻧﺪارﯾﺪ؟ ﭘﺲ اﯾﻦ ﮐﺘﺎب را ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪ .
ﺟﻨﮓ ﺻﻠﺢ اﺳﺖ .آزادی ﺑﺮدﮔﯽ اﺳﺖ .ﺟﻬﻞ ﻗﺪرت اﺳﺖ .
اﯾﻦ ﮐﺘﺎب ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﻬﻤﺎﻧﺪ ،رﻣﺎن دﻧﯿﺎی ﮐﻨﺎﯾﻪ ﻫﺎﺳﺖ. دﻧﯿﺎی اﺻﻼح اﺳﺖ ،ﻧﺼﯿﺤﺖ ﻫﺎی ﮐﻨﺎﯾﻪ آﻣﯿﺰ .ﮐﺘﺎب ﺧﻮﺑﯽ اﺳﺖ.ﭼﻮن ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺑﺎﻫﻮﺷﯽ دارد ﺧﯿﻠﯽ دوﺳﺖ دارم ﻗﻠﻌﻪ ﺣﯿﻮاﻧﺎﺗﺶ را ﺑﺮای ﺑﺎر دوم ﺑﺨﻮاﻧﻢ:)
        

11

        جنگ صلح است، آزادی بردگی است، نادانی توانایی است.
برادر بزرگ همیشه شما را زیر نظر دارد، نه تنها تمام رفتار ها و حرکات شما مورد توجه است؛ بلکه فکر و عقیده ی شما به راحتی قابل تشخیص است و جرم به حساب می‌آید.
گذشته ای وجود ندارد، انسانها وجود ندارند، همه با هم برابر و برادرند‌ و اعضای حزب هستند.
رابطه ی جنسی جرم است، اعضای حزب فقط برای انجام وظیفه ی خویش به عنوان نیروی تازه برای حزب با هم آمیزش می‌کنند تا فرزند بیاورند.
پدر و مادر به فرزندان و فرزندان به پدر و مادر و همچنین خواهر و برادر خود رحم نمی‌کنند. کوچک ترین حرکتی از جانب نزدیکان و دیگران مورد توجه است و به پلیس گزارش داده می‌شود.
کسی که مرتکب جرمی بشود از او به جرم خیانت به حزب اعتراف اجباری و خیالی می‌گیرند،  شکنجه می‌شود و باور می‌کند که به‌ حزب خیانت کرده و بعد دود می‌شود، حذف میشود، از بین می‌رود و هیچ نام و نشانی از او باقی نمی‌ماند گویی هیچ وقت وجود نداشته!
انسانها از هویت خالی هستند، چیزی نمی‌دانند.. اگر حزب بگوید دو به علاوه دو می‌شود ۵، یعنی همان است که آنها می‌گویند.. اگر بگوید قانون جاذبه زمین وجود ندارد و زمین صاف است و ستارگان به دور زمین می‌چرخند حتما همین است.
همیشه زمانی برای نفرت پراکنی برای دشمنان خیالی وجود دارد.. و همینطور زمانی برای افتخار به دستاورد های کشور که این اخبار همیشه و در هر زمان و در هرجا قابل پخش است.
کسی راه فرار ندارد. حتی در جنگل ها و بیابان ها شنود وجود دارد  و اکران دور برد شما را می‌پاید.
اخبار، کتابها، روزنامه ها، افراد حقیقی و خیالی، بارها و بارها اصلاح می‌شوند و بعد خبرشان منتشر می‌شوند.
 شخصیت اصلی داستان به اسم وینستون که بیشتر فکر میکند، می‌داند چیزی این وسط درست نیست.. به آینده امید دارد و به دنبال گذشته است! عشق را میابد ولی میداند این عشق روزی گریبانش‌ را خواهد گرفت چون در این مملکت عشق جرم است. آنها در قلب تو نفوذ خواهند کرد و تو خیانت خواهی کرد، او تو را می‌فروشد و تو او را!...
و در آخر نویسنده خیلی قشنگ، حکومت کمونیستی رو توصیف کرده و به ما نشون داده که آرمانگرایی چه بلایی سر یه حکومت و مردمش میاره! من خیلی از کتاب لذت بردم.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

12

اختراع زبا
          اختراع زبان نو

برادر بزرگ: حکومتی تمامیت‌خواه که در جای‌جای شهر و زندگی و خانه‌ی مردم رخ می‌نمایاند و دوست دارد لحظه‌لحظه‌ی زندگی آنها را کنترل کند.
گفتار نو: تنها گفتاری که این حکومت تمامیت‌خواه مجاز می‌داند. تمام شکل‌های دیگر گفتار و سخن، ممنوع است.
دوگانه‌باوری: شستشوی مغزی، چنانکه شخص قادر باشد همزمان دو حقیقت متضاد را باور کند. تنها چنین اشخاصی مطلوب یک حکومت تمامیت‌خواهند.
جرم فکری: تفکر به هر چیزی غیر از آن چه یک حکومت تمامیت‌خواه می‌خواهد ممنوع است: ما هستیم که تعیین می‌کنیم شما چه کار کنید، چه بگویید و حتی به چه چیزهایی فکر کنید.
تله‌اسکرین: ابزارها و روش‌های یک حکومت تمامیت‌خواه برای کنترل هر لحظه‌ی شهروندانش.
«۲+۲=۵»: حقیقتی که برای نشان‌دادن وفاداری به حزب باید به آن باور داشته باشید. مسئله اینجا «واقعیت» نیست، ایدئولوژی‌ای است که می‌خواهد باور شما را تعیین کند.
باور کنید یا نه، تمام این عبارت‌ها را نویسنده‌ای ساخته که می‌خواست در سال ۱۹۴۹، وضعیت جهان در سال ۱۹۸۴ را پیشبینی کند. پیشبینی او اشتباه از آب درآمد اما صحنه‌ها و عبارت‌های ابداعی او هنوز هم به ما در مواجهه با حکومت‌های تمامیت‌خواه کمک می‌کنند.
یکی از حکومت‌های درون رمان، در تلاش است با محدود کردن کلمات و عبارات شهروندانش، گفتاری نو به وجود بیاورد که همه موظف باشند تنها با آن سخن بگویند. آنها معتقدند محدودیت کلمات، محدودیت تفکر می‌آورد و شهروندان با این گفتار نو، دیگر به بسیاری از مسائل فکر نخواهند کرد: آزادی، عدالت، حق، دوستی، صلح و … . اورول با این رمان، دقیقاً راهی بر خلاف آن حزب را می‌پیماید: کلمات جدید بسازید، زبان‌تان را گسترده کنید، از ابداع عبارات تازه نترسید، هر چقدر دلتان می‌خواهد پیچیده باشید، به هر مسئله‌ای از تمام زوایا نگاه کنید و بگذارید فکرتان از طریق زبان و کلماتتان گسترش یابد و بزرگ‌تر از آن شود که در خدمت یک حکومت تمامیت‌خواه درآید. این شاید بزرگ‌ترین دستاور رمانی کلاسیک باشد که فضای تاریک و سرد آن، نفس خواننده را در سینه حبس خواهد کرد و به او تجربه‌ای از زیستن در جوامع تحت ظلم و سرکوب خواهد داد.
اورول با عباراتی که ساخته، خواننده‌اش را به سلاحی کارآمد برای مبارزه با گفتار نو و دوگانه‌باوری هر حکومت تمامیت‌خواهی مجهز کرده است. اما خواننده‌ای که رمان را دقیق بخواند خواهد فهمید که مهم‌ترین کلمه‌ی ابداعی رمان، کلمه‌ای است که در خود رمان نیامده اما امروز اسم رمز مبارزه با هر برادر بزرگی است: «۱۹۸۴».
        

0

          به نام خدا، 
مکعب های روبیک را تا به حال دیدید؟  وقتی از جلوی مغازه ها رد می شوید،  برایتان رژه می روند،  رنگارنگ،  مثلثی،  مربعی،  مگنتیت،  می روید و یکی شان را می خرید،  بعد که رفتید خانه،  با ضرب و زور هم که شده حلش می کنید،  نهایتا که حل کردید دوباره خراب می کنید،  عقلتان می گوید برای تقویت است اما احساستان چه؟ روبیک ها تو خال اند،  چیزی پشتشان نیست،  مانند این کتاب رنگی اند... 
به جای اینکه غذا را در اختیار مردم بگذاریم، و مردم بو بکشند و متنفر شوند. 
دستور پخت را در اختیارشان بگذاریم،  انها به رنجشان پشت نمی کنند،  لازم نیست بنویسیم  او بد است،  می نویسم او از همه متنفر است تا تو به این نتیجه برسی که او بد است، 
نوع روایت با راوی است،  در طی داستان سعی در تجسم دنیا ی ان زمان دارد که می توان گفت،  چهار سوم نبوغ نویسنده،  برای این است،  برخلاف قلعه ی حیوانات،  که نبوغ سر داستان پردازی بود،،،،  سوال ها جذاب بودند،  جواب ها،  از روی نبوغ نویسنده بودند،  خب اما کافیست با حرف های تکراری او مخالف باشی،  اگر بشینی روی تک تک جمله ها فکر کنی به یک نتیجه ی تکراری می رسی،  ،،،  خوب سعی داشت قضیه رو رنگین نشان بده، و ابداعات فوق العاده ای هم داشت،  مثل نو گفتار و اکران دور برد و هزاران چیز دیگر،  در کل برای یک بار خوب است. 
        

5