تصویر دریان گری

تصویر دریان گری

تصویر دریان گری

اسکار وایلد و 1 نفر دیگر
3.9
94 نفر |
36 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

186

خواهم خواند

99

ناشر
نشر مد
شابک
9786229253632
تعداد صفحات
460
تاریخ انتشار
1402/9/4

توضیحات

        "تصویر دریان گری"، تنها رمان اسکار وایلد و احتمالا مشهورترین اثر او، رمانی نامتعارف است، رمان یک شاعر، رمان یک نمایشنامه‌نویس، رمان یک نویسنده‌ی قصه‌های پریان، رمان یک منتقد ادبی و خلاصه رمان هرکسی جز یک رمان‌نویس. در واقع، کتاب هم از این‌همه بهره دارد و هم هیچ‌یک از این‌ها نیست. نثر آن گاه به شعر پهلو می‌زند و با اشعار منثور خود وایلد تفاوت چندانی ندارد. صحنه‌ها اغلب خصلتی سخت نمایشی به خود می‌گیرند که بذله‌گویی‌ها و حاضرجوابی‌های لرد هنری، یکی از دو شخصیت اصلی، به آن سرزندگی خاصی می‌بخشد. پیرنگ اصلی آن، داستان جوانی که هرگز پیر نمی‌شود، به مضامین قصه‌های پریان شباهتی آشکار دارد. به‌علاوه، بسیاری از بحث‌های شخصیت‌ها در باب هنر و زندگی و نسبت آن‌ها با یکدیگر و چیستی و چرایی اثر هنری در نهایت از مباحث نقد ادبی و هنری نسب می‌برد. افزون بر این، وایلد با تعریف بخصوصی که از وظیفه‌ی هنرمند دارد، به آفرینش در آفرینش نیز دست می‌زند و می‌کوشد با توصیفی از اشعار گوتیه یا نمایشنامه‌های شکسپیر اثری به‌موازات آثار آنان بیافریند.
      

لیست‌های مرتبط به تصویر دریان گری

صدسال تنهاییغرور و تعصب۱۹۸۴

کدام ترجمه؟ | پیشنهادهایی برای نمایشگاه

72 کتاب

در اهمیت ترجمهٔ خوب و پاکیزه همین بس که باری دو نفر از یک کتاب واحد صحبت می‌کردند و یکی از آشفتگی و چندپارگی متن می‌نالید و آن یکی قربان‌صدقهٔ پیوستگی و پیراستگی‌اش می‌رفت! و ما شنوندگان هم متحیر بودیم که قصه چیست! وقتی فهمیدیم دو تا ترجمهٔ مختلف را خوانده‌اند و آن دوتا ترجمه را کنار هم گذاشتیم و با هم قیاس کردیم، هم به این حق دادیم و هم به آن! ترجمهٔ بد می‌تواند یک اثر را از دایرهٔ خواندنی‌ها خارج کند و ترجمهٔ خوب می‌تواند بر ارزش آن بیافزاید. برای کتابخوانان بسیار پیش می‌آید که ندانند ترجمهٔ خوب یا بهتر هر کتاب مال کیست و کدام ناشر منتشرش کرده؟ در گروه‌های کتابخوانی روزی نیست که سؤال‌هایی مثل «دنیای سوفی کدوم ترجمه‌اش خوبه» یا «کدوم ترجمهٔ قمارباز رو‌ بخرم؟» پرسیده نشود. این شد که به فکر افتادیم ترجمه‌ یا ترجمه‌های بهتر کتاب‌های مشهور را فهرست کنیم. با این امید که به کار جویندگان و پرسندگان آید! قابل‌قبول و خوب بودن این ترجمه‌ها یا به عیار تجربه به دست آمده (یعنی برای خونهٔ خودمون هم از همین بردیم و راضی بودن!) یا از افواه اهل کتاب. ممکن است نظر شما متفاوت باشد که هم طبیعی است و هم گاه محصول تفاوت طبایع و سلایق. یکی زبان ادبی‌تر می‌پسندد و دیگری زبان خودمانی‌تر. یکی دوست دارد مترجم پانوشت‌های طولانی بزند و دلالت‌های فرامتنی و فرهنگی متن را شرح دهد و دیگری دلش نمی‌خواهد هیچ پانوشت و توضیحی -هرچند مفید- در خواندنش وقفه و سکته افکند. نکتهٔ بسیار مهم: مهم است که ترجمهٔ توصیه‌شده را از ناشر توصیه‌شده و معتبر بخریم. ناشران بازاری چون خاطرجمعند که دزیره و قلعهٔ حیوانات و صدسال تنهایی «حتماً» و «همیشه» می‌فروشد، با خیال راحت از روی ترجمهٔ معتبر رونویسی و جای چهارتا فعل و فاعل را عوض و کتاب را چاپ می‌کنند و بی آن که هزینه‌ای برای حق‌التألیف، حق‌الترجمه، صفحه‌آرایی و طراحی جلد پرداخته باشند، سود تضمین‌شده‌ای می‌برند که ناشر معتبر باید سال‌ها زحمت بکشد تا کسری از آن نصیبش شود. آیا بشود و آیا نشود؟ نکات قابل‌عرض: از بعضی کتاب‌ها چند ترجمه پیشنهاد شده که همگی نمرهٔ قبولی می‌گیرند و قابل‌توصیه‌اند. در انتهای فهرست، نسخه‌های مقبول چندتا از مهم‌ترین آثار کلاسیک فارسی هم آمده است. کتاب‌هایی که همه می‌شناسند اما کمتر کسی می‌داند نسخهٔ کدام ناشر را بخرد و به کتابخانه‌اش اضافه کند.

202

شبح اپرا (ویلن و پیانو)همسری در طبقه بالازنی در کابین 10

مجموعه ای از کتاب های وحشت گوتیک

13 کتاب

سلام عزیزای دلم این لیست میتونه براتون تکراری باشه چون پستشو تو روبیکا گذاشته بودم ، ولی حیف میشد اگه اینجا ثبت نشه. تمام توضیحات درباره این ژانر رو توی هایلایت گوتیک پیج روبیکام گذاشته‌م @booktreasury اونجا همراه با توضیحات اضافه و پاسخ به سوالاتتون همچنین با عکس و ویدئو هایی از وایب این ژانر، بهتر میتونید به درکش برسید، اگه بخوام اینجا خلاصه‌ش کنم، میتونم بگم : گوتیک معروف ترین زیرشاخه از ژانر وحشت و عاشقانه هست و اکثر کتاب های معروف وحشت از ژانر گوتیک هستن. اتفاقا کم پیش میاد از زیرشاخه دیگه ای کتاب نوشته بشه چون اکثر زیرشاخه ها مثل هراس جسمانی، و.. توی فیلم ها هستن. (دقت کنید نمیگم اصلا وجود نداره) گوتیک به وایب قبل دهه ۲٠ یعنی توی سال های ۱۴٠٠ تا ۱۹۲۵ برمیگرده . این ژانر براساس معماری گوتیک که روی کلیسا ها و مدرسه ها استفاده میشه برگرفته شده. ۹٠ درصد رمان های خون آشامی و موجودات غیرطبیعی به این ژانر وصلن. رنگ های کلیدی این ژانر سیاه و قرمز هستن سبک لباس پوشیدن به سال های ۱۸٠٠ مربوطه تایپ ام بی تی ای این ژانر INTJ هستش فیلم های معروف گوتیک : • اسلیپی هالو • دراکولا • دوریان گری • من، فرانکشتاین • ون هلسینگ • هانسل و گرتل ۲٠۱۳ • عروس مرده • ادوارد دست قیچی • ویکتور فرانکشتاین • کنستانتین • زن سیاه پوش • ربکا • گرگینه • سایه های تاریک

19

یادداشت‌ها

          به نام او

بالاخره یک نویسنده بریتانیایی دوست‌داشتنی پیدا کردم. البته بگویم زیاد داستان بریتانیایی نخوندم و هنوز هم که هنوز است هیچ داستانی از چارلز دیکنز را نخوانده‌ام ولی با توجه به  همینهایی که خوانده‌ام با اطمینان می‌توانم بگویم ادبیات انگلیسی ادبیات مورد علاقه من نیست یعنی یک رمان‌نویس صرف آنکه یک قصگوی درجه یک باشه نمی‌تونه نظر من رو به خودش جلب کنه باید که ذوق و جنونی در لابه لابه‌ی سطور داستان یا رمانش باشه
و اسکار وایلد در  نمایشنامه سالومه و رمان تصویر درویان گری این جنون ذاتی رو به رخ می‌کشه
در کل رمان یکی از رمانهای مورد علاقه منه ولی به شدت معتقدم که اگر تصویر درویان گری به مانند غالب کارهایش نمایشنامه بود با یک اثر به مراتب قویتر و جاندارتر روبرو  بودیم، اصلا اساس داستان و تقدیرگرایی آن، اثبات کننده این نکته است که با یک تراژدی روبرو هستیم و به نظرم اگر درویان گری نمایشنامه بود حتما در رده شاهکارهای شکسپیر قرار می‌گرفت، هرچند الان هم به خودی خود اثر قابل توجه و خوبی است
 در بعضی از فصلها عملا با پس و پیش کردن پارگرافها به راحتی می‌توانیم آن را به شکل نمایشنامه دربیاوریم و باز هم به نظرم اگر وایلد درویان گری را در قالب نمایشنامه می‌نوشت بسیاری از زواید داستان خود با خود از بین می‌رفت مثلا به راحتی می‌شود بعضی از قسمتها و حتی فصلها رو حذف کرد، فی المثل فصل پانزده به تمامی، یا فصول اولیه را خلاصه‌تر کرد کلا داستان خیلی دیر شروع می‌شود صفحه ۱۴۰ تقریبا نیمه حجم کتاب

با این حال کتاب کتاب بسیار خوبی است از آن کتابهایی که در رده رمانهای کلاسیو خواندی قرار می‌گیرد. و نکته‌ای که با نگاه کردن به زندگی وایلد به آن پی میبریم این است که انگار وایلد در تصویر درویان گری سالها پیش از مرگش داستان زندگی خود را نوشته است.
        

15

وجدان خالق
          وجدان خالق کجاست؟

انسان زیبایی به‌واسطۀ کلمات خلق شده است؛ کنارش هنرمندی آفریده شده که تصویر این زیباییِ خلق‌شده را در میان کلمات خلق می‌کند. زیبایی در کدام یک جاودانه خواهد شد؟ در کلمات یا تصویری که کلمات با خود می‌آفرینند؟ واژه به خدمت اخلاق درمی‌آید یا زیبایی؟ در برابر گناه، وجدان خالق کجاست؟ در تجلی ذهن مخلوق؟ اخلاق تا کجا در برابر زیبایی و جاودانگی هنر دوام می‌آورد؟ سنگینی اخلاق و تباهی آن بر ذهن خالق می‌نشیند یا هنر او؟ کدام آفریننده می‌تواند آن را به‌واسطۀ کلمات به هنر تبدیل کند؟ اصلاً ممکن است مرز اخلاق و هنر چنان در هم تنیده شود که محصول درخور توجهی از این مرز بیرون بزند؟ اگر آفریننده قدرت  آفرینش را ابدی در نظر بگیرد و اخلاق را گذرا، شاید بتواند چنین مرزی ترسیم کند. زیبایی ابدی نیست، اما تصویر زیبایی می‌تواند رنگ جاودانگی به خود بگیرد و اخلاق هرچقدر خود را بر هنر بگستراند و آن را فاسد کند، گذراست و هنر به ذات زیبایی بازخواهد گشت.

اسکار وایلد، خالق شخصیت دوریان گری، با کمک جادو هنری را در هنری دیگر خلق کرده است و از جاودانگیِ تصویرِ زیباییِ دوریان تا ویرانی‌اش با تباهی اخلاق به‌نرمی حرکت می‌کند و به جای نابودی مخلوقش، تصویر او را ویران می‌کند تا زیبایی ابدی را به مخلوقش هدیه کند. اما مخلوقش ناراضی از تباهی تصویر خود، این هویت دوگانه را نمی‌پذیرد و علیه خالق و علیه تصویری که هویت نابودشدۀ او را بر خود حمل می‌کند، دست به طغیان می‌زند اما شکست می‌خورد. دوریانِ زیبا با مرگْ هویت واقعی خود را به دست می‌آورد؛ آن خود تباه؛ هویتی که ذره‌ذره در عمر کوتاهش شکل گرفته اما بازتابی در نگاه خودش در هیچ آینه‌ای نداشته است. دوریانِ جوان زیبا بود اما آن که در پی سال‌ها زیبا مانْد، دیگری بود. میان دیگری زیبا و خود زشت، کدام را باید انتخاب می‌کرد؟ دوریان تا لحظۀ مرگ دست به انتخاب نمی‌زند، خود را به صورت رازی پنهان می‌کند و دیگری را زندگی. بالأخره لحظه‌ای فرا می‌رسد که او تصمیم می‌گیرد انتخاب کند. او مرگ خود را انتخاب می‌کند اما هنر بر او چیره می‌شود. جاودانگی زیبایی دوباره به جای اصلی خود، به چهرۀ هنر بازمی‌گردد. پایان انسان-خالق، پیروزی بر مرگ است و پایان انسان-مخلوق شکست از آن. پایانی در پایان.
        

0

زینب

1403/6/18

          تصویر دریان گری، داستانی از واقعیت‌های پنهان و تاریکِ روحِ یک انسانه.مهم نیست دیگران چقدر ما رو خوب، زیبا یا پاک بدونن؛ خودمون بهتر از هر کسی می‌دونیم در واقعیت چی و کی هستیم.

“دریان گری”مرد جوان و جذابیه که زیباییِ چشم‌گیری داره، تا جایی‌ که “بازیل هالوارد” شیفته‌ی اون می‌شه و تک چهره‌ای از دریان گری می‌کشه ولی تمایلی نداره که این نقاشی رو به دیگران نشون بده چون معتقده بخش زیادی از وجود خودش رو تو این نقاشی جای داده.
سومین شخصیت هم“لرد هنری”، دوستِ بازیله، که زیا‌د هم به اصول و اخلاقیات پای‌بند نیست. در واقع داستان از دیدارِ لرد هنری و دریان گری شروع می‌شه. 
لرد هنری برای من اون بخشی از وجودِ انسانه که سعی می‌کنه خودش رو فریب بده و برای اشتباهاتش دلایل منطقی جور کنه تا وجدان خودش رو آسوده کنه.
زمانی‌ که همه شیفته‌ی زیبایی‌های ظاهریِ دریان هستند، خودش تاریک‌ترین قسمت‌های وجودش رو می‌بینه و بیشتر و بیشتر سقوط می‌کنه. دریان گری نگرانِ گذرِ عمر و تاثیرش بر ظاهر و جسمشه، ولی انگار نمی‌دونه چیزی که باید بیشتر براش نگران باشه روحشه.

زمانی این کتاب رو یک کتابِ غیر اخلاقی می‌دونستن، و تو بخشی از کتاب جوابِ خوبی به این برداشت داده شده:
«کتاب‌هایی که همگان آن را غیراخلاقی می‌نامند صرفا کتاب‌هایی هستند که ننگ‌های آدمیان را در چشمشان باز می‌نمایانند.»

پایانِ کتاب فوق‌العاده بود و فکر می‌کنم خیلی وقت بود کتابی نخونده بودم که انقدر از پایانش لذت ببرم.
به نظرم این کتاب رو همه‌ی ما باید بخونیم.چرا؟ چون انسانیم.
        

21

Melorin

1402/12/21

یه جا خوند
          یه جا خوندم که هر کسی با خوندن این کتاب گناهان خودش و توی دورین میبینه، بنظرم درست اومد چون توی کتاب ما خیلی از جزئیات اعمال دورین رو نمی‌بینیم، همیشه واضح نیست که دورین دقیقا چکار  کرد به به سیاهی مطلق تبدیل شد، اما این آزادی رو برای خواننده دوست داشتم، که این خودمون باشیم که تصور میکنیم، خودمون باشیم که کارهای پلید دورین رو از کوچیک به بزرگ توی ذهنمون تصور می‌کنیم.
روند تبدیل دورین معصوم رو به دورین پلید دوست داشتم، انگار توی سیر داستان سفیدی رو می‌دیدی که کم کم به خاکستری و بعد به سیاه تبدیل میشه، و این خیلی برای من جذاب بود، اینکه تغییر رو توی دورین ببینم.
اما با اینکه من دورین رو دوست داشتم، بنظرم دورین شخصیت پوچ و خالی داشت، دورین هرچی داشت از لرد هنری داشت، هر حرفی که میزد، هر حرکتی که می‌کرد و هر رفتاری که داشت همش تقلید بود. دورین مثل یه عروسک خیمه شب بازی بود که توی دستان لرد هنری به نمایش گذاشته میشد، همونقدر پوچ و تو خالی.
و اما شخصیت مورد علاقم: لرد هنری.
لرد هنری سیاه داستان بود، اما چه زیبا و فریب دهنده بود، همیشه قسمت هایی رو که لردهنری صحبت می‌کرد رو از همه بیشتر دوست داشتم، با اینکه میدونستم خیلی اوقات حرفاش چرت و پرت محضه اما همچنان دوست داشتم گوش بدم، لرد هنری حرف زدن رو خیلی خوب بلد بود.
بخاطر همین هم من دورین رو برای اینکه لرد هنری رو بجای بزیل انتخاب کرد، و بخاطر اینکه تحت تاثیر حرفاش قرار گرفت هیچ وقت سرزنش نکردم، چون میدونم اگر من هم جای دورین بودم همین کار رو میکردم، من هم گول میخوردم.

اسکار وایلد نویسنده فوق العاده ایه، رمان خیلی کوتاهه، اما هیمن کوتاه بودنش برام جذاب بود، داستان این کلاسیک مثل بقیه کتاب های کلاسیک خسته کننده و طولانی نبود، و جملات توش دم از زیرک و متبحر بودن نویسنده میزنه.
(من این کتاب رو به زبان انگلیسی خوندم و نمیدونم که متاسفانه چقدر در زبان فارسی سانسور تا تحریف شده💔)
        

6

        داستان کتاب راجع به مرد جوان و پاک طینتیه که با راهنمایی‌های اشتباه یک نفر، غرق در گناه می‌شه، و تصویری که یک نقاش از اون کشیده، مثل یک آینه روحش رو بهش نشون می‌ده.

به تناشب فضای کلاسیکش کمی اطناب داشت، اما بسیار کتاب خوب با مفاهیم عمیق و جالب توجه و قابل اندیشیدنی بود!
+ ترجمه "محسن سلیمانی" زیاد جالب نبود‌.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2

          «معرفی رمان تصویر دوریان گِرِی از اسکار وایلد»
▪️ «#تصویر_دوریان_گری» اولین بار در سال  ۱۸۹۰ منتشر شد و یکی از بهترین رمانهای قرن نوزدهم است . این کتاب در واقع یک رمان فلسفی و نمادین است. اگر بگوییم این کتاب یک اثر شگفت انگیز و خارق العاده از اسکار وایلد است ، سخنی به گزافه نگفته‌ایم.

«تصویر دوریان گری» داستان زندگی پسری خوشچهره و متموّل است که پس از دیدن نگارهای زیبا که دوست هنرمندش از وی خلق کرد ، آرزوی جوان ماندن و جاودانگی در دلش ریشه دواند.
همه چیز از همنشینی دوریان با مردی به نام «لُرد هنری » و تاثیرپذیری از وی شروع شد که باعث شد دوریان در سراشیبی سقوط قرار گرفته و به آرزویش نزدیکتر شود ؛ فروختن روحش به شیطان. 

 کتاب آمیزهای است از خیال و واقعیت و بهم پیوستگی این دو عنصر چنان هنرمندانه صورت گرفته که برای خواننده کاملاً ملموس و قابل باور است .تصویرسازی‌های وایلد از عناصر مختلف و حالات و رفتار انسانی و همچنین استفاده‌ی استعاری او از عنصرهای طبیعی برای بیان مفاهیم عمیق‌تر، خواننده را مجذوب نثر شاعرانه‌اش می‌کند . 

🖇️ظاهراً این ترجمه از بهترین ترجمه‌های موجوده ‌. مترجم سعی کرده به سبک نویسنده وفادار بماند و ترجمه‌ای روان و خوشخوان ارائه دهد که البته تاحدودی موفق بوده .البته ناگفته نماند که در بعضی قسمت‌ها اشکالاتی در ترجمه به چشم می‌خورد . یکی دو مورد هم غلط املایی و اشتباه تایپی در متن وجود داشت . اما در کل ترجمه قابل قبول بود.

🖇️تلفظ درست عنوان کتاب : «دوریان گِرِی »

  🖇️فیلمی که براساس این رمان در سال ۱۹۴۵ توسط «#آلبرت_لوین» ساخته شده ، یکی از شاهکارهای هنری در سینمای کلاسیک محسوب میشود.


        

30