معرفی کتاب Rudin اثر Isabel Florence Hapgood مترجم Constance Garnett

Rudin

Rudin

3.8
32 نفر |
9 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

53

خواهم خواند

37

ناشر
شابک
9781426450426
تعداد صفحات
148
تاریخ انتشار
1387/3/10

توضیحات

        RUDIN (1856) by Ivan Sergeevich Turgenev (1818-1883) tells the story of a character typical to Turgenev -- a "superfluous" man, weak of will, brimming with indecisive frustration -- and yet tormented by ideals.  Rudin is made impotent by the dissonance of honoring the older generations while at the same time embracing the new bold epoch of pre-revolutionary Russia.  The theme of melancholic powerless men coupled with vital idealistic women is prevalent in Turgenev's work, and it would be hard to find a clearer study of the type than RUDIN.
      

یادداشت‌ها

          آقای رودین حرف،حرف،حرف تا کی...مردِ عمل باش!!!

این رمان  شرح حال زندگی و ماجرای عاشقانۀ فردی به نام دیمیتری نیکلایویچ رودین و دختری به نام ناتالیا می باشد. رودین نمونه ای بارز از مفهومِ «بزرگی سراسر به گفتار نیست  دوصدکرده چون نیم کردار نیست»  
وی فردی است خوش صحبت وباسواد وخوش قریحه که از توانایی های فکری بالایی برخوردار است اما، در جامعه و محیط زندگی اش جایی ندارد.رودین ۳۵ساله فردی فقیر و روستایی است که برای اقامت به مسکو مهاجرت کرده و در خانۀ روستایی مادر ناتالیا(داریا)مستقر می شود. داریا زنی ثروتمند که خانه اش، محل رفت و آمد اشراف و بزرگان است وگاهی جای مباحثات علمی سیاسی اقتصادی میشود در خلال داستان از خرده روایت هایی بین رودین ودیگر اشخاص بزرگ می خوانیم اما، داستان اصلی وقتی شروع می شود که ناتالیای 17 ساله عاشق او می شود. همه چیز به نظر خوب پیش می رود تا زمانی که راز رودین برملا شده و  تصمیمی برای احیای  آزادی شخصی اش می گیرد.و درادامه.......
در واقع رودین، نمایندهٔ افراد تحصیل‌کرده و نخبه‌ایست که دانش و آگاهی‌اش در حد نظری و تئوریک باقی می‌ماند و هرگز به نیرویی سازنده و کنشگر بدل نمی‌شود؛ زیرا  فاقد اراده و مسئولیت پذیری وتوانایی لازم برای عملی کردن افکارِخود و ایجاد تغییرات و اصلاحات هستند.آرمان‌خواهی‌اش به جایی نمی‌رسد.چون وقتی پای عمل میرسد، نمی‌تواند مثل حرف‌هایش رفتار کند،در انتها او فقط و فقط یک  بازنده است.حتی ارادهٔ ایستادن پای دختری که به او علاقه مند است را ندارد و نمیتواند بماند.
رودین بیل زنی است که توان بیل زدنِ باغچه خود را ندارد.

با همین اولین کتابی که از ایوان تورگنیف خواندم پی به قدرت وفنِ داستان نویسی بالای  این نویسندهٔ روسی تبار بردم.روایت داستان روان وملموس وخواندنی بود وپراز دیالوگهای پربار وحرفه ای .کتابی پرحجم نیست ولی تاثیر بسزایی در فکرواندیشه خواننده میگذارد.کتاب را از نشرماهی مطالعه کردم ترجمه وویراستاری خوب وقابل قبولی داشت.کتابی که اولین بار نامش رادر برنامه کتاب باز توسط مهران مدیری شنیدم،ولی تا به امروز موفق به خواندن آن نشده بودم.

بریده هایی زیبا از کتاب :
هیچ چیز ممکن نیست بدتر و زننده ‌تر از خوشبختی باشد که دیر نصیب آدم می‌ شود؛ لذتی ندارد که هیچ، به علاوه حق لعنت فرستادن بر سرنوشت را هم از شما سلب می‌ کند

همیشه هم اشک‌ها مایه‌ی خیر نمی‌شوند. آن‌ها وقتی شفابخش و سرورانگیزند که قبل از فرو ریختن مدت زیادی در سینه بجوشند و سپس فرو ریزند. اول بسیار شدیدند، ولی رفته‌رفته آرام‌تر و شیرین‌تر می‌شوند و خستگی گنگ و ملال‌آور ما را می‌زدایند
        

41

          این کتاب منو با شخصیت خاصی رو به رو کرد که درک متفاوتی ازش داشتم...!
.
اول کتاب گفته میشه:« وطن بدون هریک از ما هم ممکن است باشد، ولی هیچ‌یک از ما بدون آن نمی‌توانیم باشیم. وای بر کسی که جز این فکر می‌کند و دوچندان وای بر کسی که حقیقتا بدون آن زندگی می‌کند!
جهان وطنی حرف پوچی است، شخص بی‌وطن صفر است، پایین‌تر از صفر. خارج از چارچوب ملیت هیچ‌چیز وجود ندارد؛ نه هنر، نه حقیقت و نه زندگی.»
و اصلی‌ترین دلیل خوندن این کتاب برام همین بخش بود.🌱

داستان درمورد مردم دهکده‌ایه که با ورود فرد جدیدی به نام رودین، زندگی‌شون کمی دچار تلاطم میشه...
.
در مورد کتاب بگم که، داستانِ اونقدر خاصی نداشت ولی شخصیت‌ها خوب به تصویر کشیده شده بودن و «رودین» گل سرسبد کتاب بود...!
از اون‌جایی که چپ و راست با رودین‌نماها مواجه می‌شدم و با نگاه « عالم بی عمل، زنبور بی عسل» برندازشون می‌کردم؛ این کتاب من رو مجاب کرد که از زاویه دیگه‌ای نگاه کنم و این باعث شد خیلی از خوندنش خوشحال باشم.
جز کتاب‌هاییه که به هرکسی پیشنهاد می‌کنم.🌱
.
📗از متن کتاب:
«کسی که صرفا خودش را دوست دارد مثل تک‌درخت بی‌ثمری خشک می‌شود.»

«انسان باید با مردم زندگی کند. این چه میلی است که آدم بخواهد مثل دیوژن توی خم زندگی کند؟
اولا توی خم به دیوژن خیلی خوش می‌گذشت. در ثانی شما از کجا می‌دانید که من با مردم زندگی نمی‌کنم؟»

«یادم می‌آید که من هم مثل خیلی‌ها اصرار داشتم حرف‌های رودین ممکن نیست در مردم اثر کند. ولی من در آن موقع از مردمی مثل خودم صحبت می‌کردم، از مردمی که به سن و سال فعلی من هستند، زیاد زندگی کرده‌اند و زندگی خُردشان کرده است. برای چنین مردمی یک نت خارج در کلام کافی است تا کل آن را ناساز کند و آن را بی‌اثر سازد. ولی خوشبختانه قوه شنوایی اشخاص جوان آن اندازه رشد و تکامل نیافته و آنقدر‌ها نازپرورده نشده است. 
اگر ماهیت و واقعیت آنچه می‌شنود در نظرش خوب بیاید، دیگر کاری به آهنگ آن ندارد! آهنگش را در وجود خود می‌یابد.»
.
۱۲ تیر ۳
        

25