معرفی کتاب Levels of Life اثر جولیان بارنز

Levels of Life

Levels of Life

3.9
114 نفر |
36 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

180

خواهم خواند

120

ناشر
شابک
9780385350778
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1392/7/3

توضیحات

        Julian Barnes's new book is about ballooning, photography, love and grief; about putting two things, and two people, together, and about tearing them apart."You put together two things that have not been put together before. And the world is changed..." One of the judges who awarded him the 2011 Man Booker Prize described him as "an unparalleled magus of the heart." This book confirms that opinion.
      

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          «چیزی که هست این است که طبیعت بسیار دقیق است. رنجِ هر چیزی دقیقا هم‌سنگِ ارزشِ آن است. این است که به گمان من انسان یک جورهایی به رنج رغبت دارد. اگر مهم نمی‌بود اهمیتی هم نمی‌داشت.» قسمتِ دوم جمله بود که بدجور توی ذوقم زد. به چشمم بی‌دلیل مازوخیستی آمد. اما حالا می‌دانم که حقیقتی در خود داشته است. اگر انسان، غیرمستقیم، از رنج لذت ببرد دیگر به نظرش رنج عبث نمی‌آید. رنج نشان می‌دهد که هنوز فراموش نکرده‌اید، رنج به خاطره طعم می‌دهد، رنج گواهیِ عشق است، اگر مهم نمی‌بود اهمیتی هم نمی‌داشت.
کتابی  برای کنار آمدن با سوگ
ماجرای کتاب، مواجهه نویسنده کتاب با مرگ نابهنگام همسرش است! بارنز تلاش برای شروع یک رابطه را با اولین‌ تلاش‌های بشر برای بالون‌سواری و رسیدن به اوج مقایسه می‌کند، و اندوه و از دست رفتن را با سقوط! از عمیق‌ترین لایه‌های اندوه حرف می‌زند. خواندن بخش اول و دوم کتاب نیاز به صبر و حوصله دارد، باید به نویسنده فرصت دهیم دردش را شرح بدهد، باید زمان دهیم تا تصویری از غمی‌ که تجربه‌ کرده برایمان رسم کند، اما فصل سوم!
به جلد کتاب که با دقت نگاه کنیم، اتاقی می‌بینیم به‌ظاهر سرد و تهی از حضور کسی، زاویۀ تابشی که معمولاً بیانگر دلگیری آن زمان است، دری باز، کاناپه‌ای خالی و کسی که باید باشد و نیست...
کتاب به اندازه عنوان و جلدش عجیب و غم‌انگیز است. جولین بارنز سی سال با همسرش عاشقانه زندگی کرد و به ناگاه در سی و هفت روز او را از دست داد. از تشخیص بیماری تا مرگِ همسر، سی و هفت روز بیشتر طول نکشید
و ناگهان زندگی بارنز خالی و تهی شد. بخش اعظم کتاب درباره فقدان، اندوه و سوگ عزیزی است که دیگر نیست.
نویسنده از مواجهه‌اش با آن لحظات سخت و چگونگی غلبۀ نسبی‌اش بر اندوه گفته است. زمانِ هجوم خاطرات، آغاز دلتنگی‌های عاشقانه، سپری‌شدن روزها بدون او، که دیگر نیست؛ همۀ این‌ها لحظات سختی را برای بارنز رقم می‌زدند
و او را مستأصل و درمانده می‌کردند.
نام کتاب به انگلیسی چیزی مثل «سه سطح زندگی» می‌شود اما مترجم این عنوان زیبا را برایش انتخاب کرده است.
اما ارتباط این چهار عنوان چیست؟
عشق مثل یک بالون به ما ارتفاع، وسعت دید و بزرگی می‌دهد و ما را از آدم‌های آن پایین جدا می‌کند. و عکاسی لحظه‌ای است که ما زمان را در آن جاودان می‌کنیم و به آن لحظه‌ای که ثبت شده و گذشته، حیات می‌دهیم.
و با هر عشق، اندوهی نیز به دنبال خواهد آمد. اما با وجودِ این عشق تجربه‌ای ناب خواهد بود که همه تجربه‌اش نخواهند کرد، و جرات ریسکش را پیدا نمی‌کنند. درست مثل بالون‌سواری... بارنز می‌گوید با وجود این اندوه، اما او باز حاضر به تجربه عشق است.
        

8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

7

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

7

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          کاش همه‌ی ما «پت کاوانا»هایی باشیم که «جولین بارنز» هایی ما را دوست بدارند. :)
جولین بارنز تکرار نمی‌شود. (البته فهمیدن اندیشه‌های بارنز را مدیون  مترجم‌های خوبی مثل عماد مرتضوی و نشرهای بی‌نظیری مثل گمان هستیم.)
فصل اول و دوم، جالب است. ولی فقط جالب. کشش کافی را ندارند. داده‌ها زیاد اند و حجم انبوهی اطلاعات وارد ذهن‌تان می‌شود 
ولی امان از فصل سوم. به قول مترجم؛ مزد صبوری در فصل یک و دو را می‌گیرید.
فصل سوم بی‌نظیر است. هسته‌ی کتاب است‌ و دلنشین شدنش، وابسته به جملاتی است که از فصل یک و دو نقل می‌کند.
از طرفی توضیحات موخره توسطِ مترجم بی‌نظیر کتاب وجود دارد که حسن ختااااام است، یک خلص و تمتِ جان‌دار.
تجربه‌ی زیسته‌ی انسانی که فقدان و سوگ را تجربه کرده در این کتاب جای گرفته و در همین تجربه‌ها و خلأ‌ها، رگه‌های امید به زندگی را می‌توان یافت. باریکه‌راه‌هایی که تو را به آن سمت مرز فقدان، می‌کشاند.
پیشنهادش می‌دهم؟ بله 
        

33

سایا

سایا

1404/4/1

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          
این کتاب به دو بخش تقسیم می‌شه. بخش اول در نگاه اول کمی گنگ و مبهمه و حال‌وهوای تاریخی داره. اما بخش دوم به‌زیبایی مفاهیمی مثل عشق و اندوه رو با بخش اول پیوند می‌ده. جایی که نویسنده با نهایت صداقت، تجربه‌ی فقدان همسرش رو روایت می‌کنه. دردی که با ظرافت به تصویر کشیده شده، نه با فریاد، بلکه با نجواهای غم.

یکی از جملات ماندگار کتاب، نقل‌قولی از نیچه‌ست:
«هرچه ما را نمی‌کُشد، قوی‌ترمان می‌کند.»
بارنز اما با نگاهی متفاوت به این جمله می‌پردازه:
«بعد از این اتفاق، حالا مدت‌هاست که به نظرم این جمله‌ی نغز کمی غلط‌اندازه. خیلی چیزها هست که ما را نمی‌کُشد، اما برای همیشه ضعیف‌مان می‌کند.»

در وصف تأثیری که این کتاب روم گذاشت، فقط می‌تونم بگم: بارها در سکوت، با چشمانی خیس، جملاتی رو خوندم که انگار از دل خودم بیرون اومده بودن. با هر واژه، درد فقدان رو لمس کردم، اشک ریختم، و احساس کردم کسی هست که سوگواری رو اون‌قدر انسانی و شریف روایت می‌کنه که نه‌تنها همدردی، بلکه تسلا هم همراهشه.

        

30

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

این جمله چ
          این جمله چندین بار در کتاب تکرار می‌شد که: «دو چیز را که تا حالا کنار هم قرار نگرفته‌اند کنار هم می‌گذارید» و من هم حین خوندنش احساسات مختلفی رو کنار هم تجربه می‌کردم. بخشی از تاریخ بالون‌سواری و عکاسی هوایی (فصل اول) برام هیجان‌انگیز و جذاب بود، داستان عاشقانه‌ی خیالی بین دو شخصیت واقعی (فصل دوم) آدم رو بین حقیقت و خیال معلق نگه می‌داشت، و در نهایت خوندن تجربه‌ی سوگ نویسنده (فصل سوم) غم‌انگیز بود. همه‌ی اینها در کنار استعاره‌های جالب و بازی‌های زبانی که می‌شه گفت تو ترجمه هم خوب دراومده بودن (و هر جا لازم بود مترجم توضیحاتی هم داده بود). هرچی کتاب جلوتر می‌رفت این قطعات بهتر و بهتر کنار هم قرار می‌گرفتن و خط و ربط‌شون و منظور نویسنده از بیان‌شون واضح‌تر می‌شد. در کل من از خوندن کتاب لذت بردم :)

+ توضیح عکس: از علاقمندی‌هام اینه که نقاشی اصلی روی طرح جلد کتاب‌ها رو پیدا کنم! طرح جلد نسخه فارسی این کتاب یه نقاشی از جیم هالنده. گفتم حالا که پیداش کردم اینجا هم بذارم :)
        

34

هانیه

هانیه

1403/6/25

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          پَت کاوانا، همسر و کارگزار ادبی جولین بارنز، سال ۲۰۰۸ از تومور مغزی درگذشت و چند سال بعد بارنز نوشتن "عکاسی، بالون سواری، عشق و اندوه" را تمام کرد و اولین بار در سال ٢٠١٣ به‌چاپ رسید. این کتاب که شامل سه فصل بوده، تلفیقی از تاریخ، جستار و زندگی‌نامه خودِ نویسنده است. در جستار اول، نادار (عکاس و مخترع قرن ١٩) عکاسی و بالون‌سواری را درهم‌می‌آمیزد و به اولین عکاس هوایی تبدیل می‌شود. در جستار دوم، بارنز رابطه‌ای خیالی میان سارا برناردِ بازیگر و فرد برنابیِ ماجراجو را شرح می‌دهد. جستار سوم روایت اندوه و رنجی است که بارنز پس از تجربه ی از دست دادن همسرش، پت کاوانا، به آن دچار شد. جایی از کتاب می‌گوید: "رنجی که از فقدان هر آدمی می‌بریم، دقیقا معادل ارزشی است که او برایمان داشته." عشق حسی شبیه ایمان و شکست‌ناپذیری به ما می‌دهد. اما در آخر، همیشه سروکله‌ی ضربه‌ای ناگهانی پیدا می‌شود. چرا که هر داستان عاشقانه، داستان اندوه نیز هست. اما چقدر باید بگذرد تا زنگار این اندوه از تن و روح آدمی زدوده شود؟ به‌قولِ ادوارد مورگان فورستر: "درکِ معنیِ یک مرگ، هیچ کمکی به درکِ معنی باقی مرگ‌ها نمی‌کند."
        

2