مرد سبز شش هزارساله پاسخ به یک پرسش کلی است: «بشر چگونه به این سطح از تمدن رسید؟»
زنبق دختر نوجوانی است که به تازگی مادرش را از دست داده و پدر هم ندارد. او هیچ تمایلی به ترک خانهشان ندارد و دلش هم نمیخواهد با زنهای همسایه همراه شود. از بین زنهای همسایه، بالأخره این ستارهخانم است که زنبق را پیش خودش ماندگار میکند. ستارهخانم تکوتنها در یک خانهی بزرگ حیاطدار ساکن است. او از خانهی اربابش مراقبت میکند و سالها است که اربابش از آنجا رفته. با این حال ستارهخانم برای امانتداری هنوز در خانهی ارباب ساکن است، چرا که وقتی فقط هشت سال داشت، ارباب به او و پدرش پناه دادهبود. حالا که ستارهخانم زنبق را به خانهاش راه دادهاست، نگران این است که مبادا ارباب برگردد و حضور زنبق را برنتابد.
اما همانطور که انتظارش هم میرود، ارباب برمیگردد و با حضور زنبق هم مشکلی ندارد. و با اینکه پنجاه سال است که ستارهخانم او را ندیدهاست اما با گذشته مو نمیزند و ذرهای پیر نشدهاست.
*از این قسمت از مرور امکان لو رفتن داستان وجود دارد. *
ارباب قصهی ما پوست سبز و قد بلندی دارد و رنج یک زندگی طولانی را با خود به دوش میکشد. تا به حال برایتان سؤال شدهاست که گالیله چطور به گرد بودن کرهی زمین پی برد؟ خب معلوم است، مرد سبز شش هزارساله او را مطلع کردهبود. تألیفات ابنسینا؟ اکتشافات رازی؟ تحقیقات مندل؟ همهشان به لطف مرد سبز شش هزارساله از این علوم آگاه شدهبودند. مرد سبز شش هزارساله از کجا میدانست؟ از آدم فضاییها یاد گرفتهبود. آدم فضایی کجا بود؟ ششهزارسال پیش موجوداتی عیناً شبیه انسان با سفینه به زمین آمدند و برای انتقال دانش سیارهشان با فرد برگزیده، بذر مرد سبز قصهی ما را در دل ایشتر کاشتند و بعد از دوازده سال برگشتند تا او را با خودشان ببرند و دانش و تمدن سیارهشان را به او بیاموزند. الآن کجا هستند؟ سیارهشان نابود شد. به همین خاطر هم به دنبال موجودی برای انتقال تمدنشان میگشتند.
یکسوم ابتدایی کتاب خوب است و آدم را به دنبال خودش میکشاند. مخاطب به دنبال این است که مرد سبز چیست، چه هدفی دارد و از کجا آمده؟ ولی از همان جا که اسرار مرد سبز دانه به دانه بر ما فاش میشود، همه چیز فقط بد و بدتر میگردد.
ملقمهای است از زیستشناسی، اسطوره و تاریخ علم. تقلیل تمدن بشری است به فرضیههای مسخرهای که گاهی در صفحات تئوری توطئه منتشر میشود. نتوانستهبود جهان فانتزی خودش را به خوبی بسازد.
خوب نبود. هرچند در توصیفها و بیان جزئیات موفق بود و تعلیق خوبی داشت اما نهایتاً از گرهگشایی ناتوان بود. دوستش نداشتم.