معرفی کتاب شایو اثر اوسامو دازایی مترجم دونالد کین

شایو

شایو

اوسامو دازایی و 3 نفر دیگر
3.7
95 نفر |
27 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

9

خوانده‌ام

179

خواهم خواند

128

شابک
9786229902783
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1399/11/12

توضیحات

کتاب شایو، مترجم دونالد کین.

لیست‌های مرتبط به شایو

نمایش همه
Mona

Mona

1404/4/4

جاناتان مرغ دریاییشازده کوچولوشایو

کتاب هایی که حاضرم چندین بار بخوانم

7 کتاب

چندتا از بهترین هایی که خوندم هستن که واقعا هرکدام شمارو به دنیا و فضای خاص خودش میبره به‌طوری که شما فکرمیکنید دارید زندگی میکنید اون کتاب رو انقدر که توصیفات کامل و عالی هستن و ما انسانها با آنها به راحتی همزاد پنداری میکنیم. مخصوصا با کتاب سمفونی مردگان، جاناتان مرغ دریایی و انجمن شاعران مرده اگر میخواهید انگیزه بگیرید جاناتان مرغ دریایی بهترین گزینه است برای شما اگر میخواهید به یک معلمی که براتون ارزشمند هست هدیه ای بدهید انجمن شاعران مرده بهترین انتخاب است و اگر میخواهید ارزش شعر و شاعری رو متوجه بشوید سمفونی مردگان به‌نظرم انتخاب مناسبیه بیگانه هم شاهکاری است که من چیزی در قبال این کتاب ندارم بگم فقط باید این کتاب رو خوند! کلمات نمیتونن این کتاب رو توصیف کنن. درسته کم حجم و جیبی است ولی عمق این کتاب غیرقابل توصیف است. نازنین داستایفسکی هم که جای خود دارد، یک رمان بسیار جذاب و بی‌نظیر. کتاب شایو از اوسامو دازای، به‌نظر م این کتاب به خوبی میتواند ارزش مادر را نشان دهد!

3

پست‌های مرتبط به شایو

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

12

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          با  نویسنده ژاپنی «دازای» به وسیله بوک بلاگر های اینستاگرام اشنا شدم.
 بوک بلاگرهایی که «دازای» رو با «صادق هدایت» مقایسه  کرده بودند.

تو جملات این افراد به  نویسنده ای برخوردم که  هم تو ژاپن خیلی معروفه و هم این که در کتاب هاش ناامیدی موج می زنه.  
همه بدون استثناء به  چندین تجربه  خودکشی ناموفق و اخرین تجربه خودکشی  موفق نویسنده اشاراتی کرده بودند. 

  همین تجربه های نویسنده سبب  کنجکاوی من شد تا یکی از  کتاب های این شخص رو بخونم و در جملات رمانش رد پایی از تفکراتش پیدا کنم.
این تفکر چی بوده که سبب ناامیدی اون به دنیاشده و نتیجه این ناامیدی مرگ و بی ارزشی زندگی برای این شخص شده البته که با خوندن یک کتاب از یک نویسنده هم نمیشه به نتیجه مورد نظر رسید. 

اعتراف می کنم غافل گیر شدم چون همه شخصیت های داستان نه ناامید بودند و نه امید واهی داشتند. 

 خیلی زود با شخصیت های محدود  کتاب ارتباط گرفتم و  باهاشون همدلی و همدردی کردم. 
حتی در  بعضی جاهای  کتاب  در عین حال که بخاطر رفتارشون سرزنششون می کردم، دلم براشون  می سوخت. 

کتاب  حال و هوای ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم رو روایت میکنه.
 فلش بک هایی هم  به دوران  جنگ و دیدگاه های مردم ژاپن در مورد  سقوط زندگی اشراف زاده ها بعد از جنگ جهانی دوم  داره.
 تو کتاب میشه با تفکرات و عادت های مردم هم اشنا شد. 

  بعد از تجربه خوبی که از این کتاب داشتم،مطمئنم سراغ کتاب های دیگه نویسنده هم خواهم رفت.
        

33

          کتاب قشنگی بود.... میشه یه بار خوند.... داستان دختری زیبا و باهوش به اسم کازوکو که از شوهرش جدا شده .... چون می‌فهمه بین اون و شوهرش عشق نبود و بعد از یک سوءتفاهم ، از شوهرش جدا میشه.... پیش مادرش که رفتار اشراف رو داره می‌ره و زندگی می‌کنه.... پدرشون هم مرده..... برادرش نائوجی از جبهه جنوب میاد خونه و میبینن اخلاقش بد شده.... چون مشکلات زیاد داشتن... بعد مادرشون مریض میشه میمیره.... و برادرش هم خودکشی می‌کنه و میگه که این دنیا پایبند اخلاق نبودیم مارو عذاب دادن و من زندگی خوشی نداشتم مشکل مالی، از لحاظ عشقی و..... ولی هر چی بشه ما باز هم اشراف زاده ایم.
به نظرم این کتاب به مفهوم پوچی و بیهودگی اشاره می‌کنه و ما میتونیم بفهمیم اخلاقیات چه ضرورتی دارن..... و نشون میده زندگی آسون نیست..... و ما رو از دید دیگه ای به پوچی می‌رسونه .....‌من که مدت زیادی فکر کردم بهش تا حتی این رو بنویسم.... و واقعا پوچی رو بیان کرده بود.... آدمی که در اثر مشکلات به پوچی رسیده..... در کل خوندنش و مقایسه ش با دنیا می‌تونه خیلی موثر باشه و  میگم که باید خوند و من که دوسش داشتم....🩷🌺
        

45

محدثه ز

محدثه ز

1404/4/11

0

Parya

Parya

1404/3/8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

خورشید رو
          خورشید رو به غروب یا شایو کتابی در وصف فقر ، سردرگمی و بی حسی همگانی. حس می کنم بلاتکلیفی و بی هدفی مهم ترین رکن های این کتاب بودن. 

داستان صرفا داستان نبود. یک گزارش کامل از اوضاع افرادی بود که سعی می کردن توی جامعه ای که انگار هیچ نیازی به اون ها نداشت جا باز کنن و بتونن نقشی ایفا کنن. در واقع انبوهی از انسان ها که بعد از جنگ دلیلی برای ادامه دادن نداشتند. جنگ ، اوضاع جامعه و حوادث مختلف زندگی دونه به دونه ی انگیزه هاشون برای زنده موندن رو ازشون می گرفت و کم کم اونا رو به نتیجه ای مشخص می رسوند. اینکه یا باید بمیرم یا باید دلیلی برای زندگی کردن دست و پا کنم. حتی اگر بهای به دست آوردن اون دلیل آسیب زدن به کس دیگه ای باشه. 

در واقع دازای خیلی واضح داشت می گفت من تا وقتی کسی برای اهمیت دادن و دوست داشتن توی زندگیم دارم حتی اگر زندگیم وحشتناک باشه باز هم ادامه می دم، ولی وقتی که دیگه کسی نباشه که بتونه دوستم داشته باشه و همه عزیزانم رو از دست داده باشم دلیلی برای ادامه دادن ندارم. چون این زندگی به اندازه کافی سخت هست، اگر خیلی از آدم ها الان دارن ادامه می دن ،صرفا به خاطر عزیزانشونه. حالا اگر اون عزیزان رو ازشون بگیرید چه اتفاقی می افته؟ یا باید مثل نائوجی باشن یا مثل کازوکو تصمیمی بگیرن که به ضرر یه شخص دیگه است.

طبق روال کتاب های دازای یه روزمرگی خاصی در جریان بود. روایت و به زبون آوردن اتفاقات روزمره که باعث می شد بهتر با شرایط انس بگیری. مردمی که سعی در بازگشت به زندگی عادی داشتن. 

و اما نتیجه گیری آخر ، به نظرم کتاب هایی از این قبیل کتاب ها مثل اکثر آثار دازای ،آکوتاگاوا ، صادق هدایت، کامو ، بعضی کتاب های داستایوفسکی و... از اون دسته کتاب هایی نیستن بشه از خوندنشون لذت برد و حس خوبی به آدم نمی دن، مگر اینکه شیوه بیان و استدلال نویسنده رو ستایش کنید که غالبا همین طوره. بیشتر از این متاثر می شید که این افراد تونستن درباره مشکلاتی که شما حتی نمی تونید به زبون بیارید و بعضی وقت ها حس می کنید چیزی بیشتر از یه توهم  نیست، کتاب بنویسن و توی این کتاب اون قدر جالب و روان همه چیز رو روایت کنند که شما فقط بتونید همزاد پنداری یا مخالفت کنید.

 طبیعتاً پر از نقد و ایراد گرفتن و عقاید خاکستری هستن که  به مذاق خیلی ها خوش نمی آن‌. 
 اینکه بخونید یا نه واقعا به خودتون بستگی داره. ترجیحا نخونید به نظرم همه تون فعلا به اندازه کافی دردسر و مشکل دارید نیازی نیست کتابی رو بخونید که دقیقا همونا رو براتون یاد آوری می کنه. البته بازم خود مختارید.
 
اگر تا اینجا خوندید، دوست دارم نظرتون رو بدونم...
        

45

Mahi

Mahi

1404/1/14

          اسم کتاب، شایو به معنای پایین رفتن یا غروب خورشید تناقض جالبی با پرچم ژاپن که نماد خورشید هست داره.
و البته خود ژاپن... که شرقی ترین منطقه جهانه. جایی که خورشید طلوع میکنه.
شایو روایت تباهی همه آدماست. در قالب تک تک اعضای یک خانواده که هر کدوم به شکلی با این تباهی گلاویزن.
پشت جلد کتاب فقط یه جمله هست : '' آیا کسی هست که تباه نشده باشد؟ ''
راوی داستان کازوکو، دختر خانواده که به همراه مادرش زندگی میکنه و نائوجی پسر نااهل خانوادست که رفته جنگ. داستان روایت فقر و تغییرات شدید اجتماعی این خانواده بعد از جنگ در ژاپنه.
شایو تو این کتاب از جنگ میگه و در یک شعر خلاصش میکنه:
'' پارسال هیچ
پیرارسال هیچ
سال پیش از آن هم هیچ اتفاقی نیفتاد'' 
از عشق و انقلاب میگه:
'' براستی عشق و انقلاب بهترین و شورآفرین مفاهیم این جهانند'' 
کتاب هیچ قهرمانی نداره و همین نقطه تلاقی شخصیت هر کدوم از خواننده های داستان با کازوکو هست. 
مفاهیم اخلاق و شیوه زندگی توی این کتاب دچار در هم شکستگی میشن و بهشون از زاویه ای دیگه نگاه میشه. 
اخلاقیات به کل میله زیر سوال و یه جا کازوکو توی نامه اش میپرسه : شما اخلاقیاتی که سد راهتان باشد به کناری نمی‌اندازید؟
درگیری های ذهنی کازوکو و همچنین به بن بست رسیدن ذهنش، ارتباط مستقیمی با مفاهیم اگزیستانسیال داره. 
'' تلاش برای بقا'' 
کازوکویی که با وجود تمام پوچی ها و نقطه پایان های زندگیش هنوز امید داره :
'' نمی‌توانستم تا ابد در غم و اندوه غوطه ور باشم، چیزی هست که بی‌شک باید برایش بجنگم. '' 
کازوکو برای عشقش که اونم از سر نیاز به بقا هست، تمام تلاششو کرد و جنگید. 
اولش این کتابو دوست نداشتم. اما هر چی بیشتر بهش فک میکنم میبینم دازای به چیزای خیلی عمیقی توی کتاب اشاره کرده. 
کتاب پر از ظرافت و تمثیله. 


        

1

Asal

Asal

1404/3/29

          آیا کسی هست که تباه نشده باشد ؟ 
داستانی سراسر تلخ و دردناک درمورد زندگی یک خانواده ی اشراف زاده بعد از جنگ . تباهی تک تک اعضای خانواده و بهم ریختگی زندگیشون.  در بطن این همه تیرگی ولی باز هم عشق به خانواده و از خود گذشتگی دیده میشه . دوست دارم این یادداشتم بیشتر حالت نامه داشته باشه  . نامه ای به کازوکو : 
کازوکوی عزیزم ، اینکه برای چنگ زدن به ریسمان زندگی تمام تلاشت را کردی ، نشان دهنده ی تلاش تو برای فرار از تباهی ای است که آگاهانه مثل ماری به سوی تو می خزد . شاید عشق تو به اوهارا هم صرفا تلاشی خودساخته برای داشتن انگیزه و زنده ماندن بود . بچه ای که آرزوی داشتنش را داشتی هم صرفا قرار بود جلوی خودکشی تورا بگیرد و زنده نگهت دارد . همانطور که تو و نائوجی همین نقش را برای مادرتان ایفا می کردید . او هم به امید شما زنده مانده بود . در تمام لحظاتی که احساس می کردید که سربار او هستید ، در اصل نقش شیشه ی عمر او را داشتید . باز دارنده ای در برابر تباهی و خودکشی . به راستی اگر آدمی هدفی از زیستن نداشته باشد ، آیا عاقبتی جز تباهی در انتظار او خواهد بود ؟ اگر طناب آرزو ما را سفت نگه ندارد ، هر لحظه امکان سقوط ما به عمق دره ی ناامیدی وجود دارد . تنها اهداف ما را نجات می دهند و به ما انگیزه می دهند ، چه اهدافی که خودمان به خودمان تلقین می کنیم و چه اهدافی که واقعی هستند . در عمق نا امیدی هم آدمی می تواند کورسوی امیدی برای زیستن پیدا کند .
        

24

          ۱۲۶ صفحه در ۳ ساعت.
‌
“آیا کسی هست که تباه نشده باشد؟"
‌
ژاپن را به نام "سرزمین آفتاب تابان" می‌شناسند اما نه ژاپنی که «دازای» در «شایو» یا همان خورشید در حال غروب ترسیم می‌کند. «شایو»، ژاپنِ پساجنگ جهانی دوم است که شکستی تمام‌عیار برایش بود و افول سنت‌ها، سبک زندگی و رژیمی قدیمی، با این حال، کماکان پیچیده شده‌ست در همان عناصر و طبیعت آشنا و مینیمال ژاپنی که با تمام تراژیک بودنش، فضایی رویایی و محرّک به این اثر فوق‌العاده‌ی «دازای» می‌دهد. «شایو» در حقیقت جواهری‌ست نمایان‌گر نگاه زیبایی‌شناختی «دازای».
‌
«شایو» کتابی‌ست که شاید در دست سبک باشد، اما بر قلب سنگینی می‌کند با آن لحن متروک و غمگین‌اش آنگاه که تمامش می‌کنی. «اوسامو دازای» قبل از نوشتن این رمان اعلام کرده بود که "می‌خواهم یک شاه‌کار بنویسم. می‌خواهم «باغ آلبالو»ی ژاپن را خلق کنم؛ تراژدی اشرافیت سقوط کرده را".
‌
پس از جنگ جهانی دوم، شکست سنگین ژاپن منجر به هرج‌ومرج اجتماعی شد. همه‌ی آن‌‌چه که مردمش ارزش می‌خواندند، از هم پاشید و ستون‌های معنوی‌ای که از آن‌ها حمایت می‌کرد، فروریخت. اصلاحات اراضی کشاورزی دولت باعث شد تا طبقه‌ی اشراف منبع درآمد اصلی خود را از دست بدهند و تا طبقه‌ی خرده‌دهقانان تنزل کنند و «شایو» با این پیشینه‌ی تاریخی نوشته شده است و در حقیقت نگاه گذرایی‌ست بر ژاپن پس از جنگ. و مرثیه‌ای که «دازای» برای افول اشراف قدیمی ژاپن سراییده، با به تصویر کشیدن وضعیت روحی و شرایط زندگی خانواده‌ای اشرافی که از عرش به فرش رسیده‌اند، به گوش چشم می‌رسد. «شایو» تمامن روایت‌های دختر این خانواده است که گویی مشغول خواندن دفتر یادداشتش هستی.
‌
خورشید در حال غروب، مارهای سیاه و آتش؛ این‌ها همه موتیف‌هایی هستند که در سرتاسر داستان و تا به آخر کشانده می‌شوند آن‌جا که «دازای» دست‌به‌گریبانی ژاپن برای مبارزه با ساختار اخلاقی قدیمی را به خورشید در حال غروب مانند می‌کند، مارهای سیاه را به مرگ نسبت می‌دهد و آتش، که نمایان‌گر سقوط اشرافیت ژاپنی‌ست.
        

0