معرفی کتاب نوشابه زرد اثر منصور ضابطیان

نوشابه زرد

نوشابه زرد

4.0
126 نفر |
54 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

13

خوانده‌ام

190

خواهم خواند

135

ناشر
مون
شابک
9786228312026
تعداد صفحات
216
تاریخ انتشار
1402/1/1

توضیحات

        وقتی نسل ما بچه بود، کانادا برایش بیشتر از یک نوشابه‌ی پرتقالی خوشمزه بود که با وقوع انقلاب دیگر پیدا نمی‌شد. ما کانادا را کمتر به عنوان یک کشور مهم و مستقل می‌شناختیم. من اما وضعیتم فرق می‌کرد. پدرم یک پسردایی داشت که چند سال قبل از به دنیا آمدن من رفته بود به مونترال و آنجا پزشک شده بود. من هیچ‌وقت او را ندیدم اما هر از چند وقتی یک نامه توی حیاط خانه‌مان می افتاد که رویش یک تمبر زیبا بود. در ذهن من کانادا سرزمین تمبر‌های زیبا بود. آن ها را از روی پاکت نامه می‌کندم و توی آلبوم تمبر می‌گذاشتم و می‌شد مایه‌ی پز دادن به دوستان و هم کلاس‌ها. من تنها کسی بودم که توی آلبوم تمبرم تمبرهای کانادایی داشتم.

سال‌ها گذشت و ما همپای تاریخ پیش آمدیم. انقلاب شد، جنگ شد، جنگ تمام شد و حالا وقت آن بود که جهان را بیشتر بشناسیم. کانادا آرام آرام در اطلاعات تاریخی و جغرافیایی ما وارد شد و آرام آرام مقصدی شد برای ایرانیانی که شرایط زندگی در کشورشان را بر نمی‌تافتند و به دنبال جایی برای یک زندگی جدید بودند. کانادا از اواسط دهه‌ی هفتاد برای خیلی از جوان‌های آن دوره یک نقطه‌ی خاص شد. نقطه‌ای در دورترین جا از خانه که هم «دلتنگی» می‌آورد و هم در عین حال «امنیت». کانادا کشور جدیدی بود با قوانین خاص و با وجود سرمای زیادش که برای ایرانی‌ها قابل تحمل نبود، می‌توانست یک رفاه نسبی برای آن ها فراهم آورد...
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به نوشابه زرد

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

30 صفحه در روز

پست‌های مرتبط به نوشابه زرد

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          📚 #معرفی_کتاب 

✅ یک میان وعده‌ی عالی!
بعد از وعده‌ی کاملِ پس از‌ بیست سال سلمان کدیور واقعا به یک میان وعده نیاز داشتم. سری چرخاندم و کتاب نوشابه زرد آقای منصور ضابطیان به چشمم خورد. خودش بود، سفرنامه های ضابطیان میان وعده های خوبی محسوب می‌شوند. 
در زمانی نه چندان دور وقتی کلمه مهاجرت را می‌شنیدیم پشت بندش کانادا را هم می‌شنیدیم یا حداقل ذهنمان به کانادا هم گذری می‌کرد. شاید در هر خاندان چند نفری هم باشند که الان در کانادا زندگی می‌کنند.
کانادا برای نسل ما مقصد یا حداقل میان مقصد تحصیلی خوبی محسوب می‌شد. همیشه از گوشه و کنار می‌شنیدیم که پسر یا دختر فلان همسایه یا فلان فامیل یا فلان دوست مهاجرت کرده است به کانادا. همیشه برایم جالب بود که ببینم کانادا چگونه کشوری است. شاید من هیچ وقت نتوانم به کانادا سفر کنم و آن را بشناسم ولی آقای ضابطیان زحمت کشیده اند و برایمان یک تور مجانی کانادا گذاشته اند.
این سفرنامه برایم خیلی عجیب و جدید بود. من فکر می‌کردم فقط عده‌ای از روشنفکران ما هستند که غرق در اراجیف غربی شده اند و خوبی های غرب را هم به ابتذال کشیده اند اما وقتی اوضاع کانادا را دیدم زیرلب گفتم:« صد رحمت به خودی ها» آری واقعا صد رحمت. 
در این کتاب سفری می‌کنیم به زیباترین مناظر طبیعی، به رستورانی که در آن می‌توانیم  ساعاتی خودمان را جای نابینایان بگذاریم. 
راستش را بخواهید این کتاب برایم سراسر غافلگیری بود. یکی از ویژگی های کتاب های آقای ضابطیان مختصر گویی است. شما در این کتاب دستچینی از بهترین دیده های نویسنده را می‌خوانید. 
البته کانادا سراسر شیرینی هم نبود. تلخی هایی داشت که کام هر انسانی را زهرآلود می‌کرد. کانادا هم مجزا از تاریخ وحشتناک استعمار نیست. بلایی که آمریکا سر سرخپوستان آورده بود را دولت کانادا و کلیسای کاتولیک هم سر بومی های کانادا آورده بودند.
یکی از ویژگی های مثبت کتاب هم تاریخ مختصری از کانادا هست که در چند صفحه در آخر کتاب برای آشنایی بیشتر با کانادا گذاشته شده است.



📚کتاب #نوشابه_زرد ( سفرنامه‌ی کانادا )
✍🏻اثر #منصورضابطیان
#نشر_مون
        

8

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

با درود و
          با درود و سلام 
نوشتن در این برهه زمانی واقعا دشوار و سخت می باشد!
دومین سفرنامه ای که از آقای ضابطیان خواندم و متاسفانه کمتر از کتاب اول دوست داشتم. :((((
کانادا، کشوری که همانند اسم کتاب خاطرات نوستالژیک زیادی را برای ما رقم زده است و نوشابه کانادا هم که رقابت های تنگاتنگی با کوکا کولا شیشه ای داشت.😅😆
همانند کتاب قبلی، زبان ساده و محاوره ای کتاب گیرا و جذاب است.
آقای ضابطیان مثل همیشه بدون قضاوت و پیش داوری خوب و بد کانادا را می گوید و قوانین گاها به شدت عجیب آنجا، دهنم را باز می کرد.😮😯
کانادا کشوری که مردمان بومی و سرخپوستان آن به شدت قرن ها مورد ظلم واقع شده اند و اشاره ی کتاب به این گذشته تلخ، مرا بسیار متاثر کرد و خشمگین شدم ولی خوشحالم که آقای ضابطیان به موزه ی مرتبط سر زدند و از آنها نوشتند!
 🍁کانادا به کشور افراها معروف است و  فراوانی این گونه و محبوبیت آن حتی به پرچم این کشور هم کشیده شده  و امروزه با وجود، بودن افراها و گونه هایی حتی خاص تر در نقاط دیگر هم‌چنان افرا نمادی از کشور کانادا می باشد!🍁
از اشارات جالب کتاب، دوستان و رفقای ایرانی و غیر ایرانی آقای ضابطیان بود که به فرهنگ و غذاهای ایرانی علاقه داشتند و در کنارش سوپرمارکت هایی پر از محصولات ایرانی جهت کمتر کردن غم غربت😊
تجربه رستوران ONoir و غذا خوردن در تاریکی مطلق در کنار غریبه ها از اون تجربه هایی بود که من برای امتحان کردن وسوسه شدم.😂🤣😋
از تجربه های جلب توجه کننده کتاب تجربه ماری جوآنا می باشد که من اصلا و ابدا با توجه به رشته تحصیلی ام قصد امتحان ندارم و نخواهم داشت ولی تفاوت های قانونی در مجوز ها و مصرف مواد اپوییدی در کشور های مختلف برای من همواره مورد توجه بوده است! [خدایی جالب نیست یه کشور قانونیه و یه کشور دیگه غیر قانونی!!]
نمایه تاریخ کانادا از تاسیس تا سال چاپ کتاب(۲۰۲۳) در فصل آخر کتاب از پوینت های مثبت بود و پایان بندی خوبی برای کتاب حساب می شد.
در کل برای آشنایی با کشور کانادا و فرهنگ کانادا این کتاب قطعا در لیست تون باشد و خواندن این کتاب از دست ندهید!
به امید دنیایی صلح‌طلب و بدون جنگ🤲🏻
        

13