معرفی کتاب مرغ دریایی اثر آنتون چخوف مترجم زهرا جداوی

مرغ دریایی

مرغ دریایی

آنتون چخوف و 1 نفر دیگر
4.0
53 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

109

خواهم خواند

38

شابک
9786006947495
تعداد صفحات
96
تاریخ انتشار
1398/10/24

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        
مرغ دریایی را می توان شخصی ترین اثر چخوف دانست. این نمایش نامه تنها اثر بلند چخوف است که صراحتاً به موضوع هنر اختصاص داده شده است و در آن نویسنده ارجمندترین افکارش را درباره ی راه دشوار هنر و ماهیت اصلی قریحه ی هنری و هم چنین درباره ی این که سعادت بشری در چیست، بیان می دارد. 

      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

10 صفحه در روز

یادداشت‌ها

          شاید این اثر پخته‌تری از «ایوانف» باشد اما «ایوانف» بیشتر به دلم نشست و دقیقاً خودم هم دلیلش را نمی‌دانم. اما انگار این نمایشنامه ادامه‌ی همان بود یا شاید بهتر باشد بگویم انگار ترپلف همان کاراکتر ایوانف در یک جهان موازی و در شرایطی متفاوت و در کنار انسان‌های دیگری به‌تصویر کشیده شده بود. اما همان خوی ملول ایوانف در ترپلف هم دیده می‌شد. خوشم می‌آمد که کاراکتر مقابل ترپلف نینا بود؛ نینایی که اوج و فرودی را تجربه کرد و با خودش و با تکیه بر خودش به صلح رسید. رابطه‌ی ترپلف و مادرش هم که نمونه‌ی معمولی از روابط عجیب و غریب والد - به‌ویژه مادر - فرزندی بود. اما جدای اینها بحث‌هایی که در خلال دیالوگ‌های کاراکترها درباره‌ی هنر، اهمیت فرم و سبک مطرح می‌شدند هم بسیار جالب بودند. انگار در نهایت اینها همه بهانه است و مسئله - دست‌کم از نظر چخوف - این است که در نهایت هنرمند به خلق اثرش متعهد باشد و با بردباری و بدون درگیر کردن خودش در این مسائل جانبی به خلق کردن بپردازد. نماد مرغ دریایی هم جالب بود؛ هم نماد آزادی است، هم نماد ویران شدن در راه عشق که نینا و حتی شاید ترپلف و ماشا به‌خوبی تجسم هر دو بُعد معنایی‌اش بودند. ترپلف و ماشا البته ویران شدند، نینا پس از ویرانی اما به آزادی رسید.
        

4

آقای چخوف
          آقای چخوف ! کت تن شماست...!

مرغ دریایی ، یکی از برترین آثار ماندگار در تاریخ ادبیات نمایشی جهانه . اثری که پر از ناگفته هاست... شاید بشه گفت تنها اثر درام جهانه که کاراکتر ها بیشتر در سکوت حرف می‌زنند تا اینکه خواسته هاشون رو بیان کنند.

مرغ دریایی و ترپلف و اون پایان عجیب و دردناکش،  تا مدت ها ذهن ها رو مشغول خودش نگه میداره . تا مدت ها فکر می‌کنید به این که ، چرا اینطوری شد؟ چرا آدم ها نمی تونند مستقیم حرف دلشون رو به هم بزنند... چرا نمی تونند اون چیزی رو که میخوان بیان کنن؟ چرا سرنوشت عشق های این داستان اینطوری میشه؟ 
صحبت درباره این اثر خیلی زیاده . اینقد که باید سکوت کرد فقط... چون هرچیزی بگیم ، ابعاد جدیدی برامون رو میشه ...
پس درباره مرغ دریایی باید سکوت کرد ... باید به افق خیره شد و سکوت کرد ... باید بذاریم احساس مون حرف بزنه...

چخوف ، به زیر متن در نمایشنامه هاش و لایه های عمیق متن هاش معروفه. در این نمایشنامه ما به خوبی با این موضوع برخورد می‌کنیم. اکثر کاراکترها اون چیزی که منظورشون هست رو نمیگن یا کاملا منظوری برعکس چیزی که در حال بیانش هستند ، دارند...
کاراکترهای منفعلی که حتی از بیان ساده ترین خواسته ها و امیال و آرزوهاشون ناتوانند...
و چخوفی که این ناتوانی رو چقد خوب به ما منتقل میکنه. کاراکترها زنده هستند ، در اطراف ما زندگی می‌کنند،  شاید خود ما باشیم حتی...

شخصیت پردازی و درام در بالاترین سطح خودش قرار داره. قصه از همون لحظات اول میخ خودش رو محکم میکوبه و شما رو تا انتها به دنبال خودش میکشه ...

من نمیخوام یادداشت طولانی بنویسم... نمیخوام بیش از این درباره این شاهکار صحبت کنم. فقط توصیه میکنم نمایشنامه " دفترچه یادداشت تریگورین " از تنسی ویلیامز رو هم مطالعه کنید...

🔥 در نهایت ، جناب چخوف... به احترام شما کلاه از سر برمیداریم و اعتراف میکنیم که این کت  برازنده تن و به قامت شما زیباست...
        

36

          🟢مرغ دریایی نمایشنامه ای 4پرده ای دلکش وجذاب با پایانی تراژیک وغافل گیرکننده است که روایتی است از انسان هایی که خوشبختی را لمس نخواهند کرد و  کلیّت آن قصهٔ عشقهای نافرجام ویک طرفه است.نمایشنامه ای که چخوف درآن از هنر وچیستی هنر سخن می گوید.قهرمانان این تراژدی به مرور سقوط نمی کنند قبل از شروع پرده اول گویی سقوط آنها شروع شده است،درنظرات دوستانی که کتاب را مطالعه کرده اند  اشاره به مطالعه‌ی پیاپی کرده بودند و درک لایه های عمیق تر کتاب بعداز چندبار خواندنش.داستان نمایش نیز در واقع در قالب چندین ماجرای عاشقانه‌ روایت می‌شود؛ ماجراهایی که همگی یک طرفه و سوزناک و بدفرجام هستند ازجمله عشق ترپلف به نینا، عشق نینا به تریگورین، عشق آرکادینا به تریگورین، عشق ماشا به ترپلف، عشق مدودکو به ماشا و عشق پولینا به دکتر دورن..،همه وهمه یا نافرجام یا بدفرجام
هیچ کدام از شخصیت ها خیر یا شر مطلق نیستند. چخوف طوری این شخصیت ها را خلق می کند که ما با آن ها همذات پنداری می کنیم و اعمال و صحبت هایشان را مورد بررسی قرار می دهیم. دیدگاه و برداشت های مختلفی از عشق های یک طرفه و هنرمند ارائه می دهد.
♦️مرغ دریایی نام گذاری‌اش به علت وجود شخصیت نینا بوده در آنجا که تریگورین می‌گوید ایده‌ی یک داستان کوتاه را می‌نویسم. دختری مثل تو(نینا)که مانند مرغ دریایی آزاد و بلند پرواز است توسط یک مردی شکار می‌شود و زندگی‌اش نابود می‌شود.
♦️نمایشنامه‌های چخوف، درام را در نوعی متفاوت و با الهام از عشق‌ها و تمایلات روزمره وزندگی عادی پیش می‌برند. او به افشای مشکلات و سختی‌های مثلث‌های عشقی می‌پردازد. مرغ دریایی اثری سرشار از عشق‌های یک‌طرفه است. چرا که اکثر شخصیت‌های این نمایشنامه به کسی عشق می ورزند که علاقه‌ای به آن‌ها نشان نمی‌هد. کنستانتین به نینا عشق می‌ورزد و ماشا دختر مباشر عمارت عاشق کنستانتین است. ماشا خود دلداده‌ای دیگر دارد که یک معلم مدرسه است. اما ماشا چنین حسی نسبت به او ندارد. در قسمتی از نمایشنامه ماشا به مدودنکو (معلم مدرسه) می گوید: “من مهربانی شما نسبت به خود را احساس می‌کنم ولی نمی توانم همان‌گونه نسبت به شما مهربان باشم.”
♦️ترپلف شخصیت عاشق پیشه قصه که مادرش نمایشنامه های اورا هذیانهای منحط میخواند عاشق حقیقی نینا است و هدف اصلی‌اش اثبات خود به نینا است و اصلاً نوشتن را برای او انجام می‌دهد اما نینا به او توجه نمی‌کند و او را نادیده می‌گیرد. به عقیده‌ی منِ مخاطب کاراکتر  ترپلف شخصیتی افسرده ومظلوم است که عاشقترین شخصیت نمایشنامه است، عاشقی که جانش را برای عشقش می‌دهد اما عشقش او را نادیده می‌گیرد و در راه رسیدن به عشق نابود می‌شود.واما مادر ترپلف، آرکادینا که هنرپیشه‌ای مستبد و خودخواه است و شهرت هنرپیشگی‌اش او را تباه کرده، آشکارا نمایشنامه پسرش را به تمسخر می‌گیرد.  آرکادینا، مادر ترپلف، که برای دیداری به ویلای برادرش آمده همسفر همیشگی اش تریگورین را نیز که نویسنده مشهوری است، با خود به همراه آورده است. نینا با شور و گرمی نخستین عشق دل به تریگورین می بازد. علاقه اش به ترپلف جز یک رویای جوانی نبود. عشق او به تریگورین نخستین و شاید آخرین عشق حقیقی او باشد در پرده اول زمان اجرای نمایش ترپلف با تمسخر مادر روبه رو میشود واوبا روحیه‌ی حساس نمایش را در نیمه قطع می‌کند و پرده را پایین می‌کشد و نمایش با شکست مواجه می‌شود. این شکست آغاز شکستهای بعدی زندگی ترپلف است.
. 
♦️کتاب مرغ دریایی تاکنون توسط سه مترجم به نام‌های ناهید کاشی‌چی، کامران فانی و پرویز شهدی ترجمه شده‌است.کتاب انتخابی باشگاه از نسخه نشرقطره با ترجمه کامران فانی که ترجمه خوبی بود

🔥زبان حال ترپلف:
دل دادم و دل بستـم و دلـدار نفهمید
رسواۍ‌ جهان گشتـم و آن یـار نفهمید
        

62

        یک نمایش‌نامه از چخوف بزرگ در چهار پرده که خواندنی است و لذت‌بخش!
ترِپلِف جوان عاشق، از نظر هنری با مادر و ناپدریش اختلاف نظر آشکار دارد و همین نکته و نیز تعریف و تمجید بیش از حد مادرش از ناپدری نویسنده‌اش، در ترپلف کینه‌ای را نسبت به ناپدری ایجاد می‌کند و عامل بسیاری از مسائل و مشکلات بعدی می‌شود.

تمام شخصیت‌های داستان به نوعی گرفتار و سردرگم اند و جایگاه خویش را در زندگی نمی‌یابند.
مادرِ ترپلف، ناپدری‌اش را نگاه داشته تا در کنار او بهتر و بیشتر دیده شود. ناپدری به مادر نیاز دارد تا تکیه‌گاهی داشته باشد که ضمن همراهی، دائم از او تعریف و تمجید کند.

ماشا گمگشته است و از ناچاری و فقط برای تغییر وضعیت، با آموزگار ازدواج می‌کند و هنوز در پی ترپلف است تا دلش را به دست بیاورد.

مادر ماشا به دکتر علاقه‌مند است و از او عشق را گدایی می‌کند و هر چه دکتر امتناع می‌کند، او مشتاق‌تر می‌شود. معمولا عشق پاک را ـ حتی با زمینۀ فرهنگی خودشان ـ در بین این مردم کمتر می‌بینیم.

در این جمع؛ تنها دایی ترپلف و دکتر قدری منطقی‌ترند و گرنه هیچ کدام از افراد حاضر رفتار و برخوردی درست و منطقی با هم ندارند و همه زندگی بهتر را در جایی دیگر جستجو می‌کنند و تصور می‌کنند که در کنار فردی دیگر، احساس بهتری خواهند داشت و به آرامش خواهند رسید.

در واقع همه درونِ زندگیِ خویش را با بیرونِ زندگیِ دیگران مقایسه می‌کنند و تصور می‌کنند که همگان خوشبخت و راضی‌اند و تنها اینان‌اند که گرفتارند و زندگی خوب و خوشی ندارند و دائم در جستجوی خوشی و خوشبختی‌اند.

یعنی به جای جستجوی خوشبختی در درون خود و ارتقای بینش و دیدگاه خویش و شکر برای داشته‌های‌شان، به نداشته‌ها می‌اندیشند و همواره ناراضی و سرخورده‌اند.

این بیماری هنوز هم از سر بسیاری از ما دست برنداشته و افراد زیادی امروز هم گرفتار این مصیبت و دیدگاه نادرست هستند و با رفتارهای نادرست؛ برای خود، اطرافیان و دیگران دردسر می‌سازند.

چخوف شخصیت آدم‌ها و ذهنیات آنان را به خوبی در قالب نمایشنامه به تصویر کشیده و این توصیف‌های زیبا تا مدت‌ها در یاد خواننده خواهد ماند و چه بسا اگر رفتار مشابه را در فردی مشاهده کرد، او را با شخصیت متناظر در این نمایش مقایسه کرده و با دیدن او به یاد این شخصیت بیفتد.

من وقتی مقدمه را خواندم، چیز یادی دستگیرم نشد؛ اما پس از پایان مطالعۀ نمایش، کم‌کم متوجه موضوع شدم. آنگونه که در مقدمه آمده، گویا خودِ چخوف هم در چنین گردابی گیر افتاده و برخی مسائل و مشکلات و احساسات این شخصیت‌های نمایشنامه را تجربه کرده است.

البته بسیاری از ما شبیه این تجربه‌ها را داریم، اما حتی یک مورد از تجربیات‌مان را که منحصر به فرد هم بوده، به شکل داستان و نمایش در نیاورده‌ایم و این تفاوت یک نویسندۀ توانمند با دیگران است. سپاس آنتوان چخوف بزرگ!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

30