یادداشت روشنا

روشنا

روشنا

1403/11/7

معمولاً تم
        معمولاً تموم کردن یک کتاب با هجوم کلمات به مغزم همراهه. اما شاید شاهکارها این‌طوری نباشن. مثل الان، بعد از خوندن چخوف که ذهنم خالی خالی شده؛ و فقط احساسی دارم که نمی‌دونم چیه. ترکیبی از سردرگمی، رخوت، غم و ملال. 
چخوف احساسات شما رو بیدار می‌کنه، بدون این‌که بتونید از این احساستون و از ماجراها سر دربیارید که چرا و چطور؟! درست مثل زندگی واقعی! اتفاقی میفته و شما نمی‌دونید باید به کی حق بدید. درگیر قضایا می‌شید و حتی نمی‌فهمید چه احساسی دارید یا باید چه احساسی داشته باشید! برای همه دلتون می‌سوزه و در عین حال کاری از دستتون برنمیاد.
بیاید فقط کتاب رو بخونیم و درموردش به همین توضیح چخوف بسنده کنیم: «سخنان بسیاری درباره‌ی ادبیات. بازی در آن کم است. خروارها عشق.»

خوش‌حال باشید که بعد از داستایفسکی و چخوف به دنیا آمده‌اید و می‌توانید از آن‌ها تاثیر بگیرید.
سوزان سانتاک
      
223

29

(0/1000)

نظرات

ترغیب شدم بخونمش 👌🏻
ولی تعداد ترجمه‌هاش خیلی زیاده، پیشنهادی در موردشون داری؟ همین که خوندی بهتره به نظرت؟ 
حیف که صوتی نداره 🚶🏻‍♀️
1

1

روشنا

روشنا

1403/11/7

حس می‌کنم شاید ازش خوشت نیاد 😁
ولی بازم دوست دارم نظرت رو بدونم، امیدوارم ازش لذت ببری :)
آره این ترجمه‌ای که خوندم خیلی روون و خوب بود. روش هم نوشته که ترجمه از زبان روسیه. 

1

مهران

مهران

1403/11/7

عجیبه که من مرغ دریایی رو دوستش نداشتم..
1

1

روشنا

روشنا

1403/11/7

چرا؟
من هم البته همون‌طور که تو یادداشت گفتم نتونستم درک عقلی خاصی ازش داشته باشم، ولی تقریباً زیاد تراژدی خوندم و برای همین از تراژدی‌ای که خلق شد، لذت بردم. 

0