معرفی کتاب کاندید یا خوش باوری اثر ولتر مترجم محمود گودرزی

کاندید یا خوش باوری

کاندید یا خوش باوری

ولتر و 2 نفر دیگر
3.6
98 نفر |
36 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

157

خواهم خواند

69

ناشر
افق
شابک
9786003534674
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1398/5/12

توضیحات

        کاندید پرسید:« حقیقت دارد که مردم همیشه در پاریس خندان اند؟»کشیش پاسخ گفت:« بله، اما از روی دلخوری و عصبانیت، چون مردم با قهقهه های بلند از همه چیز می نالند. اینجا حتی نفرت انگیزترین کارها را با خنده انجام می دهند.»فرانسوا ماری آروئه ملقب به ولتر، نویسنده و اندیشمند قرن هجدهم فرانسه، از سردمداران عصر روشنگری و پایه گذاران فکری انقلاب کبیر این کشور است. او آثاری ارجمند در زمینه ی تاریخ و ادبیات خلق کرده است که کتاب کاندید یا خوش باوری از مشهورترین آن ها به شمار می آید. داستان های ولتر در قالب طنز، گزنده ترین انتقادها را به دستگاه دین و دولت زمانه اش وارد می سازند.این کتاب از زبان اصلی(فرانسوی) به ترجمه درآمده است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به کاندید یا خوش باوری

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به کاندید یا خوش باوری

نمایش همه

یادداشت‌ها

          از بدترین داستان هایی که خوانده ام. چیزی در سطح روزنامه و مجله.
تبدیل یک سخنرانی فحش آمیز و انتقام جویی فلسفی به داستان آن هم با درجه نازلی از بیان.
تو گویی  دانشجوی مبتدی داتان نویسی طرح اولیه ای نوشته باشد.
جای تعجب نیست که استقبال از این اثر اینقدر زیاد است چرا که اساسا فحش نامه ای است عوامانه و عوام پسند. 
پر از نماد پردازی و شخصیت های کاغذی و هر جا هم که می تواند توسل به روابط جنسی.
سرعت بالای اتفاقات شبیه کمیک استریپ های بزرگسالانه است.
بیایید نام ولتر را از این اثر برداریم چه میماند جز اثری شایسته پاورقی؟
بیایید با 1984 یا مزرعه حیوانات دو نمونه شاخص نمادپردازی سیاسی و سطحی دیگر مقایسه کنیم: آنها شاهکار به نظر میرسند!
مثلا روابط جنسی در 1984 اگرچه سواستفاده ای برای جذابیت داستان است اما لااقل بار معنایی کمی پیدا میکند. اینجا مثل پورنوگرافی است. البته ممکن است کسی بگوید هدف همین بوده و تحقیر نظریات فلسفی. میگویم بفرمایید کتاب فلسفه و تاریخ و سیاست بنویسید، این هرچه هست داستان نیست.
        

3

          چند ماه پیش کتاب رو به صورت صوتی با صدای اقای ارمان سلطان زاده گوش دادم.. اون موقع بیشتر به خاطر خوانش کتاب ادامه دادم و میتونم بگم با خود کتاب چندان ارتباط نمیگرفتم.. صحنه های فوق خشن افراطی یا وحشی گری های گونه انسانی که به شکل فوق وحشیانه ترسیم شده بود در کتاب شاید باعث شده بود که این فکر رو داشته باشم راجبش.. یا اینکه شاید فکر میکردم فلسفه ای که در عمق داستان هست به زمان خود ولتر بیشتر مربوط باشه یا اینکه شاید خود من مفهومی که ولتر میخواست برسونه رو اونطور که خودش میخواسته در زمان خوندن کتاب متوجه نشدم.‌.
گذشت و گذشت تا اینکه متوجه شدم تاثیر این کتاب روی ذهن من از چیزی که فکر میکردم بیشتر و بیشتر بوده و متوجه شدم طی این چند ماهی که از خواندن کتاب میگذره ذهن من گاهی در شرایط مختلف صحنه هایی از کتاب یا کلیاتی از کتاب رو به خاطر میاره و مرور میکنه.‌. به خصوص پایان بندی کتاب و قسمت کار در زمین.. به خصوص جلسه ای که با پادشاهانی که پادشاه نشدند بود.. به خصوص سرزمینی که همه جا پر از طلا بود و همه مردم خانه هاشان پر از طلا و جواهرات بود.. به خصوص صحنه هایی که حاوی قتل و شکنجه ها و تجاوز ها بود.‌. مثل اینکه بیشتر قسمت های کتاب در ذهنم حک شده در حالی که انتظار داشتم کل داستانش رو به فراموشی بسپارم..
قبلا فکر میکردم این کتاب صرفا برای افرادی مناسب هست که سیر فلسفه در گذشته رو مطالعه میفرمایند یا سیر خاصی در مطالعه دارند ولی الان خوندنش رو به همه پیشنهاد میکنم به جز افرادی که با صحنه های فوق خشن اوکی نیستند. ولی باز هم میگم ممکنه تفکر و فلسفه ای که در کتاب بهش پرداخته شده برای همه جذبه نداشته باشه..
        

31

          نوشتن از کاندید(ساده دل) نه تنها ساده نیست، بلکه دشوار است.
ما در این اثر با رمانی ساده سر و کار نداریم. کاندید رمانی‌ست کلاسیک، سیاسی و فلسفی، که خود را در دریای زمان حفظ کرده و پس از گذشت قرن‌ها، هم چنان به عنوان اثری قوی و خواندنی حفظ نموده است.
وقایع به شکل طنز بیان می‌شود، اما طنز ولتر دل را نمی‌زند، بیراهه نمی‌رود و برداشت فلسفی‌اش خواننده‌ای چون من را که از فلسفه فراری‌ست آزار نمی‌دهد.
ولتر را پیش از این نمی‌شناختم و در کتاب «سایه باد»، مخلوق زافون به آن لینک شدم. 
از آشنایی با ولتر خرسندم، نویسنده‌ای که پرواضح است که به دنیای خود تسلط دارد، می‌داند چه می‌گوید و انگشت اتهامش را به چه سویی نشانه گرفته است. او نویسنده‌ای قرن هجدهمی‌ست، اما وقتی خواننده داستانش را می‌خواند، افکارش بوی نم و کهنگی نمی‌دهد، اثرش ماندگار است و جذاب، که خواننده را پای خود حفظ می‌کند.
کاندید، فسقلی نیست اما اثری‌ست کوتاه که در قالب نزدیک به یکصد صفحه، خواننده را با خود به سفر دور دنیا می‌برد و با دنیاهای مختلف آشنا می‌کند. 
ریتم کتاب به شکل کاملا یکنواخت در سراسر اثر، متوسط رو به بالاست و برخلاف آن‌چه از آثار فلسفی انتظار داشتم، سرعت خواندن را کم نمی‌کند. سرعت روایت طنزگونه‌ی ولتر، ممکن است خواننده را به این فکر بیندازد که او فقط یک طنزنویس ساده است، اما به نظر من او فلسفه‌ی پانگلوسی را به طور مداوم تکرار می‌کرد و با قلم خاصش او را مورد شماتت و تمسخر قرار می‌داد.
کاندید مردی‌ست  ساده‌لوح اما بی‌آزار که در قصرِ بارونِ توندر تن ترونخ زندگی می‌کرد.
او آموزگاری داشت به نام پانگلوس که در سراسر عمرش یک عقیده داشت:‌ 
«همه چیز در زندگی به نیکی ختم می‌شود.». 
کاندید ساده‌لوح داستان، عاشق خواهر بارون می‌شود، و نویسنده او را به شکل جذابی به سراسر جهان می‌گرداند و او را با تمام تیره‌بختی‌ها و کثافت‌کاری‌های انسان آشنا می‌کند تا ببیند:
-آیا کاندید هم‌چنان به فلسفه‌ی آموزگارش معتقد خواهد بود یا نه؟
-آیا پانگلوس فیلسوف، با دیدن رفتار انسان‌ها، هم‌چنان به فلسفه‌اش پایبند می‌ماند؟
-آیا پایان همه چیز در این دنیا نیکوست؟

هشدار:
اگر به دنبال کتاب کاندید بگردید، دو کتاب خواهید یافت...
نخست همین کتاب که در عنوان نوشته شده «کاندید» و در پایینش نوشته شده «ساده دل» و دیگری کتابی‌ست به همین عنوان اما با ترجمه‌ی استاد «محمد قاضی»، نویسنده‌ی آن‌هم ولتر است، اما من آن را نخوانده‌ام ولی مطلع هستم داستان‌های این دو متفاوت است.
        

25

          کاندید(خوشبین)
فرانسوا ولتر
ترجمه جهانگیر افکاری

بخشی از کتاب؛


«من شهری نیافته‌ام که ویرانی شهر همسایه را آرزو نکند، خانواده‌ای ندیده‌ام که خواستار نابودی خانواده‌ای دیگر نباشد. در همه جا ضعیفان نفرت اقویا را به دل دارند، ولی در برابرشان به روی زمین می‌خزند و زورمندان با ناتوانان مانند رمه‌ای که پشم و گوشتشان را باید فروخت رفتار می‌کنند.» ص ۸۰


ولتر متولد ۲۱ نوامبر ۱۶۹۴- قبلا ۳۰ مه ۱۷۷۸ از نام دارترین دانشمندان و نویسندگان فرانسوی عصر روشنگری است. آوازه وی بخاطر هوشیاری خارق العاده اش‌ مخالفت هایش با کلیسای کاتولیک، حمایتش از آزادی مذهب، آزادی بیان، و جدایی دین از سیاست و شجاعتش در بیان نظریه های بی پرده است. تمام شور زندگی وی در جستجوی عدالت بود.
و بعدها در سال ۱۷۱۸ نخستین تراژدی خود را ساخت و پس از چندی جایزه آکادمی فرانسه به وی تعلق گرفت.


کاندید حکایت مردی است که مرید فیلسوف زمانه خود «پانگلیوس» است. فیلسوفی که به روایتی سایه‌ای از لایبنیتس را نمایان می‌سازد و معرف انتقاد سخت ولتر نسبت به آراء اوست. رای و نظری همچو «جهان سراسر نیک است و هرآنچه در آن است نیک تلقی می‌شود.»
کاندید در روایتی حکایت گونه و قدیمی نوشته شده است. جوانی ساده دل که در پی معشوق خویش به همراهی دوستانی رهسپار سفری به دور دنیا می‌شود. از امریکای جنوبی تا ترکیه را می‌پیماید. 
اما این اثر اصلا رومانتیک نیست و به نقد و نیش و کنایه به خرافه، فساد، اخلاق فرانسویان و اروپاییان، همچنین استبداد کلیسا و … می‌پردازد.
کاندید در سفرهای دور و دراز خود پی می‌برد که جهان سراسر نیک نیست و شر هم در آن یافت می‌شود.

ولتر در تمام سبک های ادبی و نوشتاری من جمله نمایش‌نامه، شعر، رمان، مقاله و نوشته های تاریخی و علمی دست داشت. وی بیش از ۲۰ هزار نامه و بیش از ۲ هزار کتاب و کتابچه نوشت. وی مثل خیلی از متفکران عصر روشنگری دئیست بود و در آثارش اکثر به نقد عدم مدارا تعصب مذهبی و ساختار قدرت در فرانسه عصر خود می پرداخت.
 

در پناه خرد
        

0

شراره

شراره

1402/11/13

          از اونجایی که آبلوموف رو تازه تموم کردم به نظرم اومد پایان این داستان یه جورایی پاسخی به آبلوموفیسم بود...
اما‌بیشتر از همه یاد این جمله نیچه افتادم: کسی که در زندگی خود چرائی برای زیستن داشته باشد هر چگونگی را پشت سر میگذارد... 

(هیچوقت برایم مهم نبوده که اسم یک مفتی‌ یا وزیر را بدانم من به کل از این ماجرا بی خبرم و فکر میکنم در مجموع کسانی که در کارهای همگانی دخالت میکنند معمولا عاقبت بدی پیدا میکنند و سزاوار سرنوشتشان هستند من به سرنوشت کنستانتینوپل گوش نمیدهم  همینقدر که میوه های باغم را آنجا بفروشم راضیم...) 

این بی توجهی و بی تفاوتی درسته؟ شاید کمی باعث آرامش بشه اما باعث ظلم ظالم هم میشه چون تو به اعمالش بی تفاوتی...حالا کدوم مهمتره آرامش شخصی و تحمل رنج یا به هم زدن آرامش و  اعتراض به ظلم با علم به اینکه دنیا جای بهتری نخواهد شد چون ظالم دیگری به قدرت خواهد رسید...هیچ کاری نکردن و سکوت! یا انجام عملی برای مقابله با ظلم؟!...

جمله‌ای از کتاب: 

اما اصلا این زمین برای چه به وجود آمده؟ برای دیوانه کردن ما 

-تو فکر میکنی که برای همیشه انسان ها مثل امروز همدیگر را قتل عام خواهند کرد ؟ همیشه دروغگو ،خیانتکار ،ناسپاس،دزد،ضعیف،آبزیرکاه،بزدل،بدگو، شکم پرست، باده خوار خسیس، جاه طلب،  حسود، خون خوار، تحمت زن،  هوسران، کهنه پرست، ریاکار و احمق باقی خواهند ماند؟
-قبول داری که هر جا باز کبوتری یافت شکارش میکند؟ -البته
-خب اگر بازها همیشه طبیعت خود را حفظ میکنند پس چطور گمان میکنی که انسان تغییر خواهد کرد؟
-اینجا اختلاف عمیقی وجود دارد به دلیل آزادی  خواسته 

کار مارا از شرارت های بزرگ، کسالت ،فساد و تنگدستی حفظ میکند 

به نظر میرسد این پیر مرد خوب نسبت به آن شش پادشاه ...آینده بهتری برای خود دستو پا کرده باشد (باید کتابو بخونید تا متوجه بشید) 

انسان به دنیا نمیاید تا استراحت کند.


        

10

          رمان کاندید نقدی تندو‌تیز با طنزی تلخ به خوش‌بینی ساده‌لوحانه است. ولتر فیلسوف عصر روشنگری به این مبحث که «ما در بهترین دنیای ممکن زندگی می‌کنیم» می‌تازه و ادیان و انواع تفکرات و مکتب‌های فلسفی و حتی نویسندگان رو زیر پا له می‌کنه. 
کاندید شخصیت اصلی رمان از مکان زندگیش که شبیه به بهشت عدن هستش رانده و با سختی‌ها و رنج‌های عجیب و غریب دنیا رو‌به‌رو میشه. سعی می‌کنه فلسفه‌ی استاد خودش که می‌گفته دنیا بهترین جا برای زندگیه و همه چی در جای خودش قرار داره رو به یاد داشته باشه اما دنیا و زندگی تلخ‌تر از این حرف‌هاست. 
ولتر نگاه خوش‌بینانه به جهان رو با استفاده از طنز و اغراق در نشون دادن پلیدی‌ها و واقعیت‌های وحشتناک زندگی، به چالش می‌کشه. 
داستان پر از قتل و غارت و تجاوز و مرگه. (مثل دنیای خودمون و همه‌ی زمان‌ها در تاریخ.) 
رمان نشون میده خوش‌بینی در این جهان می‌تونه چقدر احمقانه باشه. 
ولتر به هیچ دینی رحم نمی‌کنه. نشون میده روحانیون مسیحی و یهودی و مسلمانان چقدر ریاکار و ستمگر و متعصب هستند. 
در پایان هم ولتر به این مسئله اشاره می‌کنه که دنیا همینه که هست و بحث‌های فلسفی بیهوده است و هر کس باید زندگی خودشو بسازه. 
این رمان رو خانمم بهم پیشنهاد داد چراکه من خالی از خوش‌بینی هستم و حدس می‌زد ازش خوشم بیاد، من هم واقعاً از خوندنش لذت بردم. 
        

23