معرفی کتاب کاندید یا خوش باوری اثر ولتر مترجم محمود گودرزی

کاندید یا خوش باوری

کاندید یا خوش باوری

ولتر و 2 نفر دیگر
3.6
107 نفر |
40 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

11

خوانده‌ام

175

خواهم خواند

80

ناشر
افق
شابک
9786003534674
تعداد صفحات
128
تاریخ انتشار
1398/5/12

توضیحات

        کاندید پرسید:« حقیقت دارد که مردم همیشه در پاریس خندان اند؟»کشیش پاسخ گفت:« بله، اما از روی دلخوری و عصبانیت، چون مردم با قهقهه های بلند از همه چیز می نالند. اینجا حتی نفرت انگیزترین کارها را با خنده انجام می دهند.»فرانسوا ماری آروئه ملقب به ولتر، نویسنده و اندیشمند قرن هجدهم فرانسه، از سردمداران عصر روشنگری و پایه گذاران فکری انقلاب کبیر این کشور است. او آثاری ارجمند در زمینه ی تاریخ و ادبیات خلق کرده است که کتاب کاندید یا خوش باوری از مشهورترین آن ها به شمار می آید. داستان های ولتر در قالب طنز، گزنده ترین انتقادها را به دستگاه دین و دولت زمانه اش وارد می سازند.این کتاب از زبان اصلی(فرانسوی) به ترجمه درآمده است.
      

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به کاندید یا خوش باوری

نمایش همه

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به کاندید یا خوش باوری

نمایش همه

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          از بدترین داستان هایی که خوانده ام. چیزی در سطح روزنامه و مجله.
تبدیل یک سخنرانی فحش آمیز و انتقام جویی فلسفی به داستان آن هم با درجه نازلی از بیان.
تو گویی  دانشجوی مبتدی داتان نویسی طرح اولیه ای نوشته باشد.
جای تعجب نیست که استقبال از این اثر اینقدر زیاد است چرا که اساسا فحش نامه ای است عوامانه و عوام پسند. 
پر از نماد پردازی و شخصیت های کاغذی و هر جا هم که می تواند توسل به روابط جنسی.
سرعت بالای اتفاقات شبیه کمیک استریپ های بزرگسالانه است.
بیایید نام ولتر را از این اثر برداریم چه میماند جز اثری شایسته پاورقی؟
بیایید با 1984 یا مزرعه حیوانات دو نمونه شاخص نمادپردازی سیاسی و سطحی دیگر مقایسه کنیم: آنها شاهکار به نظر میرسند!
مثلا روابط جنسی در 1984 اگرچه سواستفاده ای برای جذابیت داستان است اما لااقل بار معنایی کمی پیدا میکند. اینجا مثل پورنوگرافی است. البته ممکن است کسی بگوید هدف همین بوده و تحقیر نظریات فلسفی. میگویم بفرمایید کتاب فلسفه و تاریخ و سیاست بنویسید، این هرچه هست داستان نیست.
        

4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          نوشتن از کاندید(ساده دل) نه تنها ساده نیست، بلکه دشوار است.
ما در این اثر با رمانی ساده سر و کار نداریم. کاندید رمانی‌ست کلاسیک، سیاسی و فلسفی، که خود را در دریای زمان حفظ کرده و پس از گذشت قرن‌ها، هم چنان به عنوان اثری قوی و خواندنی حفظ نموده است.
وقایع به شکل طنز بیان می‌شود، اما طنز ولتر دل را نمی‌زند، بیراهه نمی‌رود و برداشت فلسفی‌اش خواننده‌ای چون من را که از فلسفه فراری‌ست آزار نمی‌دهد.
ولتر را پیش از این نمی‌شناختم و در کتاب «سایه باد»، مخلوق زافون به آن لینک شدم. 
از آشنایی با ولتر خرسندم، نویسنده‌ای که پرواضح است که به دنیای خود تسلط دارد، می‌داند چه می‌گوید و انگشت اتهامش را به چه سویی نشانه گرفته است. او نویسنده‌ای قرن هجدهمی‌ست، اما وقتی خواننده داستانش را می‌خواند، افکارش بوی نم و کهنگی نمی‌دهد، اثرش ماندگار است و جذاب، که خواننده را پای خود حفظ می‌کند.
کاندید، فسقلی نیست اما اثری‌ست کوتاه که در قالب نزدیک به یکصد صفحه، خواننده را با خود به سفر دور دنیا می‌برد و با دنیاهای مختلف آشنا می‌کند. 
ریتم کتاب به شکل کاملا یکنواخت در سراسر اثر، متوسط رو به بالاست و برخلاف آن‌چه از آثار فلسفی انتظار داشتم، سرعت خواندن را کم نمی‌کند. سرعت روایت طنزگونه‌ی ولتر، ممکن است خواننده را به این فکر بیندازد که او فقط یک طنزنویس ساده است، اما به نظر من او فلسفه‌ی پانگلوسی را به طور مداوم تکرار می‌کرد و با قلم خاصش او را مورد شماتت و تمسخر قرار می‌داد.
کاندید مردی‌ست  ساده‌لوح اما بی‌آزار که در قصرِ بارونِ توندر تن ترونخ زندگی می‌کرد.
او آموزگاری داشت به نام پانگلوس که در سراسر عمرش یک عقیده داشت:‌ 
«همه چیز در زندگی به نیکی ختم می‌شود.». 
کاندید ساده‌لوح داستان، عاشق خواهر بارون می‌شود، و نویسنده او را به شکل جذابی به سراسر جهان می‌گرداند و او را با تمام تیره‌بختی‌ها و کثافت‌کاری‌های انسان آشنا می‌کند تا ببیند:
-آیا کاندید هم‌چنان به فلسفه‌ی آموزگارش معتقد خواهد بود یا نه؟
-آیا پانگلوس فیلسوف، با دیدن رفتار انسان‌ها، هم‌چنان به فلسفه‌اش پایبند می‌ماند؟
-آیا پایان همه چیز در این دنیا نیکوست؟

هشدار:
اگر به دنبال کتاب کاندید بگردید، دو کتاب خواهید یافت...
نخست همین کتاب که در عنوان نوشته شده «کاندید» و در پایینش نوشته شده «ساده دل» و دیگری کتابی‌ست به همین عنوان اما با ترجمه‌ی استاد «محمد قاضی»، نویسنده‌ی آن‌هم ولتر است، اما من آن را نخوانده‌ام ولی مطلع هستم داستان‌های این دو متفاوت است.
        

25

نرگس

نرگس

1404/1/31

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          🍃ولتر را صاحب قرن و ‌یکی از سازندگان تمدن مدرن بشر دانسته‌اند و نوول کاندید را نیز «شاهکار شعور بشر» نامیده‌اند.

ولتر یکی از مشهورترین نویسندگان و فیلسوفان قرن ۱۸ و عصر روشنگری فرانسه بود. آثارش بیشتر درباره‌ی آزادی اندیشه، نقد تعصب مذهبی، عدالت اجتماعی و دفاع از عقلانیته. زبان نوشتارش معمولاً تیز، طعنه‌آمیز و طنزآلوده.
شهرتش بخاطر هوش و ذکاوت شگفت‌انگیز، مخالفت با کلیسا‌ی کاتولیک، حمایت از آزادی مذهب، جدایی دین از سیاست و شجاعت بی‌پرده در نظر دادنه!
در آثارش با نهادهای قدرت مثل کلیسا و سلطنت هم برخورد انتقادی داشته و به همین‌خاطر گاهی مجبور به تبعید یا سانسور میشد.

کتاب «کاندید» یکی از معروف‌ترین کتاب‌هاشه که یک داستان فلسفیه و نقد شدیدی به کلیسا، سادگی و خوش‌بینی افراطی داره. 
و فقط در دوران حیات نویسنده ۲۰ بار تجدید چاپ شده.
در سال ۱۷۵۵، زلزله‌ی بزرگی در لیسبون اومد که حدود شصت‌هزار نفر از مردم‌ رو به کام مرگ بُرد. بعد ازین اتفاق کشیشان این اتفاق‌ رو دلایل گناه زیاد مردم دونستن. البته ولوله‌ای هم بین روشنفکران ایجاد شد و باعث شد ولتر در طی سه روز کتاب «کاندید» رو بنویسه. و جالبه که بعد از ۲۷۰سال هنوز خوندنیه…

«کاندید» اسم جوان خوش‌باوره داستانه که خواهرزاده‌ی یک بارون آلمانیه. بارون معلمی به نام پانگلوس برای کاندید و دخترش استخدام میکنه.
(پانگلوس نماد لایب‌نیتسه. نظریه‌ لایب‌نیتس درباره این که جهان فعلی بهترین جهان ممکنه، و همه چیز عالیه و ما انسان‌ها در خوشبختی زندگی میکنیم.)
🍃پانگلوس : اثبات شده که امور دنیا ممکن نیست به شیوه‌‌ای دیگر باشد؛ از آنجا که هر چیز برای هدفی ساخته شده، پس الزاما برای بهترین هدف ساخته شده است. دقت بفرمایید که بینی برای حمل عینک آفریده شده؛ به همین دلیل عینک می‌‌زنیم . بدیهی است که پاها برای این خلق شده‌‌اند تا پای‌افزار بپوشند‌، بنابراین ما پای ‌افزار داریم. سنگ‌ها شکل گرفته‌اند تا تراشیده شوند و با آن‌‌ها قلعه بنا کنیم.

در ادامه داستان یه سری اتفاقاتی میفته که زندگی کاندید رو دستخوش تغییرات زیادی میکنه. اما کاندید که نماد مردم عوام و ساده‌لوحه، حرف‌های معلمش رو‌ باور کرده و حقیقت خودش رو به حقیقتی که میبینه ترجیح میده و هر اتفاقی که براش میفته رو به بهترین شکل ممکن تفسیر میکنه..!

سیر اتفاقات خیلی سریعه ولی خواننده ازین ریتم عقب نمیمونه. 
جالبه که در کشمکش‌های زیاد داستان، شخصیت‌های ثروتمند بیشتر از بقیه دچار حوادث بد میشن! و فقط وقتی به آسایش میرسیدن که دست از تلاش برای رسیدن به زیبایی بکشن و به کار کردن روی بیارن.

طنزی که ولتر، در دو قرن و‌نیم پیش بکار برده با بهترین طنزهای امروزی برابری میکنه. «فیلسوفِ پیر داشته در پناه بوته‌ها به کلفَتِ مادرش، که دخترکی زیبا بوده، درس فیزیکِ تجربی میداده؛ اون‌هم به شکل علمی-عملی😂.»
حتی اسامیِ مکان‌هایی که از خودش درآورده هم پُر از ریتم و نیشِ طنزآلوده؛ «قلعۀ تانِدر تِن ترونخ» یا «شهر والدبرگ هاف ترارک دیک دورف😂»
شاید در قسمت‌هایی طنزش از حد خارج میشه و حالت جنسی پیدا میکنه اما همچنان سرشار از انتقاده؛ انتقادی که شاید نشه به شکل دیگه‌ای بیان کرد!

🍃از مقدمه: می‌پذیریم (همان‌طوری که پذیرفته‌اند) که در میان آثار ولتر، نوول کم‌حجم کاندید، شجاعانه‌ترین و برهنه‌ترین یورش علیه مفاسد (یا در حقیقت عفونت‌های) گوناگونی است که گریبانگیر جامعه‌ی اروپایی عصر ولتر بوده است.

اگر اطلاعات فلسفی‌تون زیاد باشه و یا با نظریات فیلسوفان مختلف آشنا باشید، بیشتر ازین کتاب لذت می‌برید. البته اگه مثل من اطلاعاتتون زیاد نباشه هم، به مشکل نمی‌خورید کافیه هر قسمتی رو که متوجه نشدین سرچ کنین.
امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.
        

18

          باسمه
🔰 متن کتاب روان هست و حجمش کم. راحت امکان مطالعه سریعش هست. برای من از حالت عادی کمتر طول کشید و حتی موازی کتاب اصلی که دارم میخونم پیش بردم.
🔰 چیز جالبی که دیدم، تشابه روند تعریف کردن ماجرا با داستان های نوین ادبیات ایران بود! ادبیاتی که با مطالعه آثار کلاسیک غربی خصوصاً فرانسوی شروع شده بود. خلاصه یاد اون متن ها زنده شد…
اما…
🔰 علی رغم اسم ولتر، چیز خیلی خاصی نداره… هجویه ای بر دوران گذشته برای ما و دوران معاصر برای ولتر !
🔰 عمر ولتر به انقلاب فرانسه قد نداد؛ اما ریشه های ذهنی جریان روشنفکری موثر اون، در قالب این داستان  قابل مشاهده هست. مخالفت با نهاد دین (که وقایعش مشهور هست) و حتی ملی گرایی به معنای منفی (گرچه این حرف تا زمان کمون پاریس خیلی نمود عملی پیدا نکرد). اگرچه نگاه انتقادی ولتر در اروپا هم برقراره؛ اما دید منفی ولتر به عقاید و مردم غیر اروپایی (مسلمانان و یهودیان) چیزی بود که واقعاً آزار میداد. چیزی که برای درک علت وقابع قرون بعد اروپا نسبت به بیرون از خودش، مفید بود…
🔰 برای من اثر ویژه ای نبود؛ نمیدونم شاید اون دوران بوده باشه (گرچه موارد مشابه رو حداقل شنیدم). از اسم ولتر یا پیرنگ داستانش توقع بیشتری میرفت. رفت و برگشتهای تکرار شونده از مرگ شخصیتها جالب نبود. موارد جنسی بیش از حد (حتی بیشتر از خشونتها) تکرار و مطرح میشد؛ بدون اینکه کمکی جدی به پیشبرد روند داستان بکنه (بیشتر این حس بهم دست داد که برای عامه پسند کردن هر چه بیشتر این اتفاق افتاده).
🔰 جمع بندی کتاب هم که واقعاً نچسبید. در مجموع خیلی توصیه نمیکنم؛ مگه برای یه مطالعه اختصاصی حول عصر روشنگری یا انقلاب فرانسه (تفننی هم شاید؛ گزینه بهتر دارین ولی).
        

19

          ((بهتر است بدون بحث و استدلال کار کنیم، فقط این طور می شود زندگی را تحمل‌ پذیر کرد))
"از متن کتاب"
پس از پایان  کتاب به یاد این جمله تامل برانگیز از میگل د اونامونو  فیلسوف اگزیستانسیالیست اسپانیایی افتادم :
((زندگی نمی تواند خود را تسلیم عقل کند، زیرا غایت زندگی زیستن است نه دانستن))
کتاب دارای سیر داستانی ساده و تک زمانه است.شخصیت اصلی داستان کاندید نام دارد که همانند نام خود ساده و خوش باور و صادق است.کاندید که به تبع استاد خود پانگلس باور دارد که این جهان بهترین جهان ممکن است و هر چیزی بهترین اتفاقی است که می افتد در مسیر زندگی با رویداد هایی مواجه می شود که به این باور شک می کند .او در  هیچ جایی خوشبختی و سعادت را نمی یابد مگر در کشوری غریب تحت عنوان الدورادو که رفاه در آن به سبب این است که در آن جا اصلا نهادی همچون کلیسا و صنفی همچون روحانی در آن یافت نمی شود . در اواخر داستان حتی پانگلس نیز همانند گذشته به بهترین جهان ممکن باور ندارد اما از این حیث که خود را فیلسوف می داند و معتقد است که فیلسوف نباید از عقیده خود دست بکشد، همچنان بدان پافشاری می کند . در مقابل پانگلس، کارکتری دیگر به نام مارتن که دانشمندی فقیر است قرار دارد. وی معتقد است که این بهترین جهان ممکن نیست و نسبت به همه چیز شکاک است . کاندید نیز سرگردان در میان آراء و دیدگاه های مختلف است اما به جهت خوش بین بودنش تا آخرین لحظه امید این را دارد که به خوشبختی و سعادت همراه با معشوقش دست یابد.
به طور کلی می توان گفت ولتر در این اثر قصد دارد به نقد مسیحیت و نهاد کلیسا ، فلسفه به ویژه فلسفه لایب نیتس بپردازد.
        

24

مهسا

مهسا

1403/8/26

          یادداشتی بر کاندید:

کاندید، رمانی نیم‌چه فلسفی‌ست که نویسنده‌اش به‌واسطه‌ی وقایع متعدد و زنجیرواری که در آن رخ می‌دهند، پرسش‌هایی عمیق مطرح می‌کند و به برخی از آن‌ها پاسخ‌هایی کوتاه می‌دهد. هدف نه در پاسخ، که در تفکر به پرسش‌هاست.

درباره‌ی آن نمی‌توانم زیاده‌گویی کنم. کتابی‌ست صد صفحه‌ای که هر صفحه‌اش وضعیت درهم‌تنیده‌ی فرانسه‌ی قرن هجدهم را نمایان می‌کند. کتاب را بدون داشتن پس‌زمینه‌ای از عصر روشن‌گری و تاریخ فرانسه‌ی قرن هجدهم، می‌توان گیج‌کننده دانست؛ اما پرسش‌ها هم‌چنان داغ و تازه‌اند. 

ولتر در اثرش به مسائلی مرتبط با خدای قادر مطلق، خشونت و قتل، تجاوز، فلسفه و علم، و خوش‌بختی می‌پردازد. طنز طعنه‌آمیز او خواننده را به یاد جاناتان سوییفت می‌اندازد و بسیاری از این مفاهیم در لفافه و با کنایه مطرح می‌شوند. 

کاندید، جوانی‌ست ساده، خام، راست‌گو، نرم‌خوی و البته زیبا و دل‌فریب. کاراکتری که تمام و کمال مرا به یاد تام جونزِ هنری فیلدینگ می‌اندازد و شباهت قصه‌ی این دو کاراکتر نمی‌تواند تصادفی باشد. 
کاندید که در قلعه‌ی آقای بارون توندر – تن – ترونک زندگی می‌کند و بسیاری او را فرزند نامشروع خواهر بارون و یک نجیب‌زاده می‌دانند، پس از گرفتن (یا بهتر است بگوییم دادنِ) بوسه‌ای از دختر هفده‌ساله‌ی بارون، یعنی کونه‌گُندِ آتشین‌مزاج و شهوانی، از این قلعه هم‌چون انسانِ از بهشت رانده‌شده، طرد می‌شود.
کاندید تحتِ آموزه‌های یک فیلسوفِ خوش‌باورِ آلمانی‌ست به نامِ پانگلس که یک تنه برای به‌سخره گرفتن لایبنیتس —فیلسوف آلمانی قرن هفدهم و معتقد بر این‌که این جهان بهترین جهان ممکنی‌ست که می‌توانست خلق شود— توسط ولتر خلق شده‌است و تا حدودی هم یادآور کاراکتر اسکوئرِ رمان سرگذشت تام جونز است. 
کاندید با این تفکر که در بهترین دنیای ممکن زندگی می‌کند، با قلبی عاشق به مسیر خود ادامه می‌دهد. کم‌کم آشنایی‌اش با آدم‌های متفاوت و قرار گرفتن‌اش در موقعیت‌هایی عجیب و حتی خطرناک، باعث می‌شود که شک و تردید از عقاید تحمیل‌شده‌ی گذشته او را وادار به تفکر کند.

کاندید برای من، تام جونزی‌ست فرانسوی که برای دست‌یابی به آنتی-سوفیای زندگی‌اش، گالیورانه به سفرها و ماجراجویی‌هایی فلسفی می‌رود. او در پایان فقط به دنبال انجام یک کار است، و خواننده‌ی عزیزِ این متن، ما هم به‌تر است همان کار را کنیم. «باغ‌مان را آباد کنیم.»
        

9

          🔴📖کاندید یا خوش‌باوری اثری از فرانسوا مآری آروئه ملقب به ولتر یک نویسنده و اندیشمند قرن هجدهم فرانسه‌🇨🇵است.‌
داستان عجیب و غریبِ حاضر که حرف زدن از اون قدری مشکله کتاب سراسر خشم نویسنده است از جنگ وتبعیض وتحجر اما به زبانی طنز
ولتر این رمان را در دوران حکوت مذهبهای فاسد و خرافه پرستیهای اروپاییان نوشته شده  طنزی گزنده و انتقادی، به بررسی خوش‌بینی افراطی، ظلم، استبداد و نابرابری‌های اجتماعی می‌پردازد.تصویری عمیق از مبارزه‌ی انسان با واقعیت‌های تلخ زندگی ارائه می‌دهد.
آثار ادبی که خلق میشوند رو میتونیم به دودسته تقسیم کنیم: میرایان نامیرایان«این دسته بندی جایی ثبت نشده واختراع اینجانبه (!)»
میرایان تاریخ مصرف دارن یعنی عمری کوتاه دارن ودر تاریخ ماندگار نمیشن و میمیرن اما اثاری هستند که جز نامیرایان هستند تا قیام قیامت اسمشون بر تارک ادبیات می‌درخشه مثل همین کاندید ولتر

💠داستان  کاندید جذاب وپرکشش ولی بعضی از قسمتها غیرواقعی.کاندید ما انگار به صفحه حوادث روزنامه پرتاب شده به هر تیتر خبری وارد میشود ترکشهایش به اومیخورد جان سالم به در میبرد به تیتر بعدی می رود

📝چکیده داستان:کاندید، جوان با وقار و نیک سرشتی که در قلعه خان بزرگی در زندگی میکرد اما به دلیل اینکه به دختر خان (کانگاند) علاقه مند شده بود بارون به کاندید شک می‌کند که به دخترش نظر بد دارد و او را از کاخ بیرون می‌اندازد. کاندید نیز به گروه سربازان بلغاری می‌پیوندد و کم‌‌کم این گمان پیش ذهنش می‌آید که دنیا آن‌طور که می‌گویند هم سرشار از خوشبختی نیست. او دوباره به صورت اتفاقی با آقای معلم روبه‌رو می‌شود و پانگلسِ مغرور و ازخودراضی را در حال گدایی می‌بیند! اما در کمال تعجب، باز هم پانگلس معتقد است که همه چیز در حال حاضر خوب است، زیرا می‌توانست بدتر از این هم باشد!!! این بزنگاه‌ها همگی تبدیل به سرنخ‌هایی می‌شوند که اتفاقات بعدی داستان و سیر تحول کاندید را شکل می‌دهند؛ کسی که قرار است تغییراتی عظیم را در تفکر خود و جهان پیرامونش ایجاد کند…  از قلعه اخراج شد. او در قلعه استاد فلسفه‌ای بنام پانگلوس داشت که معتقد بود تمام امور جهان در بهترین شکل خود قرار دارند و حتی رنج‌ها دقیقا به شکلی هستند که باید باشند. کاندید پس از اخراج شدن از قلعه متحمل رنج‌های زیادی شد تا آنکه روزی در خیابان به پانگلوس برخورد در حالی که بسیار ضعیف و بیمار بود. به قلعه‌ی خان بزرگ حمله شده بود، پدر و برادر کانگاند کشته شده بودند، مادرش و خود کانگاند نیز به سختی مورد تجاوز قرار گرفته و سپس کشته شده بودند.
🔸در سراسر داستان رنج کاندید، ولتر بسیار زیاد وضعیت وخیم جنگ هارا نمایش داده و نفرت خود را از جنگ اعلام کرده است. همچنین، با وجود مفاهیم عمیقی که در کتاب وجود دارد، داستان کتاب در عین تمام هیجانات و کشمکش ها، کمی غیر واقعی به نظر میرسد.
پس از درمان پانگلوس، آنها به شهر دیگری سفر می‌کنند که دچار زلزله شد. در حالی که پانگلوس و کاندید در جمع افراد زلزله زده در حال بحث کردن در موضوعات فلسفی بودند، کشیش‌ها بعنوان دعا و قربانی پس از زلزله، پانگلوس را به دار آویختند. جرم او دو کلمه بود: «حرف زدن»!!! کاندید نیز به جرم آنکه به حرفهایش گوش میداد صد ضربه شلاق خورد. اوج نمایش ظلم و خفقان در قرن های ۱۷ و ۱۸ میلادی
🔹کاندید در سودای آرمان‌شهر و در سفری که پهنای اروپا را درمی‌نوردد، درمی‌یابد که هیچ‌ جای جهان از این تباهیِ پیش‌رونده و از این سیر فروپاشی در امان نیست؛ در حالی که استادش، رفیق‌اش، معشوق‌اش و اغلب آدم‌هایی که طی سفر می‌بیند، او را به خوش‌بینی و امیدواری فرا می‌خوانند

🔸کاندید ساده دل وخوش باور ما از بهشت خود پا به جهنم بیرون میگذارد،به دنیای تیره و تار واقعیت ها .جنگ ها و خونریزی ها به چشم میبیند و شاهد بهره کشی های انسان از انسان ها میشود.مذهب در هاله ای از تقدس از دنیای پراز نیرنگ وفریب،ماموران مذهبی زیر عنوان اعتقاد به خدا و مسیح از انجام هیچ جنایتی باکی ندارندو ازمردم بهره کشی میکنند.به زنان و دختران تجاوز میکنند ومردان را به بردگی میکشند
💠👌از ویژگی‌های مثبت رمان
طنز گزنده و انتقادی( نقد شدید خوش‌بینی افراطی)
روایتی پرماجرا و پرتعلیق(سفر کاندید به نقاط مختلف جهان و مواجهه با چالش‌های متعدد)
شخصیت‌پردازی قوی و نمادین
نثر روان و جذاب (استفاده از سبک نگارش ساده اما پرمفهوم که خواننده را درگیر داستان می‌کند.)
یکی از نکات مثبت ترجمه جناب گودرزی اولین نکته‌ی نسخه‌ای که مطالعه کردیم، پای‌بندی مترجم به زبان قدمایی کار است که با توجه به ماهیت و زمان اولیه‌ی تولید اثر، مناسب به نظر می‌رسد.
✍️از نکات عجیب کتاب،کاندید در ساختار خود از 30 فصل تشکیل شده است؛ چیزی که برای یک کتاب کوتاه غیرقابل باور به نظر می‌رسد؛ اما ایجازِ بیش از حد ولتر باعث می‌شود تا سلسله‌‌ی اتفاقات عجیب و غریب، به صورت پی‌درپی مخاطب را در اوج نگه دارند. از سوی دیگر، توجه به نام این فصل‌ها خالی از لطف نیست؛ نام‎هایی اکثرا بلند 
✍️یک نکته جالب توجه حدود دویست سال پس از خلق این اثر، جهانگیر افکاری کاندید را به زبان فارسی برگردانی کند. اما پس از ترجمه‌ی او، اثر مورد توجه منتقدان و مخاطبان فارسی زبان قرار گرفت؛ تا جایی که مترجمان بسیاری سراغ برگردانی اثر رفتند و با نام‌های متفاوتی هم‌چون «خوش‌بینی»، «ساده‌دل»، «خوش‌باوری» و… آن را فارسی‌سازی کردند. یکی از نسخه‌های نسبتا خوبی ، نسخه‌ی نشر افق با ترجمه‌ی محمود گودرزی است.

✔️چقدر اقای کاندید برعکس منه چقدررررر خوش باور وخوش بین چقدر برعکس ما....

        

51

          داستان کوتاه و تأمل برانگیزی بود. بیشتر منو از این شگفت زده کرد که آدما تا چه حد میتونن خوی وحشی‌گری خودشونو بروز بدن و بهش افتخار هم بکنن..اینکه جنایت برای مردم اون موقع عادی بوده برام عجیبه. تو کتاب درباره ی به سیخ زدن و کباب کردن انسان‌ها و دار زدن و خوردن گوشت انسان و مرتد سوزانی و این اعمال وحشی نوشته شده..دوست دارم بیشتر راجب اون موقع بخونم ببینم آیا واقعا همینطوری بوده یا نه.
پیام کتاب این بود که زندگی هیچ وقت قرار نیست آسون باشه، زندگی همیشه شمشیرشو فرو میکنه تو شکمت، ولی یه روزی هم دست از سرت برمیداره تا بتونی زندگی معمولی داشته باشی و خدا رو شکر کنی که دیگه قرار نیست اون بلاهای وحشتناک قبلی سرت بیاد.
سبک داستان منو یاد کتاب کیمیاگر انداخت با این تفاوت که کتاب کیمیاگر در جهت نشون دادن خوبی و قشنگی دنیا بود ولی این کتاب در جهت نشون دادن زشتی و پستی دنیا و اینکه دنیا میتونه خیلی پست تر و کثیف تر از چیزی که تصور می‌کنیم باشه.
یه تیکه از کتاب هم برام جالب بود که نویسنده تو قرن ۱۸ام که هیچ وسیله ی نقلیه و ماشینی نبوده، این تو فکرش بوده که یه سری دانشمند دور هم جمع بشن و یه وسیله نقلیه ماشین مانند برای عبور از دره ها و سخره ها بعد از چند روز درست کنن =)
به نظرم این کتاب نسبت به زمان خودش، کتاب خیلی خفنی بوده و وقتی با سطح فکر مردم اون موقع میسنجیم، میتونیم بگیم یه شاهکار ادبی برای زمان خودش محسوب میشه!
        

15

𝓡𝓜

𝓡𝓜

1403/1/22

        درود⚘️
«شاهکار شعور بشر»، لقبیه که به این اثر از ولتر دادن! 
کاندید یا خوش بینی؛ کتابی که مفاسد اجتماعی،سیاسی رو نقد میکنه و از ظلم و ستمی که بشر، به هم نوعان خودش روا داشته، گلایه میکنه. 
داستان کتاب، ماجراجویی جوونی به اسم کاندیده که تو قصر بارُنِ آلمانی زندگی میکنه، استادی فیلسوف داره، به نام پانگْلُس؛که بیشترین نقشو در خوش بینیِ کاندید نسبت به جهان داره. 
کاندید،دلبسته ی «کُنه گُند»دختر اربابش میشه، و به همین دلیل از قصر اخراجش میکنن...بالاجبار به ارتش میره، شلاق می‌خوره، مورد خیانت و دزدی قرار می‌گیره و توسط عاملین تفتیش عقاید شکنجه میشه.به شهرها و کشورهای زیادی سفر میکنه، با ادم های خوب و بد زیادی سروکله میزنه، رنج و مصیبت های زیادی رو تجربه میکنه و گاهی به این نتیجه میرسه که بر خلاف نظر استادش،جهان، اونقدراهم جای قشنگی نیست!
واسه منی که اصلا ادم خوشبینی نیستم و وقتی همه میگن نیمه پر لیوانو ببین، معتقدم اصلا لیوانی وجود نداره،کتاب غریبی بود،با پرسش هایی قابل تأمل!
مثل: 
+چرا حیوان عجیبی به نام بشر خلق شد؟! 
+خوشبینی چیه؟ 
-کاندید:تظاهر به اینکه همه چی خوبه، اونم وقتی که تو جهنمی! 

مارتین معتقد بود خدا جهان را به شیطان سپرده! 
چون هیچ مملکتی را نمیشناخت که در آرزوی نابودی بقیه ی ممالک نباشد
هیچکس را نمیشناخت که کاری را جز برای منفعت خودش انجام دهد
کاندید مخالف بود! ایمان داشت «هنوز» چیزهای امیدوار کننده ای هست. 

+کاندید:بنظرت زمین برای چی ساخته شده
-مارتین:برای اینکه دیوونمون کنه!
+کاندید:بنظرت بشر همیشه شرور بوده،همیشه خیانت کرده، قدرت طلب و ریاکار بوده؟!
-مارتین :مگه گرگ همیشه گوسفند نمیخوره! 
+کاندید، انسان و گرگ قابل مقایسه نیستن
انسان اختیار و ازادی داره
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

23

hatsumi

hatsumi

1402/3/4

          داستان کلاسیک کوتاهی در مورد جوانی خوش باور و ساده دل به نام کاندید هست که در قلعه ای در آلمان زندگی میکنه و بعد از اینکه دلبسته دختری به نام گونه کند میشه ،پدر دختر کاندید رو از قلعه بیرون میکنه و داستان از اینجا شروع میشه ،شرح سفرها و رویارویی های کاندید با مردم مناطق مختلف،ولتر سعی کرده توی این کتاب نقدی به کشیش ها و باورهای دینی،خداباوری،پستی و رفتارهای وحشیانه آدم ها داشته باشه،اینکه« آدم ها گرگ نبودند و‌گرگ شدند و قطعا طبیعت رو فاسد کردند ،اینکه شهری نیست که ویرانی شهر مجاور را نخواهد.»
چیزی که من خیلی دوست داشتم طنز داستان بود اینکه کاندید آدم خوش باوری بود اما در طول داستان اونقدر به فنا میره که با خودش  میگه : «دریغا! خوش‌باوری یعنی جنون اصرار بر اینکه همه چیز خوب است، آن هم وقتی که اوضاع خراب است.»
و اینکه حتی کشیشی که باور داشت همه چیز قراره خوب پیش بره هم به فنا رفت خیلی برام خنده دار بود و وقتی سرو کله اش توی داستان با اون وضع پیدا شده من لبخندی زدم و گفتم آره همینه
        

0