معرفی کتاب کاندید اثر ولتر مترجم هانیه فهیمی

کاندید

کاندید

ولتر و 1 نفر دیگر
3.7
132 نفر |
46 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

9

خوانده‌ام

206

خواهم خواند

85

شابک
9789649652405
تعداد صفحات
136
تاریخ انتشار
1399/5/4

توضیحات

        ساده دل به حساب عادت، با دمیدن خورشید و به بانگ خروس از خواب برخاست. او هم چون جماعت اعیان نبود که کسل و بی حال تا وقتی که خورشید به نصف النهار برسد در رخت خواب می لولند، نه می توانند بخوابند و نه می توانند برخیزند.
      

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          از بدترین داستان هایی که خوانده ام. چیزی در سطح روزنامه و مجله.
تبدیل یک سخنرانی فحش آمیز و انتقام جویی فلسفی به داستان آن هم با درجه نازلی از بیان.
تو گویی  دانشجوی مبتدی داتان نویسی طرح اولیه ای نوشته باشد.
جای تعجب نیست که استقبال از این اثر اینقدر زیاد است چرا که اساسا فحش نامه ای است عوامانه و عوام پسند. 
پر از نماد پردازی و شخصیت های کاغذی و هر جا هم که می تواند توسل به روابط جنسی.
سرعت بالای اتفاقات شبیه کمیک استریپ های بزرگسالانه است.
بیایید نام ولتر را از این اثر برداریم چه میماند جز اثری شایسته پاورقی؟
بیایید با 1984 یا مزرعه حیوانات دو نمونه شاخص نمادپردازی سیاسی و سطحی دیگر مقایسه کنیم: آنها شاهکار به نظر میرسند!
مثلا روابط جنسی در 1984 اگرچه سواستفاده ای برای جذابیت داستان است اما لااقل بار معنایی کمی پیدا میکند. اینجا مثل پورنوگرافی است. البته ممکن است کسی بگوید هدف همین بوده و تحقیر نظریات فلسفی. میگویم بفرمایید کتاب فلسفه و تاریخ و سیاست بنویسید، این هرچه هست داستان نیست.
        

4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          چند ماه پیش کتاب رو به صورت صوتی با صدای اقای ارمان سلطان زاده گوش دادم.. اون موقع بیشتر به خاطر خوانش کتاب ادامه دادم و میتونم بگم با خود کتاب چندان ارتباط نمیگرفتم.. صحنه های فوق خشن افراطی یا وحشی گری های گونه انسانی که به شکل فوق وحشیانه ترسیم شده بود در کتاب شاید باعث شده بود که این فکر رو داشته باشم راجبش.. یا اینکه شاید فکر میکردم فلسفه ای که در عمق داستان هست به زمان خود ولتر بیشتر مربوط باشه یا اینکه شاید خود من مفهومی که ولتر میخواست برسونه رو اونطور که خودش میخواسته در زمان خوندن کتاب متوجه نشدم.‌.
گذشت و گذشت تا اینکه متوجه شدم تاثیر این کتاب روی ذهن من از چیزی که فکر میکردم بیشتر و بیشتر بوده و متوجه شدم طی این چند ماهی که از خواندن کتاب میگذره ذهن من گاهی در شرایط مختلف صحنه هایی از کتاب یا کلیاتی از کتاب رو به خاطر میاره و مرور میکنه.‌. به خصوص پایان بندی کتاب و قسمت کار در زمین.. به خصوص جلسه ای که با پادشاهانی که پادشاه نشدند بود.. به خصوص سرزمینی که همه جا پر از طلا بود و همه مردم خانه هاشان پر از طلا و جواهرات بود.. به خصوص صحنه هایی که حاوی قتل و شکنجه ها و تجاوز ها بود.‌. مثل اینکه بیشتر قسمت های کتاب در ذهنم حک شده در حالی که انتظار داشتم کل داستانش رو به فراموشی بسپارم..
قبلا فکر میکردم این کتاب صرفا برای افرادی مناسب هست که سیر فلسفه در گذشته رو مطالعه میفرمایند یا سیر خاصی در مطالعه دارند ولی الان خوندنش رو به همه پیشنهاد میکنم به جز افرادی که با صحنه های فوق خشن اوکی نیستند. ولی باز هم میگم ممکنه تفکر و فلسفه ای که در کتاب بهش پرداخته شده برای همه جذبه نداشته باشه..
        

31

نرگس

نرگس

1404/1/31

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          🍃ولتر را صاحب قرن و ‌یکی از سازندگان تمدن مدرن بشر دانسته‌اند و نوول کاندید را نیز «شاهکار شعور بشر» نامیده‌اند.

ولتر یکی از مشهورترین نویسندگان و فیلسوفان قرن ۱۸ و عصر روشنگری فرانسه بود. آثارش بیشتر درباره‌ی آزادی اندیشه، نقد تعصب مذهبی، عدالت اجتماعی و دفاع از عقلانیته. زبان نوشتارش معمولاً تیز، طعنه‌آمیز و طنزآلوده.
شهرتش بخاطر هوش و ذکاوت شگفت‌انگیز، مخالفت با کلیسا‌ی کاتولیک، حمایت از آزادی مذهب، جدایی دین از سیاست و شجاعت بی‌پرده در نظر دادنه!
در آثارش با نهادهای قدرت مثل کلیسا و سلطنت هم برخورد انتقادی داشته و به همین‌خاطر گاهی مجبور به تبعید یا سانسور میشد.

کتاب «کاندید» یکی از معروف‌ترین کتاب‌هاشه که یک داستان فلسفیه و نقد شدیدی به کلیسا، سادگی و خوش‌بینی افراطی داره. 
و فقط در دوران حیات نویسنده ۲۰ بار تجدید چاپ شده.
در سال ۱۷۵۵، زلزله‌ی بزرگی در لیسبون اومد که حدود شصت‌هزار نفر از مردم‌ رو به کام مرگ بُرد. بعد ازین اتفاق کشیشان این اتفاق‌ رو دلایل گناه زیاد مردم دونستن. البته ولوله‌ای هم بین روشنفکران ایجاد شد و باعث شد ولتر در طی سه روز کتاب «کاندید» رو بنویسه. و جالبه که بعد از ۲۷۰سال هنوز خوندنیه…

«کاندید» اسم جوان خوش‌باوره داستانه که خواهرزاده‌ی یک بارون آلمانیه. بارون معلمی به نام پانگلوس برای کاندید و دخترش استخدام میکنه.
(پانگلوس نماد لایب‌نیتسه. نظریه‌ لایب‌نیتس درباره این که جهان فعلی بهترین جهان ممکنه، و همه چیز عالیه و ما انسان‌ها در خوشبختی زندگی میکنیم.)
🍃پانگلوس : اثبات شده که امور دنیا ممکن نیست به شیوه‌‌ای دیگر باشد؛ از آنجا که هر چیز برای هدفی ساخته شده، پس الزاما برای بهترین هدف ساخته شده است. دقت بفرمایید که بینی برای حمل عینک آفریده شده؛ به همین دلیل عینک می‌‌زنیم . بدیهی است که پاها برای این خلق شده‌‌اند تا پای‌افزار بپوشند‌، بنابراین ما پای ‌افزار داریم. سنگ‌ها شکل گرفته‌اند تا تراشیده شوند و با آن‌‌ها قلعه بنا کنیم.

در ادامه داستان یه سری اتفاقاتی میفته که زندگی کاندید رو دستخوش تغییرات زیادی میکنه. اما کاندید که نماد مردم عوام و ساده‌لوحه، حرف‌های معلمش رو‌ باور کرده و حقیقت خودش رو به حقیقتی که میبینه ترجیح میده و هر اتفاقی که براش میفته رو به بهترین شکل ممکن تفسیر میکنه..!

سیر اتفاقات خیلی سریعه ولی خواننده ازین ریتم عقب نمیمونه. 
جالبه که در کشمکش‌های زیاد داستان، شخصیت‌های ثروتمند بیشتر از بقیه دچار حوادث بد میشن! و فقط وقتی به آسایش میرسیدن که دست از تلاش برای رسیدن به زیبایی بکشن و به کار کردن روی بیارن.

طنزی که ولتر، در دو قرن و‌نیم پیش بکار برده با بهترین طنزهای امروزی برابری میکنه. «فیلسوفِ پیر داشته در پناه بوته‌ها به کلفَتِ مادرش، که دخترکی زیبا بوده، درس فیزیکِ تجربی میداده؛ اون‌هم به شکل علمی-عملی😂.»
حتی اسامیِ مکان‌هایی که از خودش درآورده هم پُر از ریتم و نیشِ طنزآلوده؛ «قلعۀ تانِدر تِن ترونخ» یا «شهر والدبرگ هاف ترارک دیک دورف😂»
شاید در قسمت‌هایی طنزش از حد خارج میشه و حالت جنسی پیدا میکنه اما همچنان سرشار از انتقاده؛ انتقادی که شاید نشه به شکل دیگه‌ای بیان کرد!

🍃از مقدمه: می‌پذیریم (همان‌طوری که پذیرفته‌اند) که در میان آثار ولتر، نوول کم‌حجم کاندید، شجاعانه‌ترین و برهنه‌ترین یورش علیه مفاسد (یا در حقیقت عفونت‌های) گوناگونی است که گریبانگیر جامعه‌ی اروپایی عصر ولتر بوده است.

اگر اطلاعات فلسفی‌تون زیاد باشه و یا با نظریات فیلسوفان مختلف آشنا باشید، بیشتر ازین کتاب لذت می‌برید. البته اگه مثل من اطلاعاتتون زیاد نباشه هم، به مشکل نمی‌خورید کافیه هر قسمتی رو که متوجه نشدین سرچ کنین.
امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.
        

18

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        بسم‌ الله الرحمن الرحیم

می‌توان با اطمینان گفت که «کاندید یا خوشبینی» مهم‌ترین و مشهورترین اثر ولتر است. کتاب طنزی سیاه است پیرامون نقد این عقیده‌ی لایب‌نیتس که (جهانِ موجود بهترین جهان ممکن است). ولتر تا حدی معتقد به این جمله بوده و در آثار دوره‌ی جوانی خویش دفاع از این عقیده توسط او دیده می‌شود. اما حوادثی مانند زلزله‌ی لیسبون (۱۷۵۵) و جنگ هفت‌ساله (۱۷۵۶ـ۱۷۶۳) وی را به این باور می‌رساند که این جهان پر از شر، بدی و ویرانی است که امکان اصلاح یا بهبود هم برای آن متصور نیست. 
کتاب شرح حوادثی است که بر سر «کاندید» خواهرزاده‌ی نامشروع یکی از اشراف «وستفالی» آمده. وی به جهت نرد عشق باختن با  «کونه‌گوند» دختر دایی خویش، از کاخ اخراج می‌شود و سفر پرماجرای خویش را برای بقا شروع می‌کند. کاندید به هر کجا که پا می‌گذارد، از آلمان و عثمانی بگیر تا پرو و آرژانتین، تنها بدی، ویرانی، ظلم و تعدی می‌بیند. خیانت‌ها و تعدی‌ها و جنایات بی‌شماری در کتاب ذکر شدند.
ولتر در کاندید به تمام گروه‌های مذهبی و واحدهای سیاسی عصر خویش می‌تازد. وی اندکی خیر و خوبی نیز در جمعیت‌ها و گروه‌های گوناگون نمی‌بیند و پیروان عقاید مختلف را جنایتکار و بی‌وجدان معرفی می‌کند. کسی را هم در این دنیا سعادتمند نمی‌انگارد. اما بیشترین انتقاد را متوجه این عقیده که (جهانِ موجود بهترین جهان ممکن است) می‌کند. نماینده‌ی این اعتقاد در کتاب «پانگلوس» استاد کاندید است. متاثر از استاد پیر، جوان داستان، کاندید، نیز تا حد زیادی وقایع فاجعه‌بار داستان را (بهترین اتفاق ممکن) تعبیر می‌کند. اما شخصیت های دیگر داستان با این تفسیر از جهان مخالفند و مدام از وضعیت شکایت دارند و جهان را جایی سراسر شوم و کسالت‌آور معرفی می‌کنند. هنگامی که قهرمان داستان معشوق خویش را در پرتغال، پس از زلزله‌ی لیسبون، می‌یابد مجبور می‌شود همراه با او و پیرزنی که نوکر اوست به «دنیای نو» سفر کند. در کشتی، ولتر از زبان شخصیت پیرزن چنین می‌گوید که :(از مسافرین کشتی بپرسید و اگر آن‌ها از زندگی خود نفرت نداشتند مرا با سر به دریا بیندازید)
تنها مکانی در این جهان که از نظر ولتر انسان در آن سعادتمند است «الدورادو» است. سرزمینی افسانه‌ای در قلب جنگل‌های آمازون که کاندید بیشترین احساس نیک‌بختی را در آن جا می‌کند اما به جهت وصال با کونه‌گوند عزیزش مجبور می‌شود آن‌جا را ترک گوید. الدورادو استعاره از مکانی است که انسان به آن راه پیدا نمی‌کند و مردم آن دیار نیز که به جمیع سعادات دست یافته‌اند مایل نیستند به جای دیگری سفر کنند. حتی کاندید و نوکرش را نیز با ماشینی مخصوص از کوه‌هایی که الدورادو را احاطه کرده روانه‌ی سفرشان می‌کنند. 
در ادامه‌ی سفر کاندید با دانشمندی به نام مارتن همراه می‌شود. ظاهرا مارتن تا حد زیادی نماینده‌ی خود ولتر است. وی به کاندید می‌گوید به کیش مانی است که با تعجب کاندید مواجه می‌شود چون وی کسی را نمی‌شناسد که در روزگارش مانوی باشد. مارتن می‌گوید تمام این جهان شر است و برای آزار ما سخته شده و موجودی شرور اداره‌ی آن را در دست دارد. 
در پایان داستان کاندید همراه با کونه‌گوند و دیگر شخصیت‌های داستان یعنی استاد پانگلوس، پیرزن، مارتن و کاکامبو، نوکر کاندید، به صورت معجزه‌آسایی در مملکت ترکان (عثمانی) گرد هم می‌آیند و با پولهای باقی‌مانده از سفر الدورادو زندگی می‌کنند اما تلخی ماجراهایی که بر سرشان گذشته همچنان آزارشان می‌دهد. در همین هنگام با باغداری مسلمان آشنا می‌شوند که به آن‌ها می‌گوید:( کار سه بلای بزرگ را از ما دور می‌کند: کسالت، هوس و احتیاج) و این طور می‌شود که هر کس به کاری مشغول می‌شود تا خود را سرگرم نگه دارد‌.
به نظر مردمان این روزگار بسیار به عقیده‌ی نویسنده‌ی کاندید نزدیکند. در عین حال که این جهان را جای بسیار بسیار بدی می‌بینند، چنان که کاندید در پایان داستان می‌گوید معتقدند که «بایستی باغمان را بکاریم و آباد کنیم» این عقیده‌ی ولتر به نظر بی‌معنی است، در جهانی که اکثرا یا حتی مطلقا شر است و غایتی جز فلاکت و زوال ندارد چطور می‌توان به کار مشغول بود و چرا می‌بایست عملی انجام داد؟ ولتر مانند بسیاری از فلاسفه به نقد جهان، جامعه و مردم پرداخته اما از این که (چه) کار باید انجام داد صحبتی به میان نمی‌آرد. آیا شخصیت‌های ظالم که در داستان کاندید یا خوشبینی توصیف شدند مشغول به آباد کردن باغ خود نبودند؟ولتر در جایی از کتاب پیش از سفر کاندید به الدورادو دو زن بومی آمریکایی را وصف می‌کند که معشوقشان دو میمون هستند و از زبان کاکامبو چنین می‌گوید :«خودتان می‌بینید که کسانی که دارای (تربیت مخصوص) نیستند چطور به این جفت‌گیری‌ها تن می‌دهند» ولتر در این کتاب بیان نمی‌کند که تربیت مخصوص چیست.آیا فقط عشق‌ نورزیدن به میمون تربیت مخصوص شمرده می‌شود؟ چه باید کرد؟ باغ را چگونه باید آباد کرد؟.پیروان و ستایندگان ولتر نیز (که می‌توان آن‌ها را حاصل این تربیت مخصوص نامید) در دهه‌های بعد از نگاشتن این کتاب دست به جنایاتی عجیب و باورنکردنی زدند‌ که کم از عشقبازی با میمون‌ها و دیگر جنایات اشاره شده در کتاب نیست.
شخصیت مورد علاقه‌ی من در داستان درویشی است که کاندید و همراهانش در فصل پایانی کتاب در پی فلسفه‌بافی‌های فراوان میان خود برای قضاوت پیش او رفتند. کاندید به درویش گفت:« ای پدر بزرگوار، روی زمین یکسره شر است و فساد.» 
درویش گفت:« چه خیر باشد چه شر، چه اهمیتی دارد؟آن‌جا که اراده ی مبارکش بر آن تعلق گیرد که یک کشتی به سوی مصر روانه کند، آیا نگران آن خواهد بود که موشهای در کشتی راحتند یا نه؟»
پس از این که استاد کاندید، پانگلوس، سعی می‌کند با وی بر سر مبانی فلسفی بحث کند، درویش در را به روی گروه می‌بندد.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          🔴📖کاندید یا خوش‌باوری اثری از فرانسوا مآری آروئه ملقب به ولتر یک نویسنده و اندیشمند قرن هجدهم فرانسه‌🇨🇵است.‌
داستان عجیب و غریبِ حاضر که حرف زدن از اون قدری مشکله کتاب سراسر خشم نویسنده است از جنگ وتبعیض وتحجر اما به زبانی طنز
ولتر این رمان را در دوران حکوت مذهبهای فاسد و خرافه پرستیهای اروپاییان نوشته شده  طنزی گزنده و انتقادی، به بررسی خوش‌بینی افراطی، ظلم، استبداد و نابرابری‌های اجتماعی می‌پردازد.تصویری عمیق از مبارزه‌ی انسان با واقعیت‌های تلخ زندگی ارائه می‌دهد.
آثار ادبی که خلق میشوند رو میتونیم به دودسته تقسیم کنیم: میرایان نامیرایان«این دسته بندی جایی ثبت نشده واختراع اینجانبه (!)»
میرایان تاریخ مصرف دارن یعنی عمری کوتاه دارن ودر تاریخ ماندگار نمیشن و میمیرن اما اثاری هستند که جز نامیرایان هستند تا قیام قیامت اسمشون بر تارک ادبیات می‌درخشه مثل همین کاندید ولتر

💠داستان  کاندید جذاب وپرکشش ولی بعضی از قسمتها غیرواقعی.کاندید ما انگار به صفحه حوادث روزنامه پرتاب شده به هر تیتر خبری وارد میشود ترکشهایش به اومیخورد جان سالم به در میبرد به تیتر بعدی می رود

📝چکیده داستان:کاندید، جوان با وقار و نیک سرشتی که در قلعه خان بزرگی در زندگی میکرد اما به دلیل اینکه به دختر خان (کانگاند) علاقه مند شده بود بارون به کاندید شک می‌کند که به دخترش نظر بد دارد و او را از کاخ بیرون می‌اندازد. کاندید نیز به گروه سربازان بلغاری می‌پیوندد و کم‌‌کم این گمان پیش ذهنش می‌آید که دنیا آن‌طور که می‌گویند هم سرشار از خوشبختی نیست. او دوباره به صورت اتفاقی با آقای معلم روبه‌رو می‌شود و پانگلسِ مغرور و ازخودراضی را در حال گدایی می‌بیند! اما در کمال تعجب، باز هم پانگلس معتقد است که همه چیز در حال حاضر خوب است، زیرا می‌توانست بدتر از این هم باشد!!! این بزنگاه‌ها همگی تبدیل به سرنخ‌هایی می‌شوند که اتفاقات بعدی داستان و سیر تحول کاندید را شکل می‌دهند؛ کسی که قرار است تغییراتی عظیم را در تفکر خود و جهان پیرامونش ایجاد کند…  از قلعه اخراج شد. او در قلعه استاد فلسفه‌ای بنام پانگلوس داشت که معتقد بود تمام امور جهان در بهترین شکل خود قرار دارند و حتی رنج‌ها دقیقا به شکلی هستند که باید باشند. کاندید پس از اخراج شدن از قلعه متحمل رنج‌های زیادی شد تا آنکه روزی در خیابان به پانگلوس برخورد در حالی که بسیار ضعیف و بیمار بود. به قلعه‌ی خان بزرگ حمله شده بود، پدر و برادر کانگاند کشته شده بودند، مادرش و خود کانگاند نیز به سختی مورد تجاوز قرار گرفته و سپس کشته شده بودند.
🔸در سراسر داستان رنج کاندید، ولتر بسیار زیاد وضعیت وخیم جنگ هارا نمایش داده و نفرت خود را از جنگ اعلام کرده است. همچنین، با وجود مفاهیم عمیقی که در کتاب وجود دارد، داستان کتاب در عین تمام هیجانات و کشمکش ها، کمی غیر واقعی به نظر میرسد.
پس از درمان پانگلوس، آنها به شهر دیگری سفر می‌کنند که دچار زلزله شد. در حالی که پانگلوس و کاندید در جمع افراد زلزله زده در حال بحث کردن در موضوعات فلسفی بودند، کشیش‌ها بعنوان دعا و قربانی پس از زلزله، پانگلوس را به دار آویختند. جرم او دو کلمه بود: «حرف زدن»!!! کاندید نیز به جرم آنکه به حرفهایش گوش میداد صد ضربه شلاق خورد. اوج نمایش ظلم و خفقان در قرن های ۱۷ و ۱۸ میلادی
🔹کاندید در سودای آرمان‌شهر و در سفری که پهنای اروپا را درمی‌نوردد، درمی‌یابد که هیچ‌ جای جهان از این تباهیِ پیش‌رونده و از این سیر فروپاشی در امان نیست؛ در حالی که استادش، رفیق‌اش، معشوق‌اش و اغلب آدم‌هایی که طی سفر می‌بیند، او را به خوش‌بینی و امیدواری فرا می‌خوانند

🔸کاندید ساده دل وخوش باور ما از بهشت خود پا به جهنم بیرون میگذارد،به دنیای تیره و تار واقعیت ها .جنگ ها و خونریزی ها به چشم میبیند و شاهد بهره کشی های انسان از انسان ها میشود.مذهب در هاله ای از تقدس از دنیای پراز نیرنگ وفریب،ماموران مذهبی زیر عنوان اعتقاد به خدا و مسیح از انجام هیچ جنایتی باکی ندارندو ازمردم بهره کشی میکنند.به زنان و دختران تجاوز میکنند ومردان را به بردگی میکشند
💠👌از ویژگی‌های مثبت رمان
طنز گزنده و انتقادی( نقد شدید خوش‌بینی افراطی)
روایتی پرماجرا و پرتعلیق(سفر کاندید به نقاط مختلف جهان و مواجهه با چالش‌های متعدد)
شخصیت‌پردازی قوی و نمادین
نثر روان و جذاب (استفاده از سبک نگارش ساده اما پرمفهوم که خواننده را درگیر داستان می‌کند.)
یکی از نکات مثبت ترجمه جناب گودرزی اولین نکته‌ی نسخه‌ای که مطالعه کردیم، پای‌بندی مترجم به زبان قدمایی کار است که با توجه به ماهیت و زمان اولیه‌ی تولید اثر، مناسب به نظر می‌رسد.
✍️از نکات عجیب کتاب،کاندید در ساختار خود از 30 فصل تشکیل شده است؛ چیزی که برای یک کتاب کوتاه غیرقابل باور به نظر می‌رسد؛ اما ایجازِ بیش از حد ولتر باعث می‌شود تا سلسله‌‌ی اتفاقات عجیب و غریب، به صورت پی‌درپی مخاطب را در اوج نگه دارند. از سوی دیگر، توجه به نام این فصل‌ها خالی از لطف نیست؛ نام‎هایی اکثرا بلند 
✍️یک نکته جالب توجه حدود دویست سال پس از خلق این اثر، جهانگیر افکاری کاندید را به زبان فارسی برگردانی کند. اما پس از ترجمه‌ی او، اثر مورد توجه منتقدان و مخاطبان فارسی زبان قرار گرفت؛ تا جایی که مترجمان بسیاری سراغ برگردانی اثر رفتند و با نام‌های متفاوتی هم‌چون «خوش‌بینی»، «ساده‌دل»، «خوش‌باوری» و… آن را فارسی‌سازی کردند. یکی از نسخه‌های نسبتا خوبی ، نسخه‌ی نشر افق با ترجمه‌ی محمود گودرزی است.

✔️چقدر اقای کاندید برعکس منه چقدررررر خوش باور وخوش بین چقدر برعکس ما....

        

99

رها

رها

1400/12/3

          کتاب کاندید را "شاهکار شعور  بشر" نامید ه اند.این اثر کم حجم ،شجاعانه ترین و برهنه ترین یورش علیه مفاسد  گوناگونی است که گریبانگیر بشریت در گذشته و امروز است.طنز تلخ ولتر در زمینه ی به نقد کشیدن مفاسد سیاسی-اجتماعی حکومت ها و ستم های بشر بر بشر به زیبایی خودنمایی می کند 
کاندید(ساده دل) اثر زیبا و ارزشمندی هست که بی شک ارزش یک بار خواندن را دارد

بخش هایی از کتاب 

پانگلوس گفت : بشر خلق نشده است تا بیکار و بیهوده باشد
مارتین گفت: به جای نظریه پردازی درباره ی کار، کار را عملاً آغاز کنیم و این تنها راه قابل تحمل کردن زندگی است
***
پیرزن گفت: طی این مدت یکصد بار تصمیم به خودکشی گرفته ام، اما باز زنده بودن را دوست میدارم. این ضعف ننگ آلود ،یعنی تمایل به زنده ماندن، شاید زیان بار ترین تمایلات بشر باشد
***
شما میتوانید حتی بخاطر گذراندن وقت هم که شده از هر مسافر بخواهید که سرگذشت خود را شرح دهد و اگر یک نفر را یافتید که از بخت بد خود شکوه و ناله ندارد و خود را بدبخت ترین فرد دنیا نمیداند، در آن صورت میتوانید مرا به کله به بیرون از این کشتی در آب دریا پرت کنید
***
مارتین دست آخر متقاعد شد که مردم دنیا، همه مانند هم و در همه جای جهان امّا به شکل های مختلف، بدبخت اند و احساس شکست و نرسیدن به هدف خود میکنند
        

1