معرفی کتاب شبهای روشن با یک تفسیر بلند اثر فیودور داستایفسکی مترجم حمیدرضا آتش برآب

شبهای روشن با یک تفسیر بلند

شبهای روشن با یک تفسیر بلند

4.5
13 نفر |
3 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

21

خواهم خواند

12

شابک
9786002539151
تعداد صفحات
200
تاریخ انتشار
1402/10/11

توضیحات

        شب ، شب دل انگیزی ،بود خواننده عزیزم از آن شب های به یادماندنی که تنها در روزگار جوانی بر آدمی می گذرد. آسمانی چنان پرنور و پرستاره که با دیدنش ناخواسته از خودت می پرسیدی واقعاً چه طور این همه آدم عبوس و از خودراضی می تواند زیر سقف آن زندگی کند؟
البته که خواننده عزیزم این هم یکی از سوداهای خاص جوانی وآن هم، اوان جوانی است ولی ای کاش خدا چنین خیالاتی را بیشتر به سر بنده اش بیندازد...
      

پست‌های مرتبط به شبهای روشن با یک تفسیر بلند

یادداشت‌ها

Elias

Elias

1403/7/5

          کتاب:#شبهای_روشن
نویسنده: #داستایوفسکی
مترجم: حمید رضا آتش براب
⚠️نوشته های داخل () نظر شخصی خودمه
⚠️اسم کتاب هم اشاره به یک واقعه در تابستان داره و هم به حال و روز شخصیت مربوط میشه.(در تابستان نواحی شمالی کره زمین شب تا صبح مثل اغاز غروب روشنه)
شخصیت داستان مردی رویا پرداز و منزوی ست که نه دوستی داره و نه معشوقه‌ایی داشته. داستان از شبی شروع میشه که با دختری اشنا میشه و این اغاز یک داستان عاشقانه نابه.
مردی که درون افکار خودش غرق شده و ادمها رو از درون ذهنش میشناسه و حتی بدون ارتباطی نوع لباس و روزی که از فلان پارک عبور میکنه رو توی ذهن داره.
مردی که در ابتدا مستقیم با مخاطب صحبت میکنه و در ادامه تغییر میکنه.
مردی با افکاری فلسفی و بی نام که حتی در اشنایی با دختری که عاشق میشود نامش را بیان نمیکند. ( شخصیت یادداشت های زیرزمینی. در ابتدا ما ازش اسمی نمیدونستیم و فردی بود منزوی که به دلیل درک نشدن توسط جامعه به زیرزمین رو اورده بود) ( سادگی پرنس مشکین کتاب ابله در عشقی چند روزه که به وجود میاد) ( حالات راسکولنیکوف جنایت و مکافات البته در ابعاد خیلی کوچکتر در افکارش)
شما داخل کاراکتر مرد، شخصیت راسکولنیکوف، پرنس مشکین و انزوای شخصیت یادداشتهای زیرزمینی رو میبینید و این برای من خیلی جالب بود. 
عشق افلاطونی این پسر به دختری که در اولین صحبت ها به اون میگه که عاشق من نشید به شدت جالب و جذاب بود.
«کم نیست تو زندگی خودمون از این شبهای روشن زود گذر که دیر متوجهش میشیم.»
داستان عشق ادمی خیال پرداز و منزوی.
( این رو تماما داخل نظر شخصی مینویسم چون درش تحقیق نکردم که مطمئن باشم اما،
فلسفه اگزیستانسیال تمام کتاب رو در بر داره، مردی بی هدف که چند شبی در گیر هدف میشه و دوباره به حالت قبلی برمیگرده. فلسفه اگزیستانسیال میگه ما ازادیم و بی هدف تا زمانی که خودمون به زندگی هدف بدیم؛ ایا ناستنکا هدف شخصیت مرد نبود؟
و خارج از اون ابن کتاب در دوره جوانی داستایوفسکی نوشته شده، ممکنه نویسنده از خودش، شخصیتش رو الهام گرفته باشه.)
        

2

یه عبارت ر
          یه عبارت را به عنوان قانون نانوشته که در واقع به نوعی تجربه زیسته بسیاری هست باید گفت و آن 
"عشق تلخ‌ترین حادثه در دنیاست.... همین و بس"
حال اگر شما یک شاهکار ساز باشید به نام فیودار داستایِفسکی 
این قانون نانوشته با با نظریه فلسفه اگزیستانسیالیسم ترکیب میکنید 
که نتیجه آن می‌شود کتاب "شبهای روشن" 
این کتاب را باید خواند 
فقط نکاتی را درباره شبهای روشن ترجمه حمیدرضا آتش برآب که توسط انتشارات پارسه چاپ شده مینویسم
اول که تشکر باید کرد از انتشارات ارزشمند پارسه که این کتاب را با کیفیت مطلوب ، طراحی جلد زیبا ، ویراستاری قوی که شاید یک مورد ایراد ویراستاری نوشتاری داشت. دمتون گرم 🥰💐
دوم اینکه کمی درباره ترجمه آقای آتش برآب باید نوشت 
این ترجمه که در واقع یکی از برترین ترجمه‌هاست که ظاهرا از زبان اصلی برگردانده شده که بر ارزش کتاب افزوده است
همچنین در ادامه طبق تفحصی که انجام گرفته یک تفسیر بلند و ارزشمند نوشته پروفسور ولادیمیر واراوا (انستیتو دولتی فرهنگ موسکو)را به عنوان ضمیمه به ترجمه افزوده که سبب می‌شود از خواندن کتاب لذت بیشتر ببرید
(توصیه من این که اول تفسیر بلند بخوانید بعد خود کتاب را)
در آخر هم باید بگویم که "شبهای روشن " نشر پارسه 
در حقیقت دائرة المعارف این اثر داستا است که پس از ترجمه و آن تفسیر بلند ارزشمند ، گزارشگری از ترجمه های این اثر در کشورهای مختلف (آلمانی، ارمنی، اسپانیولی،  اسلوونیایی، انگلیسی، ايتاليایی، پرتغالی، ترکی، چینی، چک، دانمارکی، رومانیایی ، ژاپنی، سوئدی، عربی، فارسی، فرانسه، فنلاندی،  کاتالانی، کرواتی، کره‌ای، لهستانی، مجاری، نروژی، ویتنامی، هلندی و یونانی) است که شمردم و ۱۶۳ ترجمه بود .
۴۰ فیلم در کشورهای مختلف با اقتباس از این داستان ساخته شده است.
و به همین ترتیب ۱۱ موسیقی، ۱۲ تئاتر و ۶ تصویرگری با محوریت این داستان تولید شده است. 
با این توصیفات باید عرض کنم اگر این کتاب را نخواندید اولا حتما بخوانید ثانیا حتما تشر پارسه با ترجمه آتش برآب را تهیه و مطالعه بفرمایید.

        

1

          به نام او

جناب سروش حبیبی و خیلی از مترجمان بر این عقیده‌اند که هر اثر کلاسیک هر دو سه دهه یکبار باید دوباره ترجمه شود. من چندان با این فرضیه هم‌داستان نیستم به نظرم ترجمه دوباره تنها در شرایطی قابل قبول است که برتر از ترجمه یا ترجمه‌های پیشین باشد. در غیر این صورت اتلاف وقت و انرژی است. ولی به نظرم هر اثر کلاسیکی چه ترجمه باشد و چه به زبان اصلی باید هرچند سال یکبار دوباره‌خوانی شود. چرا که تلقی آدمی نسبت به آن تغییر خواهد کرد و چیزهای تازه‌تری خواهد یافت. دوباره‌خوانی متن‌های کلاسیک به ما می‌فهماند که در مرتبه قبلی خوانش تا چه اندازه بی‌دقتی کرده‌ایم و جزئیات را با سهل‌انگاری از پیش چشم گذرانده‌ایم. همچنین هرچه سن و تجربه زیستی ما بالاتر می‌رود و تعداد کتابهایی که خوانده‌ایم بیشتر می‌شود دریافت ما هم از متن افزایش می‌یابد.
من در نوبه اولی که «شبهای روشن» را خواندم با اینکه از آن بسیار لذت بردم ولی آن را اثری رمانتیک و عاشقانه دیدم تا داستانی فلسفی و هستی‌شناسانه، ولی در خوانش دوباره که چیزی در حدود ده سال پس از اولین مواجهه‌ام با داستان بود آن را اثری فلسفی دیدم و شخصیت اول داستان که همان جوان رویاپرداز است بهتر و بیشتر درک کردم. خب من در این ده سال علاوه بر تجربه‌های متعددی که از سر گذرانده بودم و کتابهای زیادی که از ادبیات کشورهای مختلف خوانده بودم. تقریبا تمام آثار مهم داستایفسکی را مطالعه کردم. پس باید فرقی بین تلقی من با جوانی که ده سال از من کوچکتر است باشد. 
به هیچ‌وجه نمی‌خواهم داستان را فاش کنم. داستان کوتاهی است یا خوانده‌اید یا اگر هم نخوانده‌اید مطالعه‌اش زمان زیادی را از شما نمی‌گیرد حتما بخوانیدش چرا که در همین داستان کوتاه هم می‌توانید عظمت داستایفسکی را دریابید. من اول بار این کتاب را با ترجمه جناب سروش حبیبی خواندم. وقتی که نشر پارسه ترجمه تازه‌ای از آن را به قلم حمیدرضا آتش‌برآب منتشر کرد علی‌رغم قیمت بالایش به‌خاطر سابقه خوبی که از مترجم در ذهن داشتم و همچنین تفسیر بلندی که در انتهای کتاب آمده بود آن را خریدم. اگر به‌خاطر ترجمه آتش‌برآب هم نه ولی برای تفسیر دقیق و موشکافانه پروفسور ولادیمیر واراوا با عنوان «نخستین اگزیستانسیالیست روس» هم که شده کتاب را تهیه و آن را بخوانید.

ضمنا من سالها بود که می‌خواستم فیلم «شبهای روشن» فرزاد موتمن را ببینم که نمی‌شد بعد از خواندن دوباره داستان، بالاخره آن را دیدم و به نظرم فیلم خوبی نیامد. مهمترین مشکلش هم شخصیت‌پردازی استاد دانشگاه است که به‌جای جوان رویاپرداز در فیلم گنجانده شده بود. ما با وراجی‌ها و داستان‌هایی که شخصیت اول رمان از خود و زندگی‌اش می‌گوید می‌توانیم او و رفتار غریبش را درک کنیم. ولی ساکت و مرموز بودن استاد دانشگاه نه تنها هیچ گرهی را باز نمی‌کند بلکه رفتارش را غیرقابل توجیه جلوه می‌دهد.
        

44