بیستمین کتاب امسال، کتاب "قتل با کتاب"، تنها اثر ترجمهشدهٔ رکس استاوت به فارسی بود که اخیرا نشر هرمس چاپش کرده. ظاهرا رکس استاوت هم مثل آگاتا کریستی و کانن دویل، مجموعه کتابای جنایی، و آقای کارآگاه خاص خودش یعنی "نِرو وُلف" رو داره. بیتعارف تنها دلیلی که کتاب رو تا آخرش خوندم، امیدواری به این بود که شاید آخر کتاب چیزی پیدا کنم که بهم بفهمونه چرا مسعود فراستی تو اینستاگرام از این کتاب اونقدر تعریف کرده بود و گفته بود اگر شروعش کنید نمیتونید زمین بذاریدش. آخرشم چیزی پیدا نشد. کتاب خوبی نبود. هیجان نداشت. تعلیق نداشت و شخصیت کارآگاه نرو ولف هم اصلا جذاب نبود. شاید باید اولین کتاب از کتابای نرو ولف که نمیدونم اسمش چیه (مثل اتود در قرمز لاکی برای شرلوک هولمز و ماجرای اسرارآمیز در استایلز برای هرکول پوآرو) به عنوان اولین کتابی که ازش به فارسی ترجمه میشد انتخاب میشد نه یه کتاب از اواسط یا اواخر مجموعه. در کل حوصلهم سر رفت. دیگه هر کتاب کارآگاهیای برام جذاب نیست متاسفانه. خوباشو خوندهم انگار.