پرده: آخرین پرونده پوآرو

پرده: آخرین پرونده پوآرو

پرده: آخرین پرونده پوآرو

آگاتا کریستی و 1 نفر دیگر
4.1
12 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

25

خواهم خواند

18

ناشر
هرمس
شابک
9789647100465
تعداد صفحات
268
تاریخ انتشار
1395/12/25

توضیحات

        
در قطار نشسته بودم و چشم انداز بی روح و کسل کننده اسکس را تماشا می کردم. ناگهان اندوهی عمیق همه وجودم را فرا گرفت. با خودم گفتم که وقتی انسان در وضعیتی قرار می گیرد که قبلا هم آن را تجربه کرده است...
.
      

لیست‌های مرتبط به پرده: آخرین پرونده پوآرو

یادداشت‌ها

          این کتاب آخرین کتاب از مجموعه داستان های کارآگاه مشهور هرکول پوآرو می باشد کارآگاه معروفی که با ریزبینی و نکته سنجی های دقیق به حقایق پی می برد. او در این کتاب روزهای آخر عمر خود را سپری می کند ولی با این حال واقعیت را کشف کرده و جلوی قتل های دیگر را می گیرد.
داستان از زبان آرتور هستینگز بیان می شود و او دارد ماجرا را برایمان تعریف می کند. پوآرو از هستینگز دعوت می کند تا به هتلی که در آن اقامت دارد بیاید و در آنجا از او می خواهد تا قاتل را شناسایی کند و جلوی قتلی دیگر را بگیرد؛ چرا که پوآرو روی صندلی چرخ دار است و نمی تواند حرکت کند.
ما همراه با هستینگز با شخصیت های مختلف داستان آشنا می شویم و به گفتگوها پی می بریم.
سبک نوشتن داستان بسیار جالب و زیباست. سرنخ های متعددی آمده که با بررسی آن ها فکر می کنی قاتل را شناسایی کرده ای و در ادامه با دیدن سرنخ های دیگر به اشخاص دیگری مضنون می شوی. گاهی اوقات به سرنخ هایی توجه می کنی و از سرنخ های اصلی دور می شوی. وقتی که چهره قاتل برملا می شود تعجب می کنی که آخر چگونه ممکن است او قاتل باشد. ولی وقتی پوآرو توضیحات و دلایل خود را بیان می کند ئو سرنخ ها را کنار یکدیگر می چیند آنوقت متوجه می شوی که بله حق کاملاً با پوآرو است و این تو بودی که خیلی راحت از کنار قضایا عبور کردی.پ
کتاب های هرکول پوآرو واقعاً زیبا و جذاب هستند و اگر علاقه به حل معما دارید حتماً این کتاب ها را بخوانید.

امین پازوکی ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
        

7

          «پرده» آخرین داستان از مجموعۀ پوآروئه که در دهۀ ۴۰ م. و در بحبوحۀ جنگ جهانی دوم آفریده شد. آگاتا کریستی می‌خواست این کتاب بعد از مرگش چاپ بشه، برای همین بعد از نگارشش، بیش از سی سال مخفی نگه‌ش داشت. اما در نهایت راضی شد تا سه ماه قبل از مرگش منتشر بشه.
«پرده»، که به اولین داستانِ مجموعۀ پوآرو هم مربوط میشه رو آرتور هیستینگز، دستیار پوآرو روایت می‌کنه و همه‌چیز رو از زاویۀ دید خودش برای خواننده نقل می‌کنه. البته که در بخش انتهاییِ کتاب، زاویۀ دید پوآرو رو هم خواهیم داشت.
داستان از این قراره که پوآرو، که به شدت پیر و بیمار شده، ساکن عمارت استایلز میشه و از هیستینگز دعوت می‌کنه تا برای حل یک پروندۀ پیچیدۀ جنایی بهش ملحق بشه. البته این‌جا با «قتلی که اتفاق افتاده» روبرو نیستیم، بلکه پوآرو سعی داره «از وقوع جنایت جلوگیری کنه»!
این داستان به داستان‌های دیگۀ آگاتا کریستی شباهت داره:
مثل همیشه داستان کند پیش می‌ره اما در چند صفحۀ آخر همۀ معماها حل میشه.
مثل همیشه در طول داستان کلی مظنون و احتمال و پاسخ به ذهن خواننده میاد اما هیچکدوم درست نیست.
مثل همیشه ردپای تسلط عالی آگاتا کریستی بر شیمی و پزشکی رو می‌بینیم.

درسته که داستان‌های آگاتا کریستی معمولاً پیرنگ خوبی دارن و خواننده رو تا لحظۀ آخر میخ‌کوب می‌کنن، اما ضعف‌هایی هم دارن:

همون‌طور که اشاره کردم، داستان خیلی کند پیش می‌رفت، به طوری که گاهی کسل‌کننده می‌شد.
دیالوگ‌ها طولانی، پینگ‌پنگی و حاوی اطلاعات اضافی بودن، اطلاعاتی که اینقدر زیادن که فرصت نمی‌شده با نگو نشان بده به خواننده منتقل بشه.
پرش در صحنه‌ها زیاد رخ می‌داد.
یکهو و از ناکجاآباد موضوعاتی مطرح می‌شد که هیچ ربطی به ماجرا نداشت. البته هدف نویسنده از این کار، مشخصاً منحرف کردن خواننده بوده.
در این داستان، در چند صفحۀ آخر، تمام معماها از طریق نامه‌نگاری حل میشه. مثلاً پوآرو نامه‌ای رو برای هیستینگز می‌فرسته و مثل یه نیروی الهی میگه قضیه این بود و تو فلان‌جا اشتباه کردی و ... دقیقاً مثل یک «دانای کل» که بر همه‌چیز مسلطه. حتی به نظر من، این نامه، «نامۀ پوآرو به هیستینگز» نبود، بلکه «نامۀ آگاتا کریستی به مخاطب سردرگم» بود.

با وجود تمام این‌ها، آگاتا کریستی در فریب‌دادن و منحرف‌کردن مخاطب به شکل بی‌نقصی موفق عمل کرده، و حتی با زیر پا گذاشتن بعضی از «قوانین بازی» نشون داده که «ملکۀ جنایت» فقط خودشه.

«پرده» آخرین پروندۀ هرکول پوآروئه. انگار بعد از این پرونده، پردۀ نمایش می‌افته و همه‌چیز به پایان می‌رسه. حتی زندگیِ هرکول پوآرو.
        

9