meli najafi

meli najafi

بلاگر
@melinajafi
عضویت

مرداد 1404

57 دنبال شده

64 دنبال کننده

                یه کتابخون معمولی.
گاهی تحلیل و گاهی گلایه و گاهی نظری کوتاه:)
.
.
«خانه دوست کجاست؟»
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
meli najafi

meli najafi

1404/5/31 - 00:32

        به نام او
.
.
.
موقع خوندن کتاب یه جمله مدام برام تکرار می‌شد:
«خیلی شب دارکی شد.»
و در این حین که داشتم فکر می‌کردم این کاراکتر ها چه افکار مریض گونه‌ای دارن، یاد این می‌افتادم که: نه! این افکار مریض (و در عین حال شگفت‌انگیز)نویسنده‌س! 
و همین قضیه رو دارک‌تر می‌کرد.
بااین‌حال، داستان‌ها کشش خاصی داشتن که تا تموم شدن داستان ، کتاب از دست آدم نمیوفتاد. 
.
نکته‌ی جالبی که در بحث روایت داشت،(اگر بخوام یه مقایسه‌ی سریع انجام بدم) اگر در مجموعه داستان‌های آگاتا کریستی، قتلی اتفاق میوفتاد، و کارآگاه به دنبال قاتل می‌گشت، اینجا برعکسه؛ اینجا هیچ کارآگاهی به اون شکل وجود نداره، قاتل از اول مشخصه (گرچه به جز داستان دو زندگی پنهان) و چگونگی قتل شرح داده میشه؛ شاید در اینجا، قتل برای نویسنده اهمیت نداره بلکه چگونگی قتل و خلقیات قاتل مهمه.
.
راستش اگر بخوام در مورد داستان‌های «اتاق قرمز»و«پرتگاه» صحبت کنم، اشاره داشت به قاتلی که به صورت غیرمستقیم قتل می‌کرد؛ اگر نخوام اسپویل کنم، یک چیزی مثل آخرین پرونده پوآرو (پرده؛ چرا آنقدر به کریستی برمی‌گردم!) که قاتل به صورت غیرمستقیم (به اصطلاح : کاتالیزور)مرتکب قتل می‌شد و در طول مطالعه، از کشف این ویژگی مشترک خوشحال شدم.
.
در مورد ترجمه، ترجمه‌ی آقای محمود گودرزی (که از فرانسوی ترجمه شده) بسیار روان و خوب بود.
      

16

meli najafi

meli najafi

1404/5/23 - 16:32

        به نام او
.
.
.
اتمام کتاب: 3 خرداد سال هزار و چهارصد چهار
اولین تجربه‌م از کتاب‌های بالزاک بود؛ از قبل اوژنی گرانده رو داشتم منتها برای شروع این کتاب رو در نظر گرفتم که به نظرم حجم کمتری نسبت به کتاب دیگر بالزاک داشت؛ اما امان از خودِ کتاب! اول از همه بالزاک رو به خاطر یک چیز تحسین می‌کنم: شرح جزئیات بی‌نهایت بی اونکه مخاطب رو خسته کنه. مخصوصا شخصیت شاهدخت دوکادینیان؛ انگار این پرسوناژ رو از حرکاتش می‌شناختی نه حالت‌های روانی‌ای که معمولا از طرف نویسنده به ورطه‌ی افراط کشیده میشه. به قول دوستان؛ انگار هر خط کتاب نیاز به خط کشیدن داشت.به شخصه، کتاب خود من رنگی‌رنگی شده از علامت ها و خط کشیدن ها. به نظرم این کتاب بالزاک برای شروع بهترینه.

در مورد ترجمه بخوام بگم، لذت بخش بود؛ شاعرانگی متن رو حفظ کرده؛ منتها 10 صفحه‌ی اول کتاب به علت توضیح زیاد نویسنده از وضعیت سیاسی قرن نوزدهم کشورش، یکم سخت‌خوان بود که خداروشکر بعد از اون ده صفحه، متن روان شد.
      

18

meli najafi

meli najafi

1404/5/17 - 15:05

        به نام او

اخیراً تصمیم گرفتم که دیگر به تحلیل‌های رایج و رسمی دست نزنم؛ فکر می‌کنم با نگاه شخصی‌ام بتوانم قضاوت بهتری دربارهٔ یک کتاب داشته باشم.

آنا کارنینا زنی بی‌ثبات است؛ هر لحظه نمی‌دانی چه کاری خواهد کرد و تکلیفش با خودش مشخص نیست. بی‌پروا بگویم که از او بیزارم. تولستوی کتاب را به طور کلی در سه محور اصلی تقسیم کرده: عشق کنسانتین لوین به کیتی از خانواده اشچرباتسکی، تحولات زندگی کیتی پس از عشق ناکامش به ورونسکی، و در نهایت، داستان عشق آنا کارنینا به ورونسکی.

می‌گویند در ادبیات روسیه دو گروه وجود دارد: یکی طرفدار داستایوفسکی و یکی طرفدار تولستوی. شاید از این جهت من جزو طرفداران داستایوفسکی باشم. یک سوال: چگونه می‌توان با راسکولنیکف، قاتلی که جنایت می‌کند، همدل شد، اما از یک زنی مثل آنا کارنینا که خیانت می‌کند، بیزار بود؟ بی‌شک این تفاوت، ناشی از سبک و قلم نویسنده است. البته هرگز نمی‌خواهم بگویم تولستوی نویسنده‌ای بد است (با احترام به تمام طرفداران عزیزش)، اما من یک مقایسهٔ کوتاه بین دو دنیای ادبی داستایوفسکی و تولستوی انجام دادم.

دومین نکته: به نظر من، کنسانتین لوین شخصیت اصلی این رمان است، چون تقریباً نیمی از کتاب به روایت زندگی او، افکارش، و عشقش به کیتی اختصاص دارد.

سومین مسئله: شخصیت‌های فرعی کتاب بسیار جذاب‌تر از شخصیت‌های اصلی‌اند! مثلاً، من با دالی (همسر اوبلونسکی) خیلی بیشتر از آنا همدلی می‌کنم. آنا کارنینا دائماً خودش را نقض می‌کند؛ مدام می‌گوید: «دروغ و فریب بسیار ناخوشایند است!»، در حالی که خودش مرتب دروغ می‌گوید و دیگران را فریب می‌دهد تا به هدفش برسد. از سوی دیگر، از شوهرش می‌گوید که مدام دروغ می‌گوید و به او تنفر دارد — در حالی که خودش همین کار را می‌کند! از این جهت، من به عنوان مخاطب، نمی‌توانم با آنا ارتباطی برقرار کنم.

اما جدای از تمام این انتقادات، قلم تولستوی واقعاً شگفت‌انگیز است. توصیفاتش از صحنه‌ها، طبیعت، و احساسات شخصیت‌ها بسیار غنی و زیبا است. و در نهایت، شخصیت‌پردازی در شخصیت‌های فرعی کتاب، بسیار دلنشین و عمیق است.

این نقد در آینده به‌روزرسانی خواهد شد.
پ.ن: ترجمه‌ی آقای سروش حبیبی درخشان بود.
.
.
به‌روزرسانی: متعجبم که چگونه تولستوی می‌تواند آدم را _به این ظرافت_در برزخ نگه دارد؟ با فصل‌های انتهایی جلد اول به این فکر می‌کردم که: این آدم‌ها همه به یک اندازه بدبخت هستند. 
"همه خانواده‌های خوشبخت مثل هم هستند، اما هر خانواده‌ی بدبختی، بدبختی خودش را دارد"
الکسی‌الکساندرویچ روی دیگر شخصیتش را در 100 صفحه‌ی پایانی به ما نشان می‌دهد؛ و همین زمان است که ما _مثل آنا_ در آخر معترف می‌شویم که: بله، این مرد قلب دارد و احساساتی دارد که نیاز به درک دارد.
      

13

meli najafi

meli najafi

1404/5/14 - 22:50

8

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

لیست‌ها

نمایش همه
meli najafi

meli najafi

1404/6/16 - 21:11

اولین تپش های عاشقانه قلبم: نامه های فروغ فرخزاد به همسرش پرویز شاپورچهل نامه کوتاه به همسرممثل خون در رگ های من: نامه های احمد شاملو به آیدا

و آغوشت، اندک جایی برای زیستن

8 کتاب

.نامه‌های از نویسندگان و شعرای معاصر ایران. پیشنهادهایی در باب نامه نگاری های شعرای معاصر (که بالاخص می‌تواند عاشقانه هایشان را هم شامل شود.) عاشقانه‌ها؛ ۱. اولین تپش‌های عاشقانه‌ای قلبم؛ نامه نگاری فروغ فرخزاد به همسرش پرویز شاپور ۲. چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم. نادر ابراهیمی. گرچه این چهل نامه جز مسائل عاشقانه، فلسفه‌ی زندگی، وجودیت انسان و بهتر زیستن رو هم شامل میشه. ۳. مثل خون در رگ های من. نامه‌نگاری های احمد شاملو به آیدا. یکی از پرآوازه‌ترین کتاب ها برای علاقه‌مندان عشق احمد شاملو به آیدا ۴. برسد به دست پوران عزیزم. نامه‌نگاری دکتر علی شریعتی به همسرش. ۲۹ نامه منتشر نشده نامه‌هایی در باب اجتماع یا سیاست؛ ۱. نامه‌های سیمین دانشور به جلال آل‌احمد که دارای سه جلد است: جلد اول و دوم شامل نامه‌هایی در بازه‌ی۱۳۳۲-۱۳۳۱. سفر سیمین دانشور به آمریکا (در واقع، بخش اول و بخش دوم) جلد سوم؛ در بازه‌ی ۱۳۴۴ـ۱۳۴۱. سفرهای کوتاه ۲. نامه به سیمین. ابراهیم گلستان نامه‌ی طولانی ۱۰۰ صفحه‌ای گلستان به سیمین دانشور (بماند که گلستان از هر دری برای سیمین نوشته و سرانجام سیمین دانشور جواب او را نداده.) حتما اگر کتاب دیگری سراغ دارید، بنویسید. شاید چیزی را از قلم انداخته باشم.

100

meli najafi

meli najafi

1404/5/31 - 11:48

زبان تمشک های وحشیخواب در فنجان خالیاسب های آسمان خاکستر می بارند

کتاب‌های چله‌ی تابستان

11 کتاب

کتاب‌هایی که در مرداد 1404 خواندم؛ این ماه اغلب سعی کردم از نمایشنامه‌نویسان ایرانی بخوانم و همین آشنایی من با آثار خانم نغمه ثمینی رو حاصل شد؛ و اگر بگم که ثمینی با قلمش جادو می‌کنه، دروغ نگفتم. نمونه‌اش همین سه نمایشنامه‌ی اولی که ضمیمه کردم (میان این‌ها «زبان تمشک‌های وحشی» صفای دیگه‌ای داشت.) نمایشنامه‌های کوتاه دیگه‌ای که از کتاب «مکاشفات جادو» نتونستم ضمیمه کنم: 1. مرگ و شاعر 2. این‌جا کجاست؟ 3. تابوت‌ساز خیابان چهل و پنجم 4. سه جلسه تراپی (در حال خواندن) نمایشنامه‌ها؛ 1.ارثیه ی ایرانی؛ اکبر رادی 2.سهراب کشی؛ استاد بیضایی 3.مرغ‌دریایی؛ آنتوان چخوف الباقیِ کتاب‌ها: 1. آنا کارنینا (جلد اول) 2.بیگانه. آلبرکامو. رمان 3. مکان‌های عمومی. نادر ابراهیمی. مجموعه‌داستان 4. اتاق قرمز. ادو گاوا رانپو. مجموعه داستان 5. مقصد نامعلوم. آگاتا کریستی. رمان پی‌نوشت: من کتاب بیگانه را با ترجمه‌ی آقای کاوه میرعباسی خوندم منتها اینجا گزینه‌ی نشر چشمه نبود تا ضمیمه کنم.

12

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.