بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

رویای نیمه شب

رویای نیمه شب

رویای نیمه شب

مظفر سالاری و 1 نفر دیگر
4.0
538 نفر |
166 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

18

خوانده‌ام

1,375

خواهم خواند

116

پدربزرگ از پشت قفسه ها بیرون آمد و به گوشواره ای زیبا و گران بها که من طراحی کرده و ساخته بودم،اشاره کرد.خوشحال شدم که آن را برای ریحانه انتخاب کرده بود؛هرچند بعید میدیدم که مادرش زیر بار قیمت آن بود.گوشواره را بیرون آوردم و به پدربزرگ دادم. طراحی و ساخت این گوشواره را گرفت و ورانداز کرد. واقعا قشنگند،ولی ما چیزی ارزان قیمت میخواهیم. مادر ریحانه گوشواره ها را روی مخمل گذاشت،با نگاه گوشواره های قبلی را جست و جو کرد.پدربزرگ گوشواره های گران بها را توی جعبه کوچکی گذاشت جعبه را به طرف مادر ریحانه سراند. از قضا قیمت این گوشواره ها دو دینار است. در دلم به پدر بزرگ آفرین گفتم از خدا میخواستم که ریحانه صاحب آن گوشواره ها شود.قیمت واقعی اش ده دینار بود یک هفته روی آن زحمت کشیده بودم.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

تعداد صفحه

20 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به رویای نیمه شب

نمایش همه
سفر الماسخانه یی برای شبکمی دیرتر

کتاب های ۱۴۰۲ من 💜📚📝

25 کتاب

اول از همه ممنونم از بهخوان که باعث شد اشتیاق دوباره ای نسبت به کتاب خواندن به دست بیارم .‌ اشتیاقی که چند وقتی از بین رفته بود . ممنونم بهخوان 🙏😍 اما در اینجای کار می خوام درباره کتابایی که امسال خوندم و دلیل اینکه حالا چرا اینا رو خوندم ، صحبت کنم 👌: دختران آفتاب رو بعد از سال ها خاک خوردن در کتابخانه ، تابستان شروع به خواندش کردم به خاطر اینکه گفتم شاید این کتاب بتونه سوالات مختلفم رو تو این سن پاسخ بده . شبیه مریم رو از کتابخونه جمکران خریدم به دلیل اینکه باغ طوطی رو خونده بودم . باغ طوطی هم ، ماه رمضان پارسال مامانم برام خرید ، اولش ظاهرش خورد تو ذوقم ولی هیچوقت نباید از رو ظاهر قضاوت کرد . بچه های راه آهن هم بعد از سال ها شروع به خواندنش کردم و لذت بردم . شاهزاده و گدا هم که دیگه همه باهاش آشناییم ، بی نظیره !! سپید دندان هم به دلیل قلم شگفت انگیز جک لندن خوندمش . آوای وحش هم چون که از قبل سپیدان دندان رو خونده بودم ، از نمایشگاه کتاب امسال خریدم و لذت بردم . کتاب های سرگذشت استعمار هم ، پارسال با یه مسابقه ای به نام هیس طوری آشنا شدم و برای اولین بار رفتم سراغ کتابهای تاریخی و خوشحالم که پا در این راه گذاشتم . نیکلاس نیکلبی رو به خاطر قلم مجذوب کننده چارلز دیکنز و علاقه بیش از حدم به نوشتنش ، از کتاب خونه مدرسه مون امانت گرفتم . هاکلبری فین هم تابستان که وقت آزادی داشتم شروع به مطالعه اش کردم و چندان لذتی نبردم. امضای جوجه تیغی رو یکی از فامیل هامون تو تولد دخترش به همه بچه ها کادو داد ، اولش خورد تو ذوقم و پیش خودم گفتم ( یعنی واقعاً فکر کرده من از این کتاب می خونم ) ولی بعداً به طور اتفاقی بازش کردم و چند صفحه اول رو که خوندم عاشقش شدم. خانم دات فایر هم به دلیل اینکه فیلمش رو دیده بودم ، از کتابخانه مدرسه مون امانت گرفتم . باغبان شب هم به دلیل جلد جالبش از کتابخانه امانت گرفتم و واقعا خوشحالم که این کتاب رو مطالعه کردم . پسری در برج هم همین طور شد و در طول امتحانات ترم ، بعد از هر امتحان ، تو تایم انتظار برای رسیدن ماشین می خوندمش . رویای نیمه شب هم که آنقدر معروف بود شروع به خواندنش کردم . روزگار عمار و ماموریت در قصر رو چون بقیه کتاب های این مجموعه رو خوانده بودم ، امانت گرفتم و خوندمش. سرود کریسمس رو هم یکی از همکلاسی های پارسالم معرفی کرد و امسال خریدم و خواندم. قتل راجر آکروید هم به دلیل اینکه جدیدا علاقه پیدا کردم به ژانر جنایی و معمایی ، خریدم و چالش بهخوان انگیزه ای شد تا یه هفته ای تمومش کنم . و البته این کتاب کادوی نمره بیست تو کارنامه ترم اولم بود . و کتاب سفر الماس و خانه ای برای شب هم که در حال خواندنشون هستم و امیدوارم تا سال جدید بتونم تمومش کنم 😍🌹 به امید اینکه در سال پیش رو کتاب های زیبا و زیادتری رو بخونم 🖤💜

یادداشت‌های مرتبط به رویای نیمه شب

            اولین سوالی که در حین مطالعه‌ی رمان «رویای نیمه‌شب» نوشته‌ی «مظفر سالاری» به ذهنم خطور کرد ، این بود که وقتی یک نویسنده دارد روایتی غیرایرانی را در کشوری بغیر از ایران و با فرهنگی غیر ایرانی شکل می‌دهد ، چه احتیاج به استفاده از مثل‌ها و کنایه‌های فارسی است؟!
این امر ، بارها و بارها از مترجم‌های امروزیِ رمان‌های خارجی سرزده است و کسی چندان خرده‌ای به آنها نگرفته. نهایتش این است که آدم ، یک ترجمه‌ی بد و غیر دقیق را نمی‌خواند و سراغ ترجمه‌های بهتر می‌گردد.
اما دیگر از یک رمان‌نویس چنین انتظاری نمی‌رود!
قصه‌ای که در این رمان عاشقانه‌‌ی مذهبی روایت شد ، بعید نیست در آینده توسط سینماگران در قالب یک فیلم یا سریال به نمایش در بیاید ؛ که البته اگر اتفاق بیافتد ، کار ارزش‌محور و پسندیده‌ای‌ست. اما پیشاپیش امیدوارم استفاده از مثل‌ها و کنایه‌های فارسی در نمایشنامه‌ی آن ، به کثرت رمانش نباشد!
چرا که در یک حالت مشابه و در گذشته ، سریال مختارنامه را تماشا کرده‌ایم و بدیهی است که همه‌ی دغدغه‌‌مندان فرهنگ و ادب فارسی ، استفاده‌ی مکرر مثل‌ها و کنا‌یه‌های فارسی در این سریال را پسندیده ندانسته‌‌ باشند ؛ و ندانسته‌اند.
زیرا ، در واقعیت چنین چیزی رخ نداده و نمی‌دهد.
اساساً زبان‌ها و فرهنگ‌ها ، به سختی به یکدیگر پیشنهاد زبانی و فرهنگی می‌دهند. و این درست همان چیزی‌ست که استفاده‌ی مداوم از مثل‌ها و کنایه‌های فارسی را ، در کشوری بغیر از ایران و با زبان و فرهنگی متفاوت از ایران ، باور ناپذیر می‌کند!