معرفی کتاب همسران خوب اثر لوییزا می الکوت مترجم شهین دخت رییس زاده

همسران خوب

همسران خوب

لوییزا می الکوت و 1 نفر دیگر
4.1
35 نفر |
7 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

86

خواهم خواند

52

شابک
9786001217159
تعداد صفحات
396
تاریخ انتشار
1397/5/23

توضیحات

        
رمان همسران خوب اثر لوئیزا می الکوت رمان نویس آمریکایی است که دنباله زنان کوچک دیگر اثر اوست. این رمان داستان زندگی چهار خواهر است که هریک وظایف اجتماعی و خانوادگی خود را در غیاب پدر و مادر که درگیر جنگ های داخلی آمریکا هستند، به نحو شایسته ای انجام می دهند. آنان با اراده ای مصمم وظایف زندگی را به دوش می کشند و در این راه با تمام توان به پیش می روند...

      

لیست‌های مرتبط به همسران خوب

نمایش همه
شمیم

شمیم

1404/7/15 - 05:38

پنج قدم فاصلههمسران خوبکتابفروشی موریساکی

آواز کتاب ها 🎶📚

14 کتاب

مدت ها بود که فقط کتاب را با چشم می‌خواندم و با دل حس می کردم؛لمس ورق های کتاب و بوییدن عطر کتاب برایم لذت بخش بود و ترجیح میدادم فقط کتاب هایی بخوانم که بتوانم وجودشان را حس کنم و بر جلدهای زیبای شان دست بکشم اما روزی با برنامه ایران صدا آشنا شدم و تصمیم گرفتم سری به بخش کتاب گویا بزنم... من با کتاب صوتی غریبه بودم فکر می کردم خواندن جای شنیدن را نمی‌گیرد اما با گوش دادن به اولین کتاب صوتی یعنی «پنج قدم فاصله» کتابی که روایتی دلنشین و جذاب داشت، شیفته «آواز کتاب ها» شدم. وقتی به کتاب صوتی گوش می دادم گویی از این دنیا به جهان کتاب ها سفر می‌کردم و در احساسات و افکار شخصیت های کتاب غرق می‌شدم، این حس را هنگام مطالعه کتاب هم تجربه می کردم اما جنس این نوع تجربه فرق داشت؛ این بار صدای شخصیت ها را می‌شنیدم و می‌توانستم آنها را بهتر در ذهنم خلق کنم، این بار موسیقی هایی بی کلام متناسب با فضای هر داستان بر جانم می نشست و باعث جذابیت بیشتر کتاب می‌شد... دوستان برای گوش دادن به کتاب های صوتی حواستون به چند مورد باشه: اول اینکه قبل از انتخاب هر کتابی ابتدا نسخه معرفی کتاب را گوش بدهید تا ببینید میتوانید با صدای راوی ارتباط برقرار کنید یا نه؛ چون به نظر من مهم ترین موضوع برای لذت بردن از یک کتاب صوتی صدا و لحن خوانش راوی ست. دوم اینکه سعی کنید کتابی رو انتخاب کنید که با روحیات و علایق تون سازگار باشه تا وسط داستان از گوش دادن پشیمون نشید و سوم اینکه مطمئن بشید که از جای مطمئنی کتاب صوتی گوش میدید، چون بعضی جاها گویا پایان بعضی داستان ها رو عوض می کنن و یا جزئیات داستان رو گاها حذف می کنن، پیش اومده اسم کتاب هم عوض کرده باشن ولی با محتوای همون کتاب ارائه داده باشن، این بستگی به خودتون داره که از کجا به کتاب های صوتی گوش بدید. اگر بخوام چند تا از فواید کتاب های صوتی رو از دیدگاه خودم بگم: 1. باعث خسته شدن چشم های قشنگتون نمیشه ۲. هر جایی که باشید میتونید با هندزفری یا ایرپاد به کتاب گوش بدید ۳. اگر راوی داستان ماهر و هنرمند باشه و بتونه احساسات و عواطف شخصیت ها رو در کلامش نمایان کنه از گوش دادن به اون کتاب خیلی لذت می‌برید ۴. الان که متاسفانه کتاب های چاپی خیلی گرون شده گوش دادن به کتاب های صوتی به صرفه تر هست دوستان خوب بهخوانی در پایان می‌خوام بگم من هنوز هم باور دارم که هر نوع کتابی چه چاپی، چه صوتی و چه الکترونیکی مزایا و معایب خود را دارند اما همین که کتاب ها من را به دنیای خودشان می‌برند و می‌توانم برای ساعاتی فارغ از این دنیای پر هیاهو شوم برایم بس است. (نسخه صوتی تمام کتاب های این لیست در برنامه ایران صدا موجود است☺️)

6

هایدیسارا کوروبچه های راه آهن (رمان های کلاسیک نوجوان 3)

کتاب‌های کلاسیک برای نوجوان‌ها

43 کتاب

نوجوان که بودم کتاب‌های کلاسیک خیلی کمی خوانده بودم، اصلاً احساس نمی‌کردم این کتاب‌ها هم قابل خواندن هستند. وقتی معلم شدم، بچه‌هایی را دیدم که "فقط" کلاسیک می‌خواندند و لذت می‌بردند. چاپ جدید و چاپ خلاصه‌ی کتاب‌های کلاسیک برای نوجوان‌ها، باعث شد که امروز خواندن این دسته کتاب‌ها برای این گروه سنی در دسترس‌تر و ساده‌تر باشد. تلاش کردم این فهرست به شیوه‌ای جایگذاری شود که ترتیب از آسان به دشوار یا از سن کم به سن بیشتر داشته باشد، کتاب‌های جلد مشکی نشر افق، خلاصه کتاب هستند ولی باقی نسخه‌ها کامل‌اند. در همه‌ی موارد ترجیح بر چاپ نشر افق (یا قدیانی) است، منتها بعضی از کتاب‌ها با چاپ این نشر در بهخوان موجود نبود و ناچار شدم نسخه‌ی ناشر دیگری را اضافه کنم. بعضی‌ از کلاسیک‌هایی که در فهرست موجود نیست (مثل بلندی‌های بادگیر) را اصلا دوست نداشتم برای همین در فهرست نگذاشتم و این یک علاقه‌ی کاملاً شخصی است. فقط جلد اول مجموعه‌ها در این فهرست گنجانده شده و احتمالاً باز هم تکمیل خواهد شد.

29

آگاتاهد.

آگاتاهد.

1404/1/2 - 19:49

دشمن پنهاندرنده باسکرویلدزیره

پرخاطره‌ترین‌های۱۴۰۳

7 کتاب

به کتابای لیست نگاه میکنم و با خودم میگم " چیمیشد اگه اینو نمیخوندم؟ با زندگیِ یکنواختم چیکار می‌کردم؟". فکرش رو بکنین، پارسال همین موقع نمیدونستم تامی و تاپنس کی هستن! هیچ داستانی از پوآرو نخونده بودم و حتی اسمِ مایکرافت به گوشم آشنا نبود. مسخرست، چه روزمرگی خسته کننده‌ای. پس هیجان چیمیشه؟ هرچقدر هم که اتفاقات سال خوب نبود، حداقل دوستایی که پیدا کردم خلا های روز‌هام رو پر کردن. پس با نگاه کردن به کتاب‌های خوانده شده‌ میتونم بگم سال خوبی بود. با "همسران خوب" روز های به شدت شیرینی رو گذروندم. با "دشمن پنهان" و "شرکای جرم" زندگی کردم. خندیدم و گریه کردم و جیغ کشیدم و سکته کردم. (بهترین کتاب امسال همین دوتاننن) کلِ بهمن و اسفندم خلاصه شد تو کتابای شرلوک هلمز. طبیعتا الان بنظرم از شخصیت خیالی فراتر رفته..‌ یه تابستون خفن رو با "جین ایر" و "دزیره" گذروندم (خدای من چه روزای خوبی بود).. آخرای سال هم که "کلاف سردرگم" مخم رو زد. مونتگمری عزیزم با اون شخصیت‌ها یجوری حالم رو خوب می‌کرد که کل بدبختیام رو فراموش میکردم و میچسبیدم به کتاب. ناگفته نماند چندتا از بهترین دوستام رو توی کلاف سردرگم پیدا کردم (اگه یادداشتم رو خونده باشین متوجه شدین😂) و البته در پایان، "هرکول پوآرو"، که کتاب‌هایی که ازش خوندم اینقدر زیاد بود و انتخاب سخت بود که تصمیم گرفتم در حق بقیه کتابا ظلم نکنم و هیچ کدوم رو نیارم. خدای من قبل خوندن کتابای آگاتا کریستی چجوری بدبختیام رو فراموش میکردم؟ هیجان دوستان، هیجانی که شب بیدار نگه دارتم چی می‌شد؟ زندگی خیلی کسل‌کننده می‌شد مگه نه؟ در پایان اینکه خوشحالم با بهخوان و شما آشنا شدم و این جزو بهترین اتفاقات امسالم بود. به امید سالی بهتر و کتاب‌های بیشتر:)

16

یادداشت‌ها

Calla_Lily

Calla_Lily

1401/4/13 - 10:31

        در کل پایان خوبی داشت و نمی توانم از آن ایراد بزرگی بگیرم تنها نکته ای که خیلی توی ذوقم خورد ازدواج جو با پروفسوری بود که خیلی از خودش بزرگ تر بود و در حالی که جو در اوج جوانی بود پروفسور در اوج پیری یا میانسالی بود با توجه به آنچه که در جلد اول این مجموعه خواندم انتظار داشتم که لاری حتما با جو ازدواج کند و وقتی که خانم آلکوت همچین کاری را در فضای داستان مرتکب شد واقعا از دستش عصبانی شدم البته بعدا توانستم با این موضوع کنار بیایم دو ستاره ای که کم کردم ستاره ی اول بخاطر همین موضوع که پایان داستان برای همه ی شخصیت ها بجز جو قابل قبول بود چون به نظر من اگر همان خبرنگاری که در انیمیشن زنان کوچک وجود دارد واقعا در داستان وجود داشت و جو با او ازدواج می کرد خیلی پایان بهتر و قشنگ تری می شد ستاره ی دوم بخاطر اینکه بت بدون هیچ دلیلی خود به خود از بین رفت و من واقعا وقتی که بت مشغول خواندن آن شعر بود داشتم گریه می کردم در کل مثل رمان آن شرلی که جلد های بعدیش به زور نوشته شده بود نبود و به نظر می رسید که نویسنده خوب بر فضای داستان کنترل دارد و از اول هم قصدش همین بوده است!
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

2