یادداشت‌های ز.مسعودی (32)

ز.مسعودی

ز.مسعودی

5 روز پیش

          بفرمایید بهشت، مجموعه یادداشت‌های مادری‌ست با چهار فرزند. 
نویسنده به این مهم رسیده که ما هم در کنار بچه‌ها رشد می‌کنیم؛ و با هر کدامشان، ابعاد جدیدی از زندگی را تجربه می‌کنیم. او دائما پل می‌زند. میان گذشته و حال؛ میان داستان‌ها و کارتون‌ها و زندگی؛ میان شخصیت‌ها و... این‌طور بگویم: چشمش در همه جا می‌چرخد و هرجا که چیزی باشد برای آموختن و به کار بستن در زندگی مادرانه‌اش، شکار می‌کند. خواه آن چیز را در خانهٔ خاله جانش پیدا کند و یا در کارتون بارباپاپا. 

محتوای کتاب هم در حد خود ارزشمند و جذاب بود.
نقاط ضعف کتاب: 
من در نسخه الکترونیک، نامی از ویراستار ندیدم. به نظر نمی‌رسد این کتاب ویرایش شده باشد. چرا که مبتدی ترین اصول نگارشی از جمله کاربرد صحیح  زبان معیار و محاوره در آن رعایت نشده بود.

تنها نامی که می‌توانم بر روی یادداشت‌های این کتاب بگذارم، همان ۰«یادداشت٫» است. نویسنده توان خوبی در نوشتن دارد اما عدم رعایت ساختار و عدم رعایت قالب نوشتاری، نوشته هایش را چندین درجه پایین تر می‌کشد از آن که می‌تواند باشد. تصور کنید جستار زیبایی را می‌خوانید. قلم جذاب است و توصیف ها به اندازه و سر جایشان. نویسنده حسش را به خوبی به شما منتقل می‌کند و بعد، به جای اینکه از تغییرات خودش بگوید (از اینکه این اتفاق کوچک یا بزرگ، چه نگرش و بینش جدیدی به او داده و او چطور این یافته ارزشمند را در زندگی به کار بسته) ، بنشیند روی منبر خطابه. و  بعد ببینید که به جای آنکه در حال خواندن یک جستار قوی باشید که تصورش را داشتید، دو صفحه است که دارید توصیه‌های مستقیم نویسنده را می‌خوانید. و این از نظر من یعنی ذبح جستار (اگر نگوییم ذبح هنر).

 بزرگ‌ترین نقطه قوت این کتاب هم برای من همان موضوع کتاب است. نوشتن از تجربیات مادری به زبان غیر آکادمیک (و حتی آکادمیک)، فارغ از اینکه محتوا چه باشد و یا ساختار چقدر حرفه‌ای باشد،  به خودی خود می‌تواند مثبت باشد و حرکتی رو به جلو. 
        

1

          دهکده خاک بر سر، مجموعه‌ای‌ست از یادداشت‌های روزانهٔ نویسنده از سکونت یک ساله‌اش در لوزان سوییس. 
کتاب را که می‌خوانی به با قلم نویسنده همراه می‌شوی و به راحتی با او همذات پنداری می‌کنی. می‌شود گفت بعد از خواندن کتاب  حس کسی را که در کشوری غریب زندگی می‌کند و زبان آن کشور را هم نمی‌داند، خوب متوجه می‌شوی. 
من این کتاب را با نگاه مطالعات زنانی خواندم و بیشتر به دنبال ابعاد مادرانه و زنانه روایت‌ها بودم. از این منظر  جز چند نکته که مربوط میشد به سیستم حمل و نقل شهری، ساختمان‌ها و قوانین مرتبط با مادر و کودک، چیزی دستم را نگرفت .
فائضه بانوی غفار حدادی نه بنا داشته سوییس را یک کشور پیشرفته همه چی تمام نشان دهد؛ و نه خیال داشته ذره‌بینش را بگیرد روی تمام زشتی‌ها و کژی‌های اروپا. 
پس آزادانه هرچه می‌بیند را توصیف می‌کند؛ از طبیعت صد رنگ و بناهای تاریخی زیبا گرفته تا نبود سیستم فوق پیشرفته ماشین لباسشویی اتوماتیک و سختی لباس شستن در رخت‌شوی‌خانه عمومی ساختمان و جا به جا کردن دستی لباس‌های خیس به خشک کن! 
روایت‌ها را البته میشد قدری حذف و اضافه کرد؛ حس می‌کردم نویسنده نخواسته یا نتوانسته انسجام بهتری به مطالبش بدهد. مرا به یاد پیام‌های بلاگرها در کانال‌های ایتا و تلگرام و ... می‌انداخت. 
در هر حال با همان نگاه مطالعات زنانی، تا حدی ذهن مرا درگیر بعضی تفاوت‌ها کرد و این درگیری  را برای خودم مثبت می‌بینم. 
        

4

          می‌شه گفت کتاب‌هایی که زیر نظر مرحوم سهامی باشند، اعتبار علمی خوبی دارن.
ایده مرکزی کتاب اینه که ما مادرها دوست داریم مادری خوب و عالی و بی عیب و نقص باشیم و این امکان پذیر نیست. اما قسمت خوب ماجرا اینه که می تونیم «به اندازه کافی» خوب باشیم. به قدر کافی مادری کنیم و به بچه رسیدگی کنیم و ... 
کتاب در واقع به شما راهکارهایی میده برای شرایط متعددی که در فرزندپروری باهاش مواجه میشید و مثل بسیاری از کتب دیگه تربیت فرزند، بر اساس روانشناسی رفتاری هست و شرطی سازی در این رویکرد، مبنای ایجاد عادات خوب و ترک رفتارهای ناپسنده. 
نظر من رو بخواید در تمام کتابهای این چنینی، یک نوع خشکی خاصی وجود داره و نقش «سازنده» عواطف انسانی  از جمله غریزه بی نظیر مادری نادیده گرفته میشه. همانطور که بسیاری از نکات دیگری که به طبیعت انسانی و تفاوتهای جنسیتی مربوطه هم نادیده گرفته میشه. (مثلا: آیا لزوما من مادر، با پدر، برای رسیدن به یک هدف مشترک و ایجاد یک رفتار درست، رفتارمون باید کاملا مشابه و دیکته شده باشه؟ )
پس در کل میتونم بگم با یک کتاب خوب و مفید و بسیار ناقص طرفیم! هم از جهت جامعیت مطالب و هم از جهت اصل رویکرد.
اگر دنبال کتاب کامل‌تر  البته با همین رویکرد هستین که موضوعات  به مراتب بیشتری رو پوشش بده، کتاب «چگونه کودکم را تربیت کنم» میتونه به عنوان یک کتاب مرجع در خونه تون باشه. که با مراجعه به فهرست می‌تونید رفتار مورد نظر رو انتخاب کنید و روش کار کنید. 
اما نقص رویکرد سرجاش باقیه.  چون اساسا رویکرد روانشناسی رفتاری (حتی شناختی-رفتاری) به دلایلی که توضیح دادم، رویکرد ناقصیه. این جور کتابا ارزش خوندن دارن یا نه؟ بله. اگر ازشون «استفاده» کنیم و نه «تبعیت»، خیلی هم لازمن.


        

2