جریان چگونگی آموزش ابوبکرالبغدادی و محمد العدنانی و فرایند تشکیل داعش رو خیلی جذاب توضیح داده کتاب ولی به نظرم جا داشت بیشتر و دقیق‌تر هم توضیح  داده بشه
        

          واقعا کتاب فوق العاده ای بود و همچنین به شدت جذاب ... این کتاب برای علاقه منداش جوریه که واقعا نمیشه زمین گذاشتش ....
اما متسفانه من بخاطر درسام خوندنش یکم برام طول کشید ..
        

          با این نکته که گزارش داستانی است
کنار همه اتفاقات جذاب و مهیج ، خیلی فضا جنسی بود

اگر متاهل هستید بخوانید :)
        

          از ابتدا هم من با کتاب های آقای حداد پور وارد دنیای کتاب شدم
حیفا هم جزو اولین کتاب هایی بود که خوندم و خیلی خیلی داستانش به دلم نشست
        

          خیلی عالیست و جذاب
        

          خوندنش دیروز تموم شد . کتاب پیشرو یه کتاب تخیلی با یه نثر خام هست که سعی کرده ادای تریلرهای سخت و در بیاره در حالی که حتی تریلر نرم هم نیست . اگر بخوایم عادلانه نقدش کنیم شاید چند صفحه ای بشه ازش ایراد گرفت، ایرادهای جدی اما مخلص کلام اگر می خواید این کتاب و بخونید از الآن دارم بهتون میگم با اثر ضعیفی طرف هستید . اما همه ی اینا به کنار نقاط قوتی هم وجود داره که برای من خیلی مهمه . اول اینکه نویسنده جوانی زحمت کشیده و نوشته و من همه این ایراداتی و که گرفتم به جوونیش می بخشم . همین که یه ایرانی تو حوزه ادبیات فارسی داره تلاش میکنه یه تریلر مربوط به مسائل روز بنویسه برای من خیلی محترم و عزیز هستش و کار دوم و خوبی که کرده مقلد آثار غربی هم نبوده . (اغلب تریلر ها غربی هستن ) نه اینکه من این اثر و تایید کنم . خیر همین که سعی کرده مدل خودش و داشته باشه برام محترمه . به نظرم زحمتشو کشیده . مشکل دیگه ای هم که احساس کردم و فکر می کنم باید بگم اینه که ظاهرا نویسنده از جامعه روحانیت هست و طبیعیه که کتابش هم مبتنی بر ارزش های تفکر خودش باشه تا اینجاش و مشکلی ندارم ولی کتاب شعار زده ست . حرف ها تو مدل های خیلی تکراری زده شده و فکر میکنم اثر منفی داشته باشه . 
نهایتا به عنوان جمع بندی کار خیلی ضعیفه ولی من برای تلاش و جرات نویسنده جوون احترام زیادی قائلم.
        

          عالی 
        

          کتابی خوب باداستان‌پردازی عالی،هیجان روبااین کتاب میشه  تجربه کرد
        

          "داستان کتاب از زبان یک مامور اطلاعاتی روایت می‌شود که برای حل معمای داعش به دنبال زنی اسرائیلی به نام حیفا می‌گردد."
قلم نویسنده کمبودهای زیادی دارد. این اولین و احتمالا آخرین کتابی بود که از آقای جهرمی خواندم. سوژه داستان قابل توجه است، ناگفته نماند تخیل هم جای به‌خصوصی در داستان ایشان دارد؛ همانطور که در مقدمه کتاب گفته شده.
اضافه‌گویی ها سرعت داستان را به شدت پایین آورده! این کتاب در قالب روایت خیلی بهتر از داستان می‌شد...
هشدار: اگر به صحنه های گوتیک حساس هستید، از خواندن این کتاب خودداری کنید!
هشدار۲: این کتاب را به نوجوانان توصیه نمی‌کنم!
        

          خیلی موضوع جالب و متفاوتی داشت فقط حیف که نمیشه فهمید چقدش حقیقت و چقدش تخیله و حیف تر اینکه بخاطر مسائل امنیتی نمیتونستن واضح تر بنویسن.درکل اونقد دوسش داشتم که قرار بود امشب فقط یک ربع بخونمش اما سه ساعت وقت گذاشتم و همین امشب تمومش کردم...پیشنهاد میکنم حتما بخونید
        

          مهمترین چیزی که ازش فهمیدم که البته از قبل هم میدونستم ولی با خوندن این کتاب برام مسجل شد قدرت  اِرُتیسم برای نابودی سرنوشت یک مملکت یا مملکتها و قتل و عام هزاران  بلکه میلیونها نفره، چه قدرتیه که یک مرد برای اثبات خودش به یک زن فقط و فقط از روی هوا و هوس و برای پاسخ به یک خواهش جنسی دست به این جنایت‌ها میزنه؟
و اینکه یک زن به جای اینکه لطافت و عطوفت زنانگی داشته باشه، مادر بشه و انسان ساز،میتونه چقدر خطرناک بشه و ابزاری برای نابودی انسانها که در طول تاریخ کم نبودند از این زنان فتنه گر از زنان نوح و لوط گرفته تا زنانی مانند هند جگرخوار و جعده و ام فضل تا اِستر که واقعه پوریم رو در ایران رقم زد، مادر ناصرالدین شاه که عامل قتل امیرکبیر شد و تا حیفا و خیلی های دیگه که ما نمیدونیم و همواره بودند و هستند. هرچند که در اون طرف  تاریخ هم کم نداریم زنانی رو که همواره الگوی پاکی و تقدس بودند و به معنای واقعی کلمه زن بودند و انسان ساز مانند مادر بشریت حوّا، آسیه ، مریم ، سرآمد همه ی زنان عالم حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیه ، حضرت زینب پیامبر کربلا و همه ی مادران عزیز شهدای ما و خیلی های دیگر که هنوزهم با حفظ حیا و عفت در جهان نقش آفرینی می‌کنند بدون خودآرایی و خود نمایی جنسی. زن بودن با همه ی افتخاراتش حساسه ، شمشیر دو دمه ، زنه که بهشتی و جهنمی می‌کنه و چه زیبا گفت پیر خمین که از دامن زن ، مرد به معراج میرود.
 که عکسش هم صادقه و از دامن همو مرد به قعر جهنم هبوط می کنه. در جایی دیگر میفرمایند زنان نیمی از جمعیت جامعه و مربی نیم دیگرند.
پس  پاکی و ناپاکی جامعه دست زناست و دشمنان هم این قضیه رو خوب فهمیدن که رابرت یا روپرت  مرداک، یهودی ثروتمند و غول رسانه ای جهان در خصوص ایران میگه: برای نابودی ایران باید در خصوص کلمه ی مقدسی به نام خانواده هزینه کرد و من قصد دارم تا موضوع "مادر" را در دستور کار خود قرار دهم و در ایران مادر خانواده همه چیز را مدیریت می کند و اگر مادر را به لجن بکشیم تمام این جامعه به لجن کشیده خواهد شد.  یه جای دیگه هم میگه که تا سال2020 کلمه مادر را در ایران بی معنا می کنه که الان تو کلیپ های به اصطلاح طنز اینستا و یوتیوب شاهد این توهینها و تقدس زدایی از والدین مخصوصا مادر هستیم. و با وجود همه ی اینها بیشتر به اهمیت  حجاب  و دور نگهداشتن زن از خیلی از محیط ها و کارها برای حفظ کیان خانه و خانواده میرسم و این نگاه که حجاب مصونیت است نه محدودیت برام ملموستر میشه.🌱
 اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا بحق فاطمة الزهرا  و ابوها و بعلها و بنوها❤️
        

          آقای حدادپور توی این کتاب، به نسبت کتاب کف خیابون، داستانش رو خیلی تخیلی تر نوشته
        

          کتاب متفاوتی بود، این کتاب باعث شد بعد از دو سال دوباره دلم برا کتاب خوندن تنگ بشه
        

          کلا کتاب آقای حدادپور جهرمی تخیله
اصلا ایشون عفت قلم ندارن اصلا برای هیچ سنی پیشنهاد نمیشه حتی ۳۰ سال به بالا.
کلا این کتاب ها زاده ذهن خودشونه حالا دو خط واقعیت درش هست 
و جالبه که روش زده این کتاب مستند میباشد 
        

          در کلاس معارف که همه دانشجویان ازش فرار می کنند، استاد یک کتاب داستانی معرفی کرد. برایم عجیب بود. رفتم سراغ کتاب و با خوندن صفحات اولش متوجه شدم، این یک داستان ساده نیست. این پروژه سوخته ای در مراکز اطلاعاتی بچه های حزب الله عراق و لبنان است. نویسنده هم با هنر نوشتاری خود، گزارش های سازمانی را به یک داستان هیجانی تبدیل کرده بود.
خداوند باعث و بانی داعش و تروریست را لعنت کند.
لذت بردم.... جدیدا به این سبک از کتاب ها علاقه پیدا کردم.
        

          جالب بود، اگر واقعا حقیقت داشته باشه ترسناک هم بود!
البته از اسرائیلی‌ها برمیاد واقعا، شایدم ما زیادی داریم جدی‌شون می‌گیریم، نمی‌دونم والا!
        

          امتیازم به این کتاب، امتیازم به محتواشه، به اون 50 درصد واقعیتِ آمیخته به داستانش . اونقد درگیر ماجراش شدم اصلا متوجه نثر یا حتی غلط املایی ها نشدم. جزو معدود کتابهایی بود که اواخر داستان رفتم مقدمه ش رو خوندم و یه کم تو ذوقم خورد که 50 درصدش زاده ی تخیل نویسنده ست. ولی خب قبل از خوندن این کتاب هیچ ایده ای راجع به داعش یا سیستم های موساد و اسرائیل و نحوه ی مبارزه ی بین حزب الله و اسرائیل نداشتم. چیز جالبی بود. میتونه قوی تر بشه. ولی من بیشتر درگیر  اون بخش های سانسور شده ام.  خیلی دوست دارم تهِ تهِ همه ی ماجراهای اینچنینی رو  بدون چاشنی داستان ، بدونم
        

          جذاب بازم جذاب و خواندنی
        

          مدتی از مطالعه این کتاب میگذره اما  یادمه موقع خواندنش خیلی هیجان زده بودم و خیلی زود کل کتاب رو خوندم. 
انتقاداتی به کتاب و محتوای اون و همینطور نگارش اون وارد هست که تخصصی در اونها ندارم اما یک مفهوم کلی از این کتاب به من منتقل شد: دشمن رو ساده نگیریم.
برخی افراد مطلع وقتی از نقشه های پیچیده دشمن صحبت میکنن، بعضاً متهم به توهم توطئه داشتن میشن. 
اما این کتاب که اصل ماجرا و برخی اتفاقاتش  بر اساس واقعیت هست، به ما نشون میده که نباید ساده انگار باشیم. جریانات دنیای معاصر پیچیده هستن و ما باید خودمون و بینشمون رو ارتقا بدیم.
همین مفهومی که از کتاب منتقل میشه کافیه تا نمره بالایی بهش بدم و اون رو به دیگران پیشنهاد بدم.
        

          داستانش باعث میشد تا  بشه ادامش داد و الا قلم نویسنده زیاد جذاب نبود بنظرم و میشد این داستان جنایی و جذاب رو بهتر هم روایت کرد.
اما در کل خوبه خوندنش و اطلاعات خوبی هم بابت صهیونیسم و داعش میده.