من و نورا سـید با این تفـکر که “برای این زندگـی ساخته نشـده ایم ، فشـاری بی وقفـه تحـمل میکـردیم ، “چیـزی آنقدر آزاردهـنده که نه میتـوانستی تحمـلش کنی و نه آنقدر قوی که بتوانی آنرا کنـار بزنی “
اما در آخر با تجـربه کردن زنـدگی های موازی به این نتـیجه رسیدیم که حلـقه گمـشده زندگیمان *عشـق* بود و “حسـرت است که مارا پژمرده و تبـاه میکند”
پس با اشتـیاق به زیسـتن با عشق و بدون حسـرت ,با جملـه و شعار “من زنده هسـتم “ به زندگی بازگشـتیم .
* I am alive *