یادداشتهای محمدرضا معلمی (25) محمدرضا معلمی 6 روز پیش پسر خدا محمدهادی عبدالوهاب 4.0 1 چهاردهمین کتاب ۱۴۰۴ «پسر خدا» مدتها بود که رمان ایرانی نخونده بودم. خرید این کتاب و شروع مطالعهش خیلی اتفاقی بود. تعریف کتاب اول نویسنده یعنی «متولد زمستان» رو شنیده بودم و توصیهٔ رفیقی باعث شد که کتاب دومش رو هم بخرم. صفحات اول و شروع کتاب که واقعا طوفانی بود رو برای چندنفر از دوستانم هم فرستادم و تقریبا همه خوششون اومد. اما در ادامهٔ کتاب، کمکم تکنیکهایی که نویسنده در شروع کتاب به شکلی حرفهای و بهیادموندنی ازشون استفاده کرده بود بیرمق و گاهی حوصلهسربر میشن. به اصطلاح منتقدهای حرفهای: تکنیکهای نویسنده تبدیل به فرم نمیشن. بگذریم. داستان کتاب راجع به یک نویسندهٔ متوسطه که تو بهزیستی بزرگ شده و حالا چالشهای متعددی در زندگی مشترکش داره. ارتباطش با همسرش معصومه به مشکل خورده و این که همسرش در دوران بارداری به سرطان دچار شده به این مشکلات دامن میزنه. آقای نویسنده همزمان باید دنبال هویت مادر گمشدهش هم بگرده که این مسیر هم سختیای خودش رو داره. محمدهادی عبدالوهاب که بعد از شروع مطالعهٔ این کتاب باهاش رفاقتکی به هم زدم، قلم توانمندی داره و از پس پرداخت دو شخصیت اصلی کتابش خیلی خوب براومده و قصهٔ خوبی هم گفته اما در پرداختن به شخصیتهای فرعی کتابش کمکاری کرده. تکنیکها و مدل قصهگفتنی که کمابیش یادآور «بیوتن» رضا امیرخانی هستن هم در نیمهٔ اول کتاب به شکلی چیرهدستانه مخاطب رو محو و مبهوت خودشون میکنن اما در نیمهٔ دوم کتاب بیرمق میشن. اون بندهخدا که نقش مرشد نقش اول داستان رو داره و بالای کوه املتی داره و اسمشو یادم رفته هم خیلی یادآور سهراب بیوتن و ارمیاست اما به مراتب از اون ضعیفتر و تاثیرنگذارتره. حتی کاملا میشه از داستان حذفش کرد. در مجموع من این کتاب رو خیلی دوست داشتم و حتما به همه توصیهش میکنم که بخونن و جزو کتابهاییه که میتونم موقع هدیه دادن به دیگران انتخابش کنم. قصهٔ خوبی داره و نوید این رو میده که نویسندهٔ جوان ۳۱سالهٔ کتاب، در آینده اگر با همین فرمون پیش بره نویسندهٔ بسیار چیرهدستی میشه. ۴ از ۵ 📚 @mimremeembook 0 14 محمدرضا معلمی 6 روز پیش دفتر بزرگ: سهگانهی دوقلوها، کتاب اول جلد 1 آگوتا کریستف 4.2 23 سیزدهمین کتاب ۱۴۰۴ «دفتر بزرگ» ۲۰۰ صفحه کتاب رو نفهمیدم کی شروع و کی تموم کردم. من چاپ دهم این کتاب (سال ۹۶) رو دارم. آخرین چاپش امسال و در نوبت بیستودوم انجام شده. حدودا هشت ساله که این کتاب رو دارم و نمیدونم چرا تا همین دو سه روز پیش نرفته بودم سراغش. داستان کتاب داستان دو پسر دوقلوئه که مادرشون اونها رو از شهر بزرگ میاره به روستا و به مادربزرگشون میسپردشون تا از جنگ در امان باشن. حالا این دو پسربچه باید برای بقا در شرایط جنگی در کنار مادربزرگی تلاش کنن که از این دو بچه و مادرشون متنفره. نثر کتاب شدیدا مینیمال (خلاصه و مفید) و خوشخوانه. داستان کتاب هم جالب، عجیب، تلخ، گزنده و بهتآوره. در واقع کتاب داره تلاش میکنه نشون بده که جنگ میتونه انسانها رو دچار چه بحرانهای اخلاقی و رفتاریای کنه و این کار رو با بیرحمی، با شوخیهای خیلی تلخ و با گزندگی شدیدِ واقعیتهایی که پشت سر هم ردیف میکنه انجام میده. گاهی هم البته اینطور به نظر میرسه که نویسنده داره اغراق میکنه اما بهرحال اغراقش هم پذیرفتنیه و خوب نوشته و پرداخته شده. نگاه کتاب به جنگ البته با عقاید و مطالعات و حتی با تجربیات ما که جنگ رو انسانساز میدونه متعارضه اما خوندنی بود. واقعا خوندنی بود. حتما سراغ دو جلد بعدی این مجموعه هم میرم. 📚 @mimremeembook 0 30 محمدرضا معلمی 1404/4/6 چیزهای کوچکی مثل اینها کلر کیگان 3.7 32 دوازدهمین کتاب ۱۴۰۴ «چیزهای کوچکی مثل اینها» یک رمان کوتاه، تلخ، واقعا خوندنی و واقعا باکیفیت که اخیرا یک فیلم با بازی کیلین مورفی هم ازش اقتباس شده، با همین نام. چندین ترجمه از این کتاب در بازار وجود داره؛ من ترجمهٔ نشر بیدگل رو خوندم و پسندیدم. یادگاری از این کتاب: «یاد خانم ویلسون و مهربانیهای همیشگیاش افتاد. یاد اینکه چطور غلطهایش را میگرفت و تشویقش میکرد، یاد چیزهای کوچکی که گفته و کارهای کوچکی که کرده بود و چیزهایی که نگفته و کارهایی که نکرده بود و چیزهایی که به احتمال زیاد میدانست، چیزهایی که اگر همه را با هم جمع میبستی حاصلش میشد یک زندگی.» 📚 @mimremeembook 0 12 محمدرضا معلمی 1404/4/5 پرده آگاتا کریستی 4.2 11 یازدهمین کتاب سال ۱۴۰۴ «پرده» چقدر هیجانانگیز و درجهیک. هرچند یک مشکل خیلی مهم با یکی از اتفاقات اصلی و مبنایی کتاب داشتم* اما نمیتونم منکر جذابیتش بشم؛ جذابیتی که برای من، پرده رو، در کنار ده بچهٔ زنگی و قتل راجر آکروید، جزو سه کتاب برتر آگاتا کریستی قرار میده. این کتاب رو نشر هرمس هم منتشر کرده و نمیدونم ترجمهش از ترجمهٔ نشر ماهی بهتره یا نه. من نسخهٔ نشر ماهی رو خوندم و ترجمهش رو بخاطر بعضی خلاقیتها و ترکیبسازیهایی که داشت، دوست داشتم. این رو هم بگم که مواردی مثل ترجمهٔ سوال و جوابهای جدولهای کلمات متقاطع، یک چالش جدی برای مترجم به حساب میاد. چنین موردی در این کتاب وجود داره و خانم شایان، مترجمی که نشر ماهی باهاش کار کرده، این قسمت از کتاب رو واقعا خوب درآورده. * ببینید اتفاقات کتاب، مثل اولین پروندهٔ پوآرو، در عمارت استایلز اتفاق میافته. برعکس اولین پرونده، حضور کاپیتان هیستینگز در عمارت استایلز، نه دلیل مهمی داره و نه در پیشبرد داستان چندان موثره. دعوت پوآرو از هیستینگز چندان منطقی نیست و عملا دلیلی برای حضور هیستینگز در عمارت وجود نداره و حضورش در گرهگشایی از جنایت، مفید نیست و عملا کمک خاصی نمیکنه جز این که اتفاقات کتاب رو روایت میکنه. - دوتا مسئلهٔ دیگهای که از این کتاب رو مغز من بودن، حضور طولانیمدت شخصیتها در این عمارت بود. کل اتفاقات کتاب در مدتزمانی شاید بیش از یک ماه رخ میده و این سوال پیش میاد که این همه شخصیت چرا اینجا هستند و آیا خونه زندگی ندارن؟ اگر برای تعطیلات اومدن، چرا اینقدر طولانیمدت؟ - حضور بعضیها هم که شاید اصلا توجیهی نداشت. چرا یه دانشمند و دستیارش باید بیان تو منطقهای به تحقیقاتشون ادامه بدن که اساسا ربطی به موضوع تحقیقشون نداره؟ برعکس ده بچهٔ زنگی که کشیدهشدن پای شخصیتها به جزیره خیلی منطقی زمینهچینی میشه، در اینجا ما شاهد حضور بیدلیل (یا سستدلیل) و طولانیمدت شخصیتها در عمارت استایلز هستیم. - رفتارهای بچگانهٔ هیستینگز و نفهمیها و حواسجمعنبودناش هم واقعا رو مخ بود. با این همه باز هم امتیاز من به کتاب پنج از پنجه. 0 18 محمدرضا معلمی 1404/4/1 راه های رسیدن به خانه الخاندرو زامبرا 4.3 2 دهمین کتاب سال ۱۴۰۴ «راههای رسیدن به خانه» این کتاب رو که با اسم راههای بازگشتن به خانه هم ترجمه شده، بعد از بندها و قبل از پرده خوندم اما یادم رفت اینجا ازش بنویسم. کتاب راجع به پسربچهایه که شب بعد از زلزله، از طرف دختر همسایه ماموریت میگیره که از یکی از همسایهها جاسوسی کنه. مطالعهٔ این کتاب که ظاهرا در نقد حکومت دیکتاتوری شیلی نوشته شده (چیزی که من خیلی متوجهش نشدم یا ازش اطلاعی نداشتم یا اصلا برام مهم نبود،) تجربهٔ خوبی بود و من شخصا دوستش داشتم. نثر نویسنده منو با خودش همراه میکرد. مخصوصا فصل اولش که یادآور «زندگی در پیش رو» از رومن گاری بود که از کتابهای محبوب منه. شاید این که وسط استرسها و اخبار جنگ و درگیریهای ذهنی این روزها خوندمش باعث شد به اندازهٔ تعاریفی که ازش شنیده بودم ازش لذت نبرم؛ اما مجاب شد کار دیگهٔ نویسنده که نشر خوب چاپش کرده با عنوان «چقدر خوب سیگار میکشیدم» رو زودتر بخونم. از این رمان کوتاه فکر میکنم سه ترجمه در بازار وجود داره که من همین ترجمهٔ توسلیان چاپ نشر هیرمند رو خوندم. ترجمهٔ نشر چشمه رو هم به هیچوجه توصیه نمیکنم. 📚 @mimremeembook 0 18 محمدرضا معلمی 1404/3/15 بندها دومنیکو استارنونه 4.1 113 نهمین کتاب سال ۱۴۰۴ «بندها» خفن. بیست. شاهکار. درجهیک. ده از ده. در فرم و محتوا بینظیر. اگرچه استونر برای عدهٔ شاید زیادی ملالآوره و نمیشه از هر کسی توقع داشت باهاش ارتباط بگیره، اما بندها قطعا هر مخاطبی رو شیفتهٔ خودش میکنه. دلیل این که اسم این دو کتاب رو کنار هم آوردم این بود که هردوی این کتابها منو شدیدا شگفتزده کردن. حرف برای گفتن راجع به این کتاب زیاده و شاید بد نباشه جلسهای با حضور چند استاد روانشناسی پیرامون این کتاب برگزار کرد. من این کتاب رو به همه پیشنهاد میدم. از اونجایی که میتونید این کتاب رو در طاقچه بینهایت و فیدیپلاس پیدا کنید، نیازی نیست نسخهٔ فیزیکیش رو تهیه کنید. همین الان برید سراغش. مطمئنم تا شب تمومش میکنید. 📚 @mimremeembook 0 15 محمدرضا معلمی 1404/3/6 الکس پی یر لومتر 4.3 14 سومین کتاب سال ۱۴۰۴ «الکس» بعضی نشرها هستن که من تقریبا هیچوقت سراغ کتاباشون نمیرم؛ حالا یا موضوعاتشون جزو علایق من نیست یا تو انتخاب کتاب برای چاپ، معمولا سراغ کتابای زرد میرن. نشرهایی مثل نون و میلکان برای من جزو این دسته از نشرها هستن. الان یادم نیست که چی شد گذرم به این کتاب که نشر نون چاپش کرده افتاد. اسم پییر لومتر که قبلا با دو کتاب «به امید دیدار در آن دنیا» و «سهروز و یک زندگی» میشناختمش، ژانر جنایی (که بخاطر تعلیقش و بخاطر این که مجبور میشم برای حل گرههای ذهنیم کتاب رو تا آخر بخونم، همیشه منو به عالم کتاب برمیگردونه) و نمرات بالای کتاب در گودریدز منو قانع کرد که احتمالا با کتاب خوبی طرفم. همینطور هم شد و واقعا کتاب رو دوست داشتم. ما تو کتابهای جنایی کمتر دنبال شخصیتپردازی هستیم و بیشتر دنبال تعلیق، هیجان و البته سلسلهٔ منطقی اتفاقات میگردیم. این کتاب علاوه بر اجرای عالی این موارد، ما رو با پلیس، قاتل و جنایاتی روبهرو میکنه که شاید تا قبل از این کمتر دیدیم. نویسنده هم قلم نسبتا متفاوتی رو برای یک کتاب در ژانر جنایی انتخاب کرده. واقعا هیجانانگیز، متفاوت، خفن و خوندنی بود. 📚 t.me/mimremeembook 0 14 محمدرضا معلمی 1403/12/24 سایه باد کارلوس روئیس ثافون 4.4 74 حداقل ۳۰۰ صفحه اضافه داشت. پایانبندی کتاب کمی هندی بود و داستان میتونست گرهها و تعلیق گیراتر و کِشندهتری داشته باشه. کاش شخصیتهای کمتر اما عمیقتری رو در داستان داشتیم و کاش به بعضی اتفاقاتی که در داستان افتاد اینقدر سرسری پرداخته نمیشد. 0 7 محمدرضا معلمی 1403/12/20 آموک اشتفن تسوایک 3.5 3 دو رمان کوتاه (نُوِلا) از تسوایگ که چون دومی رو خوندم و اولی رو شاید نخونم، گفتم اینجا ثبتش کنم. دومی خیلی خوب بود؛ حالا نه این که خیلی عالی و خفن باشه اما به یکبار خوندنش واقعا میارزید. ترجمه و چاپ کتاب البته کمی قدیمیه و فکر کنم ترجمههای جدیدتر هم ازش تو بازار هست. 0 16 محمدرضا معلمی 1403/12/20 موش ها و آدم ها جان اشتاین بک 4.0 162 بهترین رمان کوتاه وجود ندا... 0 18 محمدرضا معلمی 1403/12/20 ماه پنهان است جان اشتاین بک 3.7 16 بعد از این اگر از من بپرسن بهترین کتاب ادبیات دفاع مقدس کدوم کتابه، اسم این کتاب رو میارم. 4 26 محمدرضا معلمی 1403/12/20 شکار و تاریکی ادوگاوا رانپو 3.8 45 یک اثر جنایی-ترسناک درجه یک. هم توصیفات هم اتفاقات و هم مضامین مختلف داستان بیرحمانه بودن. الان بعد خوندنش جرئت نمیکنم تو این تاریکی برم آشپزخونه آب بخورم. کوتاه و خوشخوان هم بود. عصر شروع کردم و تا وسطش رفتم الان هم تمومش کردم. فکر کنم نسخهٔ فیزیکیش ۱۰۰ صفحه باشه. من تو طاقچه خوندم که ۱۴۶ صفحه بود. 0 3 محمدرضا معلمی 1403/12/20 مرگ و مرگ کینکاس خورخه آمادو 4.0 6 مردی که سرنوشتش به دریا که موجودی بالذات متلاطم و ناآرام است گره خورده را نمیتوان به بند کشید و آرام و محجوب و مطیع نگه داشت. مرد دریا، رهاست، هرقدر هم که افعیها او را در خانه یا تابوت محاصره کرده باشند. مرگ و مرگ کینکاس را هم دوست داشتم هم نه. سه ستاره بیشتر بهش نمیدهم. :) اگر در حد خواندن حدود ۹۰ صفحه وقت خالی گیر آوردید، به یکبار خواندنش میارزد. 0 3 محمدرضا معلمی 1403/12/20 آگوستوس جان ویلیامز 3.0 1 مگه چقدر یک قلم میتونه اعجابانگیز و بوسیدنی باشه؟ اون از استونر اینم از آگوستوس. استاد جان ویلیامز یک رمان مهم دیگه هم داره که ظاهرا هنوز به فارسی ترجمه نشده. فکر کنم خودم باید زحمتشو بکشم. :دی 0 3 محمدرضا معلمی 1403/12/20 سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش هاروکی موراکامی 3.9 65 اولین اثر داستانی بلند موراکامی که کامل خوندم. شاید اگر اسم موراکامی روی جلد نبود، میشد از وسط کتاب به بعد رو نخوند. توقعم از یک نویسنده با این حجم شهرت، خیلی خیلی خیلی بیشتر از اینها بود. 1 5 محمدرضا معلمی 1403/12/20 مادام پیلینسکا و راز شوپن اریک امانوئل اشمیت 4.0 21 به تمام اهالی ادبیات، شاعرها، نویسندهها، خطاطها، موسیقیدانها و خلاصه تمامی هنرمندان مشغول در عرصههای مختلف ادبیات و هنر، خوندن این کتاب جذاب رو پیشنهاد میکنم. خوندن این کتاب... نه، ترجیح میدهم سکوت کنم، پناه بر خدا! 0 3 محمدرضا معلمی 1403/12/20 پی جو خولیو کورتازار 3.3 3 این کتاب رو جزو بهترین آثار کورتاسار میدونن اما خیلی از مخاطبها مخصوصا مخاطبان فارسیزبان، باهاش ارتباط نمیگیرن و نمیتونن رگههای سبک کورتاسار رو درش پیدا کنن. بخشی از این مشکلات حتما بخاطر ترجمه است و شیطونه میگه خودم بشینم یه بار دیگه ترجمهش کنم. :دی اما خود کتاب (یک رمان کوتاه ۹۲ صفحهای) راجع به زندگی نابغهٔ موسیقی، جانی کارتر، نوشته شده. نابغهای که در ورطهٔ تباهی افتاده و رو به سقوط میره اما باز هم چنان چشمههایی از ذوقش میجوشه که نشون میده اون هنرمند همیشگی زنده است و چپ نگاه میکنه به خوشگلای توی پارک. ما اتفاقات رو از زاویهٔ دید یکی از دوستان نزدیک جانی به نام برونو، که کتاب زندگینامهٔ جانی رو هم نوشته، میبینیم. پیجو (که شاید ترجمهٔ خوبی برای Pursuer نباشه) شمایل یک اسطوره رو برای ما به تصویر میکشه. اسطورهای که مثل همهٔ اسطورهها و نوابغ دیگه، مخصوصا شبیه مارادونا، یاغی و طغیانگره. طغیان ناخودآگاهی که هزینهٔ نابغهبودنه؛ درگیریهای مدام ذهنی و جسمی برای به دست گرفتن کنترل فوران حالی که در جسم زمینی نمیگنجه، و اگر کنترل نشد، فرار ازش. 0 3 محمدرضا معلمی 1403/12/20 فداکاری مظنون X کیگو هیگاشینو 4.1 41 ز یه جایی به بعدش رو فقط خوندم که بار نیمهتموم موندنش روی ذهنم نمونه و تموم بشه؛ مخصوصا که تمام مدت خوندنش داشتم از خودم میپرسیدم پس این "فداکاری" که اسم کتاب هست، کجای قصه است و چطوری اتفاق افتاده؟ اما با پیچ هولناکی که اواخر کتاب در داستان اتفاق افتاد و با پایانبندی عالی رمان، همهچی سر جای خودش قرار گرفت و پازلی که شکل پیدا کرد، تصویر خیلی جذابی رو نشون داد و نظر من هم به کلی عوض شد. کار قرص و محکمی بود. روند کلی قصه، ایدهٔ اصلی کار و پایانبندی تر و تمیزش، خوندنش رو به یک تجربهٔ لذتبخش تبدیل میکرد. البته برخی قسمتهای کتاب و بعضی دیالوگها حوصلهسربر و طولانی بودن اما آسیبی به کلیت کار نمیزدن. عشق، با همهٔ احمقانهبودنش، پدیدهایه که میتونه گاهی بسیار زیبا و گاهی بسیار هولناک باشه. فداکاری مظنون ایکس به خوبی این گزاره رو ثابت میکنه. خوندنش رو حتما پیشنهاد میدم. 0 8 محمدرضا معلمی 1403/12/20 تونل ارنستو ساباتو 3.9 54 رمان بسیار بسیار خفنی بود. تسلط نویسنده بر حالاتی که افراد دچار سوءظن و بددلی آنها را تجربه میکنند، در جمله به جملهٔ کتاب مشهود بود و برگهای انسان را میریزاند. تونل، از این جهت که بر زوایای بسیار عمیق و تاریک وجود آدم دست میگذارد، کتابی است یادآور یادداشتهای زیرزمینی داستایفسکی 0 3 محمدرضا معلمی 1403/12/20 در ماگدا سابو 4.1 44 امرنس را از این کتاب بردم ساکن همان محلهٔ خیالی ذهنم کردم که شخصیتهای محبوبم از کتابهای مختلف در آن با هم زندگی میکنند. مثلا نلی از رنجکشیدگان و خوارشدگان آنجاست، استونر از استونر و مومو از زندگی در پیش رو. ماگدا سابو، آنطور که گشتهام و شنیدهام، اثر بد که هیچ، حتی اثر متوسط هم ندارد و تمام آثارش درخشان هستند؛ اما نوشتن همین کتاب در و خلق شخصیتی مثل امرنس بهتنهایی برای این که یک نویسنده جایی را تا همیشه در گوشهٔ ذهن آدم به نام خود کند کافی است. امیدوارم کتابهای بعدی سابو مثل خیابان کاتالین، ترانهٔ ایزا، ابیگیل و سایر آثارش را هرچه زودتر بخوانم. 1 58