کتابی هست  که برای خوندنش باید تمرکز کافی وجود داشته باشه.
من موقع خوندن کتاب نکاتی که برای من کارآمد بنظر میومد و حس میکردم بعدا هم نیاز دارم دوباره مرور و عمل کنم رو یادداشت میکردم، بنابراین اگه شما هم موقع مطالعه کتاب همچین احساسی داشتید حتما اون لحظه انجامش بدین. 

      

        کتابی که خوندنش یک الی دو ساعت از شما زمان میبره.
از خوندنش لذت بردم.

      

        قاعده ۳۸ از چهل قاعده شمس تبریزی

برای عوض کردن زندگیمان، برای تغییردادن خودمان هیچگاه دیر نیست. هر چند سال که داشته باشیم، هر گونه که زندگی کرده باشیم، هر اتفاقی که از سر گذرانده باشیم، باز هم نو شدن ممکن است. حتی اگر یک روزمان درست مثل روز قبلش باشد، باید افسوس بخوریم. باید در هر لحظه و در هر نفسی نو شد. برای رسیدن به زندگی نو باید پیش از مرگ مُرد.


      

        هیزل و گاس تونستن، من و احساسات ام رو با خودشون همراه کنن.
کتابی که در ذهن شما موندگار خواهد شد. 
      

        اولین کتابی است که خوب بخاطر دارم وقتی هنوز سواد خواندن نداشتم اما با ذوق و شوق به سراغش میرفتم و مشتاق شروع به ورق زدن میکردم و چون صاحب کتاب نبودم و در کتابخانه خونه مامان بزرگم پیداش کرده بودم چون گنجی که خودم کشف کردم با اون برخورد میکردم و زمانی که کلاس اول ابتدایی بودم و پدرم بدون اینکه بدونه من چقدر این کتاب دوست دارم و مجموعه سه جلدی این کتاب رو برام خرید و به یاد آوردن ذوق و خوشحالی هفت سالگی ام برای داشتن این کتاب هنوز هم میتونه لبخند به لب ام بیاره و این خاطره بسی دلچسب هست.
#کودکی
#بابای خوب من 
      

        گریه های امپراتور، اقلیت، آن ها، کتاب و ضد رو خوندم و هر پنج جلد رو دوست داشتم اما خب ضد برام محبوب تره.

چقدر چون همگان، مثل دیگران باشم
به جای عشق، به دنبال آب و نان باشم

اگر پرنده مرا آفریده اند چرا
قفس بسازم و در بند آشیان باشم

اگرچه ریشه در این دشت بسته ام، باید
به جای خاک گرفتار آسمان باشم

من از نزاع دلم با خودم خبر دارم
چگونه با دو ستم پیشه مهربان باشم

نه او به خاطر من می تواند این باشد
نه من به خاطر او می توانم آن باشم
ضد، آسمان 1
      

        کتابی هست که بعد از انتشار اسمش زیاد شنیدم  و خب کنجکاوی ام باعث شد در اولویت هام برای خوندن قرار بگیره و  تجربه های جالب نویسنده باعث می‌شد  مُدام فکر کنم اگه من در اون شرایط بودم چی میگفتم و چیکار میکردم و این نکته به یاد موندنی این کتاب برای من بود. 
      

        در نوجوانی خوندمش و 
برای یک نوجوان هیجان خاص خودش داشت و خوندنش لذت بخش بود. 
      

        عشق و ژلاتو.
دارای عنوان و موضوع جذاب. 
تقریبا نیمه اول کتاب کمی یکنواخت پیش می رود. 
اما نیمه دوم آن، نیمه اول را جبران می کند. 
لحظات خوش و هیجان انگیزی رو با این کتاب تجربه کردم. 

      

        بعضی آدما مثل والنسی در برهه ای از زندگی شون تصمیم میگیرن برای خودشون زندگی کنن.
 والنسی به ما نشون داد هرگز دیر نیست و نتیجه میتونه بسیار راضی کننده باشه. 
      

        نوشته روی جلد کتاب توجه ام رو جلب کرد( کتابی که نمی توانید زمین بگذارید).
پس مصمم شدم بخونم تا ببینم چقدر حقیقت داره.
یک روزه خوندمش.
موضوع کتاب تونست من رو جذب کنه و در کل بعد از خوندن راضی کننده بود.
هر دو شخصیت های زن داستان رو دوست داشتم. 
اتفاقات زندگی هر دو تأمل برانگیز بود. 

      

        زندگی دکتر جیمز، دارای تجربه های جدید و پستی و بلندی هایی است که خوندنش خالی از لطف نیست.
می‌تواند برای فردی، معمولی و برای فردی دیگر، تاثیرگذار تلقی شود. 
      

        نورا تونست بفهمه که هر تصمیم کوچک اون میتونه یه زندگی جدیدی رو بسازه. 
گاهی ما هم دچار این فکر ها شدیم که اگه فلان کار می‌کردم، فلان حرفه رو ادامه میدادم شاید اوضاع ام بهتر میبود، باید بهتون بگم که نورا هم همین فکرو می‌کرد اما نتیجه اون چیزی نبود که پیش بینی کرده بود و نورا فهمید هر زندگی در قبال چیزی که به اون میده چیزی را هم از اون میگیره و داشتن همه چیز با هم امکان پذیر نیست.
نورا بالاخره فهمید دوست داره زنده بمونه و زندگی کنه و گذشته مثل اسمش دیگه گذشته و تموم شده و این ما هستیم که باید ببینیم از این به بعد زندگی مون رو میخواییم چطور فکر کنیم، چطور تصمیم بگیریم و چطور زندگی کنیم.
پس شما چیزی رو از دست ندادید و نباید با فکر گذشته ناامید بشید به حالا و اکنون فکر کنید، خودتون رو سرزنش نکنید،از شکست نترسید و برای از این به بعد زندگی تون بهتر تصمیم بگیرید، بهتر عمل کنید و این رو بدونید که هیچ گاه دیر نیست.