معرفی کتاب داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان اثر محمدعلی زمانیان

داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان

داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان

محمدعلی زمانیان و 2 نفر دیگر
4.2
89 نفر |
39 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

8

خوانده‌ام

150

خواهم خواند

71

شابک
9786229505366
تعداد صفحات
200
تاریخ انتشار
1400/3/31

توضیحات

کتاب داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان، گردآورنده محمدعلی زمانیان.

بریدۀ کتاب‌های مرتبط به داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان

نمایش همه

لیست‌های مرتبط به داستان رویان: تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی در پژوهشگاه رویان

نمایش همه

یادداشت‌ها

          روایتی مختصر و مفید از سیر آغاز تا به حال مجموعه پژوهشگاه رویان با محوریت شهید سعید کاظمی آشتیانی پدیدآورنده و پیش راننده این مجموعه بسیار بزرگ و مهم و اثرگذار
این مجموعه باعث شد تا ایران در زمره 10 کشور صاحب دانش سلول های بنیادین قرار بگیرد.
دکتر کاظمی همراه با دوستان و همکارانش حقیقتا با تلاش بسیار بسیار ویژه و توکل که خود اعضای تیم از عناصر مهم کارشان یاد میکنند، این حرکت بزرگ را انجام دادند
تولد بره ها و بزهای تراریخته که در سال های گذشته همه و همه نتایج کارهای این بزرگواران است
مجموعه ای که همچنان با قدرت در حال کار در زمینه های مختلف علی الخصوص نازایی، دارویی و ... است
با خواندن این کتاب، امید به انجام کارهایی که شاید در حد آرزوست، بیشتر و بیشتر می شود
البته مانند بسیاری از کتاب های دیگر، موصوعی بسیار خوب، در فرمی نه چندان ارزنده چاپ شده و امیدوارم به زودی شاهد چاپ کتاب های بهتری در مورد شهید کاظمی و ماجرای رویانا باشیم
        

9

          شاید مهم ترین ویژگی یک کتاب خوب، ارتباط عمیقی است که افراد مختلف جامعه از  رده های متفاوت سنی و تحصیلی و سلیقه ای با آن برقرار می کنند و حس مثبتی است که به مخاطب انتقال می دهد.
کتاب "داستان رویانا" یکی از همین کتاب ها است.
برای همچو منی که شاید در تمام این سال ها، تنها چند کلید واژه مبهم از ژنتیک و شبیه سازی در ذهن داشتم، این کتاب در کمال شگفتی، بسیار جذاب و انگیزه ساز و امید بخش بود.
کتاب با وجودی که داستانی نبود و درباره یک مبحث علمی و های تکنولوژی صحبت می کرد، متن روانی داشت و لغات بعضا تخصصی در پاورقی توضیح مختصر و مفیدی داده شده بود.
کتاب به شیوه ای جذاب، جامع و مانع، مراحل تکامل فعالیت رویان را از آموزش و تلاش کادر متعهد جهاد دانشگاهی برای سازمان دهی و درمان تا خود پروسه درمان ناباروری و مشکلات ژنتیکی، سپس کار در عرصه بین المللی و معرفی فعالیت های درخشان مجموعه به جهان در قالب جشنواره و کنگره، و بعد هم پذیرش دانشجو و بیمار از سراسر جهان و گسترش فعالیت به صورت پژوهش و تغییر نام و کاربری مجموعه به پژوهشگاه را شرح داده بود.
سه مهره اصلی، در موفقیت رویان نقش آفرینی می کردند:
۱. مدیریت مجموعه : مرحوم کاظمی آشتیانی
۲. اعضای مجموعه : پژوهشگران کوشا و متعهد
۳. اعتماد و حمایت رهبر فرزانه انقلاب

نقطه قوت مجموعه هم پیمان شدن اعضا پس از سالهای جنگ، در خودباوری و خواستن و توانستن با وجود تمام مشکلات و زخم زبان ها و سنگ اندازی ها بود.
جو صمیمانه و پر از اخلاصی که دکتر کاظمی و تیم ایشان در رویان ایجاد کرده بودند، با اعتقاد  قوی به خدا و عشق و قدردانی از اعتمادی که رهبر انقلاب به آن ها کرده بود، آن ها را پله پله جلو برد.
ماجرای کتاب آنقدر جذاب و گیرا بود که مخاطب حس می کرد پا به پای دکتر بهاروند در آزمایشگاه، نگین انگشتری سلول های بنیادی را زیر میکروسکوپ‌ می بیند و تکثیر می دهد و تمایز می بخشد. و بعد، تپیدن شیرین سلول های قلبی و رفتار سلول های عصبی را در کمال شگفتی به تماشا می نشیند.
نقطه قوت دیگر کار و پژوهش این تیم، سقف قرارندادن بر دانش و فعالیتشان بود. مضاف اینکه با وجود تمام مشکلات و موانع و تحریم ها، گوش به فرمان رهبرشان، علمشان را برای مردم کشورشان ملموس کردند و همچنان پر امید جلو می روند و شبیه سازی های حیوانی و تولید مثل اعضا و بانک سلول های بنیادی و سلول درمانی از جمله آن هاست.
مدیریت شایسته مرحوم کاظمی آشتیانی نقش مهمی در توفیق این مجموعه داشت.
پیگیری های مادی و معنوی او در تهیه و گسترش ساختمان و هزینه ها و فعالیت های پژوهشکده و اعضای آن، و تلاش بی شائبه خود او، فارغ از حس برتربینی مدیرانه، و از همه مهم تر عشق و تعهد او به خدا و رهبرش کارها را لحظه به لحظه جلوتر می برد.
برجستگی دیگر کتاب وجود ضمائم‌ ارزشمند آن بود که در آن توضیحات خوبی در خصوص جایگاه جهانی رویان و فعالیت ها و دستاوردهای آن و شخصیت مرحوم کاظمی و شبیه سازی ذکر شده است.
گاه،
علم حجاب می شود، گاه نوری می شود تا بندگی انسان را بیشتر و بیشتر ثابت کند.
"اینکه انسان توفیق پیدا بکند یک کار خوبی را بکند و بعد به سجده بیفتد، این خیلی باارزش است. اینها چیزهاییست که می ماند. بدانید که اینها در تاریخ خواهد ماند. این کارهای اصیل ، نقطه های اصیل، اینها همان سلول های بنیادی است ها! اینها همان سلول های بنیادی رفتار بشری است؛ همین توجه به خدا، شکر خدا، افتادن به سجده. آن وقت از این، همه جور سلولی را می شود ساخت. از این می شود همه جور کاری را استحصال کرد. اصل قضیه این است. الحمدله شما سلول های بنیادی را در هر دو ناحیه به دست آوردید. خدا را شکر."
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دست اندرکاران رویان. ۱۱/۶/۱۳۸۲
        

25

          شیوه نگارش شخص سوم همراه با روایت های اشخاص و بیان دلنشین نویسنده  بسیار کتاب را روان و شیوا کرده است.
اصطلاحات علمی  و مراحل پژوهش با بیانی ساده  و عامیانه نوشته شده است، که عموم مردم علاوه بر مراحل تاریخی شکل گیری پژوهشگاه با روند علمی اقدامات پژوهشگاه و  دلایل اهمیت اقدامات پژوهشگاه در عرصه های درمان ناباروری یا سلول های بنیادین  یا شبیه سازی و... آشنا شوند.

مهم تر از سیر تحول و شکل گیری پژوهشکده رویان آشنایی با
شخصیت والا و بزرگ دکتر کاظمی، که پیوند بارز  علم و عمل و تقوا  هستند و صاحب سبک  خاص مدیریت جهادی در عرصه پژوهش و علم  و عظیمت از تاریکی های جهل به روشنای علم  به معنای حقیقی و از منظر اسلامی هستند می باشند.

کتاب فوق علاوه بر بیان مسیر پر پیچ و خم پژوهشکده رویان  از زمانی که دغدغه ای بیش در ذهن دردمند و دغدغه مدار دکتر کاظمی و همراهان وی نبود تا زمانی که بر فراز قله های علم  دنیا پرچم ایران اسلامی را به اهتزاز درآورد، به تببین  سبک اسلامی (جهادی) از مدیریت مراکز علمی پژوهشی و پژوهش با مبانی و دغدغه های دینی پرداخته است.
نگاه و دیدگاهی که ما در ایران و جهان اسلام در تمامی سطوح مدیرتی و علمی به آن نیاز داریم 

کتاب داستان رویان آموزشی برای  مدیران علمی و پژوهشی و محققان و پژوهش گران متدین و دغدغه مندی است که قدم در راه جهاد علمی گزارده 
تا پرچم اسلام و انقلاب را به اهتزاز دربیاورند.


        

1

          آنقدر متنش ساده و صمیمی و راحت بود که نصفش را در مسیر رفت و نصفش را در مسیر برگشت خواندم.
کتاب داستان رویان، تاریخ شفاهی دکتر سعید کاظمی آشتیانی است. از سال‌های پس از انقلاب و خصوصا پس از انقلاب فرهنگی تا آخرین لحظه زندگی ایشان با تمرکز بر فعالیت‌های پزشکی و زیست‌پزشکی ایران در موسسه رویان.
کتاب کم‌حجمی است و خواسته روایتی کامل_نه لزوما جامع_ از زندگی و فعالیت علمی مرحوم دکتر کاظمی به مخاطب نشان بدهد و از این منظر موفق بوده است.
کتاب را آدم‌های گوناگونی روایت کرده‌اند و نویسنده با کلمات و جملات خودش  بین آنها وحدتی شکل داده است تا هم فضایی حقیقی خلق کند و هم روایتی یک دست و کامل داشته باشد. در این زمینه هم موفقیت نسبی را به دست آورده است.
کتاب البته نکته مهم دیگری دارد. تبلور غرور ملی و حس مفید بودن و نقش داشتن در جامعه و سهیم بودن در پیشرفت کشور که توام با دین‌داری و مردم‌داری باشد. صحنه‌هایی که احساسات مخاطب را به غلیان دربیاورد کم نیستند و صد البته کتاب شعارزده‌ای نیست و مخاطب احساس همزادپنداری می‌کند.
تنها مشکل اساسی فصول انتهای کتاب است. آنجا که تمرکز از دکتر آشتیانی برداشته می‌شود و به سمت دیگری می‌رود و این چیزی نیست که حتی از چشم مخاطب عادی پنهان بماند.
در کل که این کتاب برای مخاطب عموم خصوصا دانشجویان پزشکی و علوم پایه خواندنی است و حتی می‌تواند در سیر شخصیتی آنها اثرگذار باشد. مخاطب نوجوان هم به‌خاطر برخی پیچیدگی علمی شاید لذت کافی را نبرند. 
قسمت ضمائم هم به نظر من می‌توانست کوتاه‌تر باشد اما آنجا که به صورت ساده مفاهیم مورد نظر را برای مخاطب ساده‌سازی و همه‌فهم کرده است ارزشمند است.
ان‌شاءالله که دکتر کاظمی آشتیانی بر سر سفره امام حسین علیه‌السلام متنعم و بهره‌مند شود.
        

25

b.rabbani

b.rabbani

1403/12/28

          این کتاب حکایت زندگی سرشار از امید مردی بزرگ است که عمر خودش را فدای مبارزه برای رسیدن به «آرزوها»یی که در نهایت «دستاورد» شدند، کرد.
مردی که حسین بهاروند پس از رفتن او، این چنین می‌گوید: 
ساعت ده و نیم ۱۱ شب به من زنگ می‌زد. 
می‌گفت زنگ زدم بگویم خسته نباشی. 
جمعه به اینجا می‌آمد. 
می‌گفت فقط آمدم به تو بگویم که خسته نباشی. 
آی آدم حال می‌کند! 
آی آدم عشق می‌کند!
شما نمی‌دانید ولی من عشقم را از دست دادم. 

یا مهندس محمد صادق عزیزی که می‌گوید:
اگر داستان آرش واقعیت دارد این آدم آرش بود. 
آرش جان خودش را در تیر کرد که تیر کوتاه ننشیند، تا مرزهای ایران کوچک نشود. 
این آدم هم جان خودش را در مجموعه‌هایی کرد که داشت آنها را بزرگ می‌کرد تا این مجموعه‌ها بزرگ بشوند. 
(صفحه ۱۳۹)

کسی که می‌گفت: مدیرعامل رویان خداست. ماها همه عمله خدا هستیم.
(صفحه ۱۴۰)

حکایت این مرد بزرگ و تیم توانمندش که به هر دو نوع سلول بنیادی دنیایی و سلول بنیادی رفتار بشری، توجه به خدا، دست یافته بودند، (صفحه ۱۰۶)
مالامال انگیزه و تلاش است.
        

0

صآد

صآد

1403/8/30

🖇 | منتشر
          🖇 | منتشر شده در شماره یازدهم نشریه احیا «ایران جوان بمان» | پاییز 1403 
«باش تا صبح دولتت بدمد» 
«علت اینکه من به مرحوم سعید کاظمی اینقدر علاقه داشتم و الان هم در دلم و در ذهنم برای آن جوان عزیز، ارزش و جایگاه قائلم، همین است. حرکت او، نحوه‌ی کار او، مدیریت او، پیگیری او، یک مجموعه‌ی کاملی بود از آن چیزی که آدم دوست میدارد و آرزو دارد. اگر بخواهم این الگوی مطلوب را در یک جمله معرفی کنم، عبارت است از: ترکیب علم، ایمان، تلاش. هم علم را جدی گرفتند، هم ایمان و پایبندی و تقوا را؛ نه به صورت یک سربار، بلکه به شکل یک عنصر اصلی در بافت مجموعه و در بافت کار. و هم خستگی را فراموش کردند، که به گمان من مرحوم کاظمی جان و سلامت خودش را هم سر همین کار گذاشت؛ یعنی این دنبالگیری و این اهتمامها و خسته نشدنها. » 
رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشمندان و پژوهشگران رویان ۱۳۸۶ 
زمانی می‌گفتند ایرانی بدون کمک غرب لوله هنگ (آفتابهٔ گلی) هم نمی‌تواند بسازد، اما روزهای سخت و غرور آفرینِ تاریخ جمهوری اسلامی را که ورق می‎زنیم، جوانانی می‌یابیم که چون آرش مرزهای علم را به روی ایران گشودند. همان جوانان از جنگ برگشته‌ای که با همت بلند، ایمان و پشتکار یک به یک به سراغ مشکلات کشور آمدند و نگذاشتند ایران از دنیا عقب بماند.  
شاید بارها نام دکتر سعید کاظمی آشتیانی را در سخنرانی‌های رهبر معظم انقلاب شنیده باشید. کتاب «داستان رویان»، روایت تاریخ شفاهی از جهاد مؤمنانه‌ی ایشان و همکارانش در پژوهشگاه رویان از تأسیس تا تثبیت و پیشرفت به قلم محمدعلی زمانیان است. این کتاب اولین کتاب از دسته‌ی تاریخ شفاهی پیشرفت در انتشارات راه‌یار است که در سال ۱۳۹۸ چاپ و اینک به چاپ هشتم رسیده است.  
روایتِ رویان به شما دلیل افتخار برای ایرانی بودنتان می‌دهد. در این کتاب با پستی بلندی‌های راه رویان همراه شده و سربلندی ایران را در اوج ناباوری خواهید دید، آنگاه با روایت‌ها و آدم‌هایی واقعی امیدی برای ادامه دادن خواهید داشت.  
 کتاب به طور کامل به شرح وقایع شکل‌گیری رویان پرداخته و خواننده را نسبت به تاریخ شفاهی رویان قانع می‌کند، اما پس از اتمام کتاب شما هنوز قدری راجع به زندگی و زمانه‌ی دکتر کاظمی کنجکاوید و هنوز جای پرداخت بیشتری به زندگی ایشان در کتاب وجود داشت. 
شهید دکتر سعید کاظمی آشتیانی بنیان‌گذار پژوهشکده رویان و پدر علم سلول‌های بنیادی ایران، متولد اول فروردین ۱۳۴۰ است. 
در دهه شصت «ناباروری» رتبه دوم مراجعه به خارج از کشور برای درمان را به خود اختصاص داده بود. این مسئله هزینه‌های زیادی را به دولت تحمیل کرده بود و مسائل فرهنگی‌ای نیز در پی داشت. در آن زمان بود که جرقه‌ی ابتدایی رویان در ذهن کاظمی جوان شکل گرفت.  
پژوهشگاه رویان، فعالیتش را از سال ۱۳۷۰ آغاز کرد، این پژوهشگاه به همت دانشمندان تراز اول و خوش‌فکر ایران‌زمین، توانست در دنیا، انقلابی علمی به پا کند. آغاز فعالیت رویان به همین سادگی نبود و رویان کنونی حاصل روحیه جهادی و خستگی‌ناپذیر چند جوان دانشجو با کمک رهبر انقلاب و بدون هیچ پشتوانه‌ی قبلی بود که با هر مشکل و سختی که وجود داشت، ساختمان رویان را مجهز و کارشان را آغاز می‌کنند. 
پژوهشگاه رویان هم‌اکنون فعالیت‌های پژوهشی خود را در قالب سه پژوهشکده علوم تولیدمثل، زیست‌شناسی و فناوری سلول‌های بنیادی و زیست‌فناوری دنبال کرده است. 
دانشمندان و پژوهشگران رویان، این حرکت و تلاش جهادی را نوعی ادای تکلیف دینی می‌دانستند و اثر این نوع نگاه اعتقادی در پیشرفت علمی‌شان کاملاً قابل مشاهده بود. این ایمان و اعتقاد عمیق و درکنار آن باور عمیقی که به توانمندی‌های خودی داشتند، بنای اصلی جهش عظیم علمی و تولید، تکثیر و انجماد سلول‌های بنیادی جنینی بودکه ایران را در جمع ده کشور برتر جهان در زمینه‌ی سلول‌های بنیادی قرار می‌داد. 
نیت پاک دکتر کاظمی و اخلاصی که در این کار داشت، خیلی از مشکلات رویان را حل می‌کرد. همیشه دلش می‌خواست رویان در قله باشد، هیچ‌وقت نمی‌گذاشت قد و قواره‌ی مجموعه کوتاه بماند. 
پس از درگذشت مشکوک دکتر کاظمی آشتیانی بر اثر سکته قلبی در ۱۴ دی ۱۳۸۴، رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیتی، ایشان را «دانشمند مؤمن و جهادگر»، «شخصیت ارزشمند»، «کانون امید و ابتکار و نوآوری»، «از فرزندان صالح انقلاب» و «از رویش‌های مبارکی که آینده درخشان علمی در کشور را نوید می‌دهند»، توصیف کردند و «فقدان این عنصر خدوم و باارزش» را «ضایعه‌ای دردناک» خواندند.
فعالیت‌های رویان پس از درگذشت پایان نیافت بلکه باقدرت پیش‌رفت. به پاس خدمات و گرامیداشت او جایزه‌ای در کنگره‌ی هر ساله‌ی رویان به نام جایزه‌ی دکتر کاظمی قرار داده‌شد که پژوهشگران برتر علوم زیستی دنیا آن را دریافت می‌کنند.  دکتر کاظمی دغدغه‌ی گسترش علم را داشت و می‌گفت:«ما باید جمهوری اسلامی را برسانیم به مرتبه‌ای که در یک تکنولوژی پیشرفته بتواند به جای نفت علم بفروشد.»
گرچه اکنون صدای تپش قلبِ او برای همیشه خاموش شده‌است اما صدای تپشِ قلب‌های بسیاری‌است که از دل رویان شنیده می‌شود، فرزندِ او رویان حالا مادرِ نسل‌های آینده خواهد بود.
بخش‌هایی از کتاب داستان رویان :  
… ایشان علاقه‌مند بود واقعا کشورمان را در سطح جهانی مطرح بکند. به ‌این ترتیب که همیشه در زمینه علمی حرف نو برای گفتن داشته باشیم، نه اینکه کارهای تکراری انجام بشود. همیشه اصطلاحی را به‌کار می‌برد. چون اصلیت ایشان آشتیانی بود، به‌ قول خودشان می‌گفتند: «عسلک‌بازی نکنید.» دیدید بچه‌ها می‌آیند گِل‌بازی می‌کنند؟ می‌گفت از این کارها نکنید. به کارهای بزرگ فکر بکنید و جلو بروید؛ من حمایت می‌کنم…  
… اگر داستان آرش کمانگیر واقعیت دارد، این آدم، آرش بود. آرش، جان خودش را توی تیر کرد که تیر کوتاه ننشیند تا مرزهای ایران کوچک نشود. این آدم هم جان خودش را در مجموعه‌هایی کرد که داشت آن‌ها را بزرگ می‌کرد.
        

8

          الله اکبر!
حقیقتاً کَف کردم!!!
البته برای من کلماتی مثل: رویان، سلول بنیادی، بزغاله‌ای به نام حنا، شنگول و منگول و... توی بخش کهنه‌ی ذهنم مونده بود از دوران بچگی و اخبارهایی که پدر نگاه می‌کرد، از آقای کاظمی آشتیانی هم در حدی که حضرت آقا ازشون به عنوان یک فرد برجسته یاد کردن و بخشی از یکی از درسای فارسی کلاس هفتم درباره‌ی ایشونه، در همین حد آشنایی داشتم. ولی جزئیات و شرح شکل گیری رویان و افرادی که درش کار می‌کردن رو که خوندم حقیقتاً کیف کردم، لذت بردم و افسوس خوردم به شدت، از اینکه چقد حیف که این سرمایه‌ی عزیز رو اینقدر زود از دست دادیم.
با اینکه هیچ‌وقت به زیست‌شناسی علاقه‌ای نداشتم اما موضوعات بیان شده از درمان ناباروری و شبیه‌سازی حیوانی و سلول‌های بنیادی و اینها خیلی برام جذاب بود، از ته دلم دوست داشتم توی اون آزمایشگاهی باشم که حسین بهاروند اولین نمونه سلول‌های بنیادی انسانی رو توی ایران تولید کرد و از نزدیک این اتفاق بزرگ رو ببینم.
این کتاب رو ببرید به کسایی که فکر می‌کنن آدمای مذهبی از علم و فناوری به دورن بدید بخونن، تا ببینن یکی از بزرگ‌ترین مجموعه‌های علمی دنیا رو یک آدم مذهبی با رعایت تمام شئونات اسلامی و حفظ دستورات دین چطوری تاسیس کرد و به حدی رسوند که از تمام دنیا افتخارشون شرکت در جشنواره‌ و گرفتن جایزه‌ایه که به نام این مجموعه‌ است.
اینم بگم که این آقای پروفسور حسین بهاروند عمیقاً به دل ما نشست و داریم میریم کتاب سلول‌های بهاری که خاطرات خودشه رو پیدا کنیم و بخونیم.🚶🏻‍♀️
        

11