معرفی کتاب تسخیرشدگان (جن زدگان) اثر فیودور داستایفسکی مترجم علی اصغر خبره زاده

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
18
خواندهام
101
خواهم خواند
211
توضیحات
«اسپتال تروفی موویچ ورخوونسکی» در روسیه خود را قهرمان ملی می دانست. او دوست داشت که خود را همچون یک «مرد خطرناک سیاسی» و تبعیدی تصور کند. این دو صفت او را چنان مجذوب خود کرد که مردم اندک اندک مرتبه، مقام و کرامت اش را بالا بردند و به مقامی رفیع و جاذبه انگیز ارتقا دادند. بر حسب اتفاق، در مسکو منظومه ای از «اسپتان تروفی موویچ» دریافت کردند و بدون اطلاع در یک کشور بیگانه و مجلة انقلابی چاپ کردند. این منظومه که خطرناک تشخیص داده شد، استپان را به وحشت انداخت. او تغییر شغل داد و پیشنهادی از «واروارا پتروونا استاوروگین» زوجة یک سرهنگ برای تعلیم و تربیت تنها فرزندش دریافت کرد و این شغل را پذیرفت. از لطف و عنایت علاقة پرشور و دوستی ارزشمند و پرهیبتی که وارواراپتروونا به او ابراز می داشت، همه چیز سروسامان یافت و سرنوشت امور تا بیست سال بعد مشخص شد.موضوع اصلی داستان: یک توطئه سیاسی در یکی از شهرهای ایالات و معرفی قهرمانان با تعصبی زایدالوصف همچون موجوداتی پست و بی خیال که از همه خصایص بشری بی بهره اند. مسایلی که در این کتاب مطرح می شود به فرد بستگی ندارد بلکه منظورش تمام ملت است. قهرمانان کتاب واقعاً جن زده و تسخیر شده اند، زیرا زندانی یک قدرت مرموزند که آن ها را به ارتکاب اعمالی وادار می کند که لیاقت و سزاواری انجام آن را ندارند. شیاطینی نامشخص اند که قهرمان واقعی می باشند و انسان ها به منزله عروسک های خیمه شب بازی اند که به فرمان آن ها به جنب و جوش در می آیند. هیچ یک از کتاب های داستایوفسکی پیچیده تر از این کتاب نیست، زیرا ابهام و آشفتگی، همه قهرمانان را در هم می فشرد و وقایع با تعقید بیان می شود. این داستان با یک رشته حوادث مرموز که در ظاهر با وقایع دیگر ارتباط ندارد پایان می یابد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به تسخیرشدگان (جن زدگان)
نمایش همه1403/10/9
لیستهای مرتبط به تسخیرشدگان (جن زدگان)
پستهای مرتبط به تسخیرشدگان (جن زدگان)
یادداشتها
1400/11/21
1402/3/4
1401/3/11
1402/12/9
کلا نوشتن بلد نیستم چه برسه به اینکه بخواهم راجع به داستایفسکی بزرگ بنویسم. بنظرم نوشته پشت جلد توضیح کافی باشه برای این کتاب: [جنزدگان، یا به لفظ صحیحتر «شیاطین» داستان ملتی است که موازین اجتماعی را نمیشناسد، و بدین ترتیب به جای این که خود را نجات دهد، نابود میسازد.] بنظرم داستایفسکی در این اثر آیندهی روسیهای که الحاد و سوسیالیسم بر آن حاکم است را به تصویر کشیده. طرحی شیگالییوف برای نظم و شکل جامعه در نظام بعدی ارائه میده(یک دهم جمعیت آزادی کامل و نه دهم بقیه به صورت گلهای توسط آن یک دهم اداره میشه) کمابیش چیزی است که در شوروی اتفاق افتاد و این نشان دهندهی تحلیل درست و صحیح داستایفسکی از الحاد و سوسیالیسم است. مؤخرهی آخر کتاب به تحلیل «شیاطین» میپردازد که نگاه نسبتا عمیقی است به داستان و شخصیتها که برای من خیلی مفید بود. تا یادم نرفته بگم اگر «ابله» رو نخوندین ازش بگذرین که یه اسپویل خیلی بد از اون داره. بطور کل دوستش داشتم و شاید سالها بعد دوباره بازخوانیش کنم. البته بعد از خواندن شاهکارهای دیگر داستایفسکی.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.