معرفی کتاب دشمن عزیز اثر جین وبستر مترجم مهرداد مهدویان

دشمن عزیز

دشمن عزیز

جین وبستر و 2 نفر دیگر
3.9
187 نفر |
56 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

15

خوانده‌ام

430

خواهم خواند

86

شابک
9786002511010
تعداد صفحات
508
تاریخ انتشار
1398/1/26

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        جین وبستر این کتاب را 3 سال پس از موفقیت «بابالنگ دراز» نوشت و ادامه ماجراهای رمان موفقش را در این کتاب پی گرفت. به این ترتیب، مخاطب در این رمان هم با جودی  ابوت و ماجراهایش روبروست.در «دشمن عزیز» جودی ابوت پس از ازدواج با جرویس پندلتون یعنی همان بابالنگ دراز،  با دوست صمیمی اش سالی مک براید را به سرپرستی نوانخانه ای که در آن بزرگ  شده، انتخاب می کند. او خانم لیپِت را بیرون کرده و سالی را مدیر می کند. سالی هم کارهایی را که به عنوان مدیر انجام داده، به جودی گزارش می کند. این گزارش ها در قالب نامه ارائه می شوند. در ادامه ماجراها، رابطه سالی و پزشک نوانخانه که یک مرد است و او را دشمن عزیز لقب داده، با لجبازی همراه می شود.
      

یادداشت‌ها

Daydreamer

Daydreamer

1404/1/14

این کتاب ر
          این کتاب رو اولین بار شش سال پیش نصفه ول کردم و امسال به خاطر هدیه گرفتن، تصمیم گرفتم یه فرصت مجدد بدم و نمیدونم چرا، شاید هم میدونم ولی من دشمن عزیز رو خیلی بیشتر از بابا لنگ دراز دوست داشتم:>
قلم جین وبستر حداقل برای من تو دو اثر بابا لنگ دراز و دشمن عزیز، به طوری بود که نیمه اول هردو کتاب به شدت با روند کند پیش میرفت. توی این کتاب نیمه اول داستان علاوه بر کندی هرچقدر داستان رو میخوندی باز هم یه سری کاراکتر های فرعی رو هی یادت میرفت کی به کیه و یه گیجی خاصی ته ذهنت بود. (حس میکنم علت اینکه این گیجی رو سر بابالنگ دراز نداشتم به خاطر دیدن انیمه و داشتن تصویر و زمینه ذهنی بود.) اما از نیمه دوم کتاب انگار معجزه شده باشه روند داستان سرعت و حتی کمی هیجان هم گرفت. سبک نوشتاری جین وبستر توی این کتاب هم در قالب نامه های سالی، دوست کالج جودی به جودی، گوردون و رابینه که مخاطب بیشتر نامه ها جودی هستن و همین باعث میشه توی این کتاب سرنوشت جودی و جرویس رو هم تاحدودی متوجه بشین. اینکه روند داستان رو باید از یک زاویه و از طریق نامه ها متوجه بشین دید جدید و جالبی به خواننده ارائه میکنه ولی این دید جدید باعث نشده که شما از لحاظ پردازش کاراکتر یا پردازش مکانی احساس کمبود داشته باشین. پردازش کاراکتر ها رو همونطور که گفتم اوایل کاراکتر های فرعی کمی مبهم بودن ولی هرچی جلوتر رفت همه کاراکتر های فرعی به بهترین شکل برای مخاطب به همون اندازه‌ای که نیاز بود شفاف سازی شد. (به همون اندازه رو برای این میگم چون چندتا کاراکتر فرعی به صورت کلی شاید پردازش قوی نداشته باشه ولی نقششون در روند داستان با همینقدر پردازش به خوبی ایفا میشه.) یکی از ویژگی های قلم نویسنده، اشاره به مسائل روز حین داستانش بود. توی هر دو کتابی که از این نویسنده خوندم به مسائل جامعه شناسی، مذهبی، فمینیسم و... اشاره شده که همین داستان رو یک پله بالاتر از روایتی صرفا داستان میبره. یه نقطه قوتی که توی این کتاب بود و توی بابالنگ دراز نبود، این بود که بخش رومنس کتاب برای من حداقل ملموس تر و جذاب تر از بابالنگ دراز بود. رومنس بابالنگ دراز کمی غیر ملموس و حتی میشه گفت به صورت ناگهانی بود و بخش های رومنس این کتاب با یه روند آروم ولی طبیعی و زیبا پیش میره و همین باعث شد این بخش کتاب تو ذهن من ماندگار بشه. درکل من پیشنهاد میکنم کسایی که بابالنگ دراز رو خوندن یا به بابالنگ دراز علاقه‌مند هستن حتما این کتاب رو هم بخونن؛ شاید دوتا داستان جداگانه باشن ولی به نظرم کسی که بابالنگ دراز رو خونده حس و حال و برداشت های بهتر و متفاوت تری داره با کسی که بدون مطالعه بابالنگ دراز، مشغول خوندن دشمن عزیز میشه.
        

7

          دشمن عزیز، دوست عزیز من است. کتابی که خیلی نرم و آرام روی آرزوهای نوجوانی‌ام اثر گذاشت و من همیشه مدیر یک پرورشگاه بود، مثل سالی مک براید. در خیالم همیشه کنار آتش بخاری پرورشگاه نشسته بودم و بچه‌ها، کوچک و بزرگ، اطرافم می‌دویدند و بازی می‌کردند. حتی نقشه‌ی پرورشگاه را هم در ذهنم کشیده بودم و توی کلاس حرفه و فن یک ماکت از آن را ساختم. رویایم آن قدر بزرگ شد که فراموش کردم نقطه آغازش خواندن این کتاب بوده.

دشمن عزیز، دنباله‌ی رمان بابالنگ‌دراز است و گرچه به اندازه آن معروف نیست ولی در نگاه من به شیوه‌ی شگفت‌انگیزی جذاب‌تر است. "سالی" که یک دختر تقریباً ثروتمند بوده و چیزی از نوانخانه نمی‌داند و قرار است نوانخانه‌ی دوران کودکی دوستش، جودی ابوت، را به جای بهتری تبدیل کند. خوش‌به‌حال بچه‌هایی که به جای خانم لیپت زیر دست سالی بزرگ می‌شوند

تماشای تلاش و شکست خوردن سالی، عصبانی شدن و کم آوردنش، دعوا و بحث کردنش با همه برای بهتر کردن اوضاع نوانخانه و رسیدن به نقطه‌ای که در ابتدای داستان حتی فکرش را هم نمی‌کرد، برایم جذاب بود، چه بار اول که خواندمش چه بعدها که دوباره سراغش رفتم. 

کتاب به شیوه نامه‌نگارانه نوشته شده و ما فقط نامه‌های سالی را می‌خوانیم و من نه تنها با این شیوه مشکلی نداشتم که از آن لذت هم می‌بردم.

هنوز هم به یک‌ روزی فکر می‌کنم که جهان را رها کنم و برای بار چندم دوباره دشمن عزیز بخوانم و خدا را چه دیدید شاید بالاخره مدیر یک پرورشگاه هم شدم.
        

14