منتظر 🇵🇸

منتظر 🇵🇸

@ketab_69_khan_110_133
عضویت

خرداد 1404

12 دنبال شده

19 دنبال کننده

                من به آمار زمین مشکـوکم... 
اگر این سطح پر از آدم هاست،
پس چــرا یوسف زهرا تنهاست؟!  
🌼🥀🌼🥀🌼🥀🌼🥀
              

یادداشت‌ها

نمایش همه
منتظر 🇵🇸

منتظر 🇵🇸

6 روز پیش

        داستان، داستان یک خانواده (بدون پدر) است یک روز سه بچه با اسم و سن و تاریخ تولد مشابه ربوده میشوند و فردایش مادرشان به یک سفر کاری میرود و.... 
حقیقتا ایده ی کتاب خیلی خوب بود، (موضوع مورد علاقه ام) فیزیک، ساختار اصلی داستان رو ساخته بود ولی اصلا درست ساختار جهان های موازی و....  رو توضیح نداده بود 
فکر شو بکنید با یه تصمیم یک جهان موازی ایجاد شه 😂😒
به نظرم خیلی خیلی بده که آدم کتاب نیمه علمی بنویسه و کلا ذهن خواننده رو خراب کنه.  
خب حالا از خود کتاب بگم: 
شخصیت پردازی کتاب خوب بود 
روایت کتاب یکم گیج کننده بود  نویسنده میتونست با اول شخص کار رو خیلی راحت تر پیش ببره. 
ولی در مورد اینکه داستان چه طور پیش رفت باید بگم عالی بود. 
مشکل خاص دیگه ای نداشت و فکر کنم مجبورم جلد بعد رو هم یه جوری بخونم چون فضولیم از ادامه اش گل کرده 😁
راستی با همه ی اینها کتاب خوب میتونست آدم رو با خوش همراه کنه و من ازش حدودا خوشم اومد. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        من تا الان از جان اشتاین بک فقط این کتاب و خوشه های خشم رو خوندم و به نظرم این بهتر از خوشه های خشم بود البته با تفاوت کمی. 
این کتاب داستان فقیری است که یک مروارید صید میکند ولی نمیتواند به قیمتی که میخواهد بفروشدش و...(مطمئنم باقی اش را هم حدس زدید.) 
 داستان جالب بود و چیزهایی داشت که خیلی داستان را دلنشبن تر میکرد مثلا  صید مروارید با دعای اشتباه خونا همسر شخصیت اصلی اتفاق افتاد دعایی که در آن از خدا برای شفای کودکش کمک نخواست بلکه خواست که پولدار شوند و دکتر کودکشان را درمان کند. این طور بود که خدا تا پایان کتاب تنبیهشان کرد. 
یا اینکه کینو (شخصیت اصلی)  نوعی غریزه داشته و دشمن را تشخیص میداده ولی وقتی پولدار شد دشمن را به طمع خودش به داخل راه داد. 
جذابیت داستان این بود که در این کتاب پول و طمع پول گریبان شخصیت اصلی را نگرفت ولی شوم بودن پول کاملا واضح بود. 
 تنها مشکلش هم به نظرم پایان داستان بود که  ( به شهر برگشتند) به نظرم منطقی نبود. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

33

        بعد از تعطیلات نوروز و چهارده روز روزه گرفتن و درس نخواندن به استقبال امتحانات نیم ترم آمدیم در حال که همه سرشان در کتاب درسی بود من از کتابخانه اینو گرفته و به زور میخواندم 
حالا چرا به زور؟ 
اول بگم که نثر کتاب روان بود و به جز بعضی اشعار کتاب سختی نبود از نظر نوشتاری. 
یک مشکلش این بود که ویراستاری کتاب خیلی به نظرم خوب نبود کتاب در فصل های کوتاه کوتاه نوشته (البته نسبتا)  و پشت هم بود به نظرم اگر ترتیب درست تری میداشت راحت تر خوانده میشد مثلا یک موضوعاتی که خوانندت نمیدونه را آخرای کتاب توضیح میداد ولی اوایل کتاب هم در موردش حرف میزد. 
وکلا یکم خوندنش سخت بود نمیشد تند خوانی کرد و من گاهی بار ها صفحات را میخوندم تا  برام جا بیوفته و خب این یکم حوصله سر بر بود این اولین کتابی بود که دو هفته خوندنش طول کشید.
و حالا در مورد خود کتاب: 
کتاب شاهنامه یا شاهنامه به نثر و یا حتی خلاصه ی شاهنامه نبود بلکه توضیحاتی در خصوص شاهنانه و فردوسی بود. 
خیلی مطالب جالبی بود اول در مورد خود شاهنامه میگفت بعد در مورد فردوسی بعد در مورد نژاد آریایی خیلی حرفای محشری میزد چیز هایی که ما اصلا فکرشم نمیکردیم کلی در مورد ایران باستان حرف میزد و توتم ما ایرانیان، رابطه ی آریایی ها با بومیان فلات و... 
خیلی جالب بود و به نظرم اگر میخواهید شاهنامه خوانی کنید اول اینو بخونید باعث میشه خیلی دیدتون باز شه هم نسبت به شاهنانه هم نسبت به فردوسی 
      

24

        فکرکنم غیر از این تنها کتابی که آنقدر از پایانش حیرت کردم «پس از تشیع جنازه» ی آگاتا بود. 
از اواسط کتاب حدس زده بودم طرف خودش یه کاره ایه(صدقه سر آگاتا خوندن) ولی بعد از اون قتل وحشتناک این نظریه خیلی خیلی تضعیف شد آخه موریارتی اصلا قاتل نبود حتی اگه خیلی هم آدم کشته باشه تو دره ی وحشت بازهم اون ماجرا کار موریارتی نبود. و خیلی تهش نا امید شدم  ( من واقعا از مرگ موریارتی تو ماجرای آبشار رایشنباخ ناراحت شدم شاید به اندازه ی شرلوک ولی احتمالا اگه الان دوباره بخونمش قاه قاه بخندم  ) 
جونزرو هم از نشانه ی چهار یادم بود و ازهمون اول  مشکوک بودم بهش میومد یه جوگیر عاشق هلمز باشه.  
ولی داستان واقعا حیرت زده ام کرد. 
حالا که بهش فکر میکنم میشه از ماجرای آبشار رایشنباخ حدود ده تا نمانامه ( سناریو)  ی جدید نشت.
ولی یه مشکلی که داشت اینبود که خیلی به شانس توجه داشتند و اگه خیلی چیز ها «برحسب اتفاق» اتفاق نمی افتاد اصلا داستان یه جور دیگه میشد اولیش آشنایی جونز با چیس. 
و در پایان باید بگم اگه دنبال یه شرلوک هولمز جدید هستید این کتاب به هیچ وجه به دردتون نمیخوره چون تنها نماد شرلوک هولمز آنقدر ناشیه که خواننده اکثرا ازش پیشی میگیره.
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

چالش‌ها

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.