یادداشت محدثه سلمانی

        دشمن عزیز  یک جورایی ادامه بابالنگ درازه، قالب کتاب مثل بابالنگ دراز نامه س اما این بار تمرکز روی شخصیت سالی مک برایده.
از روند کتاب خوشم اومد، یک جورایی برعکس جودی ابوت که از قشر پایین افتاده بود وسط قشر بالا و متوسط رو به بالا، سالی مک براید از قشر متوسط رو به بالا افتاده بود وسط پایین ترین قشر جامعه.
شخصیت پردازی خیلی دلنشین بود. خود سالی، آقای دکتر، پرسی، بتسی، سدی کیت، داداش سالی، وروجک و حتی گوردون هالوک با لحن شوخ و شنگ و تیز سالی معرفی شده بودن و برای همین حتی وجوه منفی شخصیتشون هم آدم رو می خندوند. 
موقعیت ها هم به همین شکل، سالی همه موقعیت ها رو با چاشنی طنز و بی خیالی تعریف می کنه اگر چه که ته لحنش  طنزآلودش جدیت و غم و بقیه احساساتش رو می شه فهمید. 
حالت نامه نگاری بین سالی و جودی رو دوست داشتم و کاش می تونستم با دوست صمیمیم همچین مکاتبه ای داشته باشم و همینطوری از دغدغه هامون صادقانه با هم صحبت کنیم. 
به نظر من نقطه اوج داستان شب نجات تامی که هوی بود. 


      
1

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.