بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

هری پاتر و زندانی آزکابان

هری پاتر و زندانی آزکابان

هری پاتر و زندانی آزکابان

جی. کی. رولینگ و 1 نفر دیگر
4.8
45 نفر |
13 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

2

خوانده‌ام

134

خواهم خواند

6

کتاب هری پاتر و زندانی آزکابان، نویسنده جی. کی. رولینگ.

دوره‌های مطالعاتی مرتبط

 هری پاتر

1402/10/07

تعداد صفحه

30 صفحه در روز

لیست‌های مرتبط به هری پاتر و زندانی آزکابان

نمایش همه
هری پاتر و سنگ جادو هری پاتر و حفره اسرار آمیز هری پاتر و زندانی آزکابان

فٰانتِْزِیْ بِخوٰانِیْم...

12 کتاب

بسم الله یک بار برای همیشه باید تکلیف خودمان را با بعضی کتاب‌ها روشن کنیم. اینکه عده‌ای، بعضی کتاب‌ها را می‌خوانند و عده دیگر آن کتاب‌ها را در شأن خودشان نمی‌دانند یا اینکه بعضی از کتاب‌ها را، فاقد ارزش تصور می‌کنند همگی برخاسته از تصور اشتباهی است که خواه ناخواه اسیرش شده‌ایم. یک بار برای همیشه باید این تابوی به وجود آمده را بشکنیم و با خودمان بگوییم: سراغ بعضی کتاب‌ها هم باید رفت. به نظر کتاب نخواندنی وجود ندارد و ما در حقیقت با روشنفکر نشان دادن یا متفاوت نشان دادن خودمان در اینکه بگوییم: فلان کتاب خوب نیست، تنها و تنها خودمان را از آن محروم کرده‌ایم. شاید بتوان گفت: هر کتابی به یک بار خواندنش می‌ارزد. اما این خودمان هستیم که مشخص می‌کنیم چه کتابی در برنامه زندگی مان موثر است و چه کتابی نه. پس عبارت درست این است که بگوییم: همه کتاب‌ها خواندنی است اما بعضی کتاب‌ها در برنامه زندگی من نیست. به نظرم جریان فانتزی خوانی و به شکل کلی‌تر، رمان خواندن هم دقیقاً همین است. پس در این دوران دوری از کتاب و انس نداشتن با آن، بهتر است که مطابق علایق مان بخوانیم و به سخن دیگران نیز توجه نکنیم. نظراتم درباره هر جلد از کتاب‌های این لیست در صفحه همان کتاب نوشته شده است. اگر دوست داشتید مطالعه بفرمایید. 🌹

پست‌های مرتبط به هری پاتر و زندانی آزکابان

یادداشت‌های مرتبط به هری پاتر و زندانی آزکابان

            بسم الله

کتاب‌های سری هری پاتر، تا اینجا شروع و پایانش مانند هم بوده است. از خانه دیوانه کننده دورسلی‌ها شروع می‌شود و به همان خانه لعنتی ختم می‌شود. جایی که هری در آن به شدت تحقیر می‌شود و به پدر و مادرش توهین می‌شود. اعضای خانواده دورسلی (خانواده خاله هری) که از خانواده پاتر دل خوشی ندارند، دائما هری را آزار می‌دهند و این یکی از لذت‌های همیشگی آن‌هاست. اما سوالی که ذهن را مشغول می‌کند این است که، علیرغم این حجم آزاری که او در خانه خاله‌اش می‌بیند، چرا دوباره در تعطیلات آخرِ سالِ مدرسه، به خانه آن‌ها برمی‌گردد؟؟؟؟ شاید دلیلش ترس او از بی کس و کاری اش باشد. شاید او با خود فکر می‌کند، داشتن کس و کار بد، بهتر از نداشتن شان است. اما قرار است در جلد سوم، هری، پدرخوانده‌اش را به شکل عجیبی پیدا کند...

داستان با اذیت‌های همیشگی خانواده دورسلی آغاز می‌شود، این بار قرار است خواهر آقای دورسلی که مانند حیوانات با هری برخورد می‌کند به خانه آن‌ها بیاید و این عذاب بیشتری برای هری است. قبل از آمدن عمه خانم، شبکه خبر اعلام می‌کند که یکی از جادوگران خطرناک (سیروس بلک) همکار با ولدمورت (قاتل پدر و مادر هری) از زندان مخوفی به نام آزکابان فرار کرده است و همشهری‌ها باید در هر کجا که او را دیدند، به پلیس گزارش بدهند...
اما او برای چه فرار کرده است؟ داستان حول این قضیه ادامه پیدا می‌کند...

این جلد حقیقتاً از دو جلد قبلی نفس بند آور تر بود. نیم بیشتر کتاب را یک نفس شنیدم و لذت بردم. جزئیات توصیفی شخصیت‌ها و صحنه‌ها، سیر منطقی داستان، پایان بی‌نظیر و شروع اعجاب آور و خنده دار از ویژگی های منحصر به فرد جلد سوم بود. دیگر به این نتیجه رسیده‌ام که ذهن خلاق جی کی رولینگ را باید ستود. تخیلات او که امروز می‌خوانیم و می‌بینیم، خالق لحظه‌های نابی برای نسل‌های متعدد است و کتاب او بنا به اذعان سایت‌های معتبر، پرفروش ترین کتاب تاریخ ادبیات!!!

هرچه زودتر خودتان را به خواندن یا شنیدن سری هری‌پاتر میهمان کنید...

احساس می‌کنم یکی از راه‌های تعامل با نسل امروز، همچنان ادبیات فانتزی است.
          
احساس می‌ک
                احساس می‌کنم از یک سفر برگشتم...و بدون اغراق می‌گم روز های پر هیجانی رو در کتاب"هری‌پاتر و زندانی آزکابان" گذراندم...شبی هری پاتر عمه مارج رو باد کرد و بعد از خونه دورسلی‌ها بیرون زد و گرگ ترسناک رو دید قلبم در سینه فرو ریخت حتی دیدنش در محوطه هاگوارتز یا اطراف جنگل ممنوعه باز هم ترس زیادی رو به همراه داشت اما نویسنده بین احساسات به خوبی تعادل رو برقرار کرد من هم در بین صفحات کتاب زندگی کردم و سوار اتوبوس شوالیه شدم...مدتی در پاتیل درزدار و گوچه دراگون روزهارو در آرامش سپری کردم یا حتی نوشیدنی کرم داغ رو همراه با هری،رون و هرمیون با استرس دلنشینی سر کشیدم...با نقشه راه های مخفی هاگوارتز به تونل های ترسناک پا گذاشتم و حتی در زمان به عقب سفر کردم، و هیچ چیز انقدر نمیتونست من رو به وجد بیاره درواقع اشتباه هری پشت اون بوته ها و فریاد زدن وِرد "اکسپتروپاترونوم" برای دفاع از خودش در گذشته، پازل داستان رو به خوبی حل می‌کرد.... و همینطور در یک شب، ابتدا قتل و بعد آزادشدن هیپوگریف،راز پروفسور لوپین، موش مشکوک رون، حقیقت سیریوس بلک، بخشی از داستان ولدمورت و مرگ پدر و مادر هری و قلق بید کتک‌زن و درگیری با تعداد زیادی دیوانه‌ساز رو تجربه کردم ... بردن جام کوییدیچ توسط گریفندور و پیدا شدن پدرخوانده برای هری  از بهتری اتفاق‌های داستان بود. دلم میخواد هنوز هم توی این قسمت بمونم و اتفاق های پرهیجانش رو مرور کنم...راستی در قسمتی از داستان، ابرهای آسمان دنیای حقیقی باریدن گرفت و بر هیجان آن شب عجیب در ساختمان شیون آوارگان افزود...
        

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

Haniyeh

1403/01/25

            سومین جلد از مجموعه هری پاتر ♡

▫️توی این جلد، یه زندانی به نام سیریوس بلک از زندان آزکابان فرار میکنه، جایی که هیچکس تا حالا موفق به فرار از اون نشده. هری نمیدونه، اما سیریوس بلک به خودش و پدر و مادرش مربوطه. دیوانه سازها که نگهبانان آزکابان هستن اطراف هاگوارتز رو پر میکنن تا بلک رو دستگیر کنن، چرا که همه فکر میکنن بلک ممکنه به سراغ هری بیاد و کار ناتمومش رو تموم کنه. در خلال این اتفاقات، هری حقایقی رو از گذشته و مرگ پدر و مادرش متوجه میشه. از سمت دیگه هری، هرماینی و رون قویتر میشن، جان دوستانشون رو نجات میدن و ما هم میفهمیم که همیشه همه چیز در بهترین حالت اتفاق نمیفته اما باید نیمه پر لیوان رو دید. هرچند که هری و دوستانش در این جلد ناکامی‌هایی داشتن، اما کارهای ارزشمندی هم انجام دادن و دوستیشون رو محکمتر کردن. بعضی چیزها اونقدر ارزشمند هستن که بتونن کاری کنن از کاستی‌ها چشم بپوشیم. خوب و بد توی این جلد همزمان رخ میده. در واقع از این جلد تا آخر همینطوره (چون فیلمها رو قبلا دیدم میگم).

▫️بین سه جلد اول، این جلد رو بیشتر از دو تای قبلی دوست داشتم. البته که هر سه جلد برای من ۵ ستاره هستن.

▫️من فیلمش رو هم دیروز دیدم دوباره. فیلم قسمتهای زیادی رو حذف کرده که خب طبیعیه، نمیشه تو دو ساعت همه اتفاقات و جزئیات رو جا داد و همین باعث میشه کتاب جذابتر و تاثیرگذارتر از فیلم باشه برام. اما همچنان فیلمش رو پیشنهاد میکنم، من از وقتی یادم میاد عاشق تصویر و موسیقی فیلم که از کتاب حذف شده بودم. درسته که میشه هنگام خوندن کتاب، همه چیز رو تصور کرد و حتی آهنگی هم در پس زمینه گوش داد، اما این قابل مقایسه با اون چیزی که یه فیلم خوب که همه چیزش متناسبه به آدم میده نیست.
یه مشکل فیلم از نظر من اینه که اسپویل میکنم پس اگر کتابو نخوندید از این قسمت بگذرید. 
توی فیلم زمان برگشت به گذشته، اونا تغییر دیگه‌ای هم جز نجات جون هیپوگریف و بلک به وجود میارن. هرماینی یه سنگ پرت میکنه تا خودشون سه تا متوجه بشن باید از کلبه هاگرید بیرون بیان. قبل از به گذشته برگشتن، این سنگ و هشیار کردن بچه‌ها برای بیرون اومدن رو میبینیم. اگر قرار باشه این قسمت رو داشته باشیم، پس نجات هیپوگریف هم باید باشه. برای همین توی کتاب هیچ تغییری نیست که بقیه متوجه بشن. نمیشه که یه قسمتی به دلخواه باشه و یه قسمتی نباشه. از نظر من توی فیلم این رو خراب کردن. 
با اینحال همچنان فیلمش پیشنهادیه.

خودتون رو از تجربه وقایع این مجموعه محروم نکنید، یکی از زیباترین‌هایی میشه که تا حالا خوندید یا دیدید.
          
خب جونم بر
            خب جونم براتون بگه از ماجرای پیش آمده،
لطفا اگه گروه خونیتون با لو رفتن داستان مشکل داره، ادامه ندید این یادداشت رو 😁😁
ولی خب یکم دنیاتون رو می‌سازم دیگه،
نه خیلی میگم
نه بی حرف میمونم 🥲

بازم ماجرا از همون خونه خاله هری شروع شد،
موندم چرا هرچی زمان میگذره این دورسلی‌ها آدم نمیشن؟!
خودشون کم بود که عمه اشونم اضافه شد.... 
بگذریم

این جلد از جلد قبل بهتر بود، زودتر وارد داستان شد،
ولی بااااازم خیلی لفتش داد تا به اصل موضوع رسید،

البته اونقده که نویسنده از بلک میترسوند آدم رو،
همش میگفتم در حد این ترس میتونه جواب بده؟
ولی خب ماجرا اصلا اونطور تموم نشد که شخصیت بده داستان واقعا بد بوده باشه،

خیلی جاها حدس میزدم داستان رو که انتهای داستان دتا حدودی حس‌های من درست از اب در میومدن، البته اینجور نبود که بتونید پیش بینی کنیدااااا،
اصلا جریان ی جور دیگه میشد مدام....

توی این قسمت
گذشته و آینده هاگوارتز بهم رسیدند و این جالب بود به نظرم،
نویسنده توی چندجا و در چند جبهه داستان رو پیش برد که خیلی خوب درگیر می‌کرد خوانند رو،

اول که خونه دورسلی ها بود
دوم خود هاگوارتز
سوم بازی کوییدیچ
چهارم رابطه با دیوانه سازها
پنجم ماجرای تیم قدیمی هاگوارتز
ششم کلاس‌های درس

اینا هرکدوم جذابیت های خاص خودش رو داشت و من لذت بردم واقعا ازش....
ولی مث دو جلد قبل نشد ماجرا...

پیش بسوی جلد بعد.... 🥲