معرفی کتاب آلیس در سرزمین عجایب اثر لوئیس کارول مترجم آبتین گلکار

آلیس در سرزمین عجایب

آلیس در سرزمین عجایب

لوئیس کارول و 2 نفر دیگر
3.7
114 نفر |
30 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

6

خوانده‌ام

234

خواهم خواند

91

شابک
9786222045814
تعداد صفحات
319
تاریخ انتشار
1401/12/29

توضیحات

        وزی از روزها، آلیس، که حوصله‌اش سر رفته است، خرگوشی جلیقه‌پوش را در مزرعه دنبال می‌کند، درون گودالی می‌افتد و یکی از غریب‌ترین ماجرا‌های عمرش را تجربه می‌کند. ماجرایی که نه‌تنها گذر زمان بر جذابیت آن سایه نینداخته است، بلکه پس از 150 سال از زمانی که لوئیس کرول آن را نوشت، بر محبوبیتش افزوده شده است. در تاریخ ادبیات کودک‌ونوجوان هیچ کتابی مشهورتر از آلیس در سرزمین عجایب نیست؛ کتابی خوش‌خوان اما پیچیده، با منطقی غریب که لایه‌های عمیق آن بزرگ‌سالان را هم مجذوب کرده است.کریس ریدل با نقاشی‌های استثنایی‌اش اعجاب این کتاب را دوچندان کرده و حال‌وهوایی تازه و به‌روز به آن بخشیده است.

در ترجمه‌ی فارسی هم تلاش بر این بوده که کشف و درک شگفتی‌های آلیس در سرزمین عجایب برای خوانندگان فارسی‌زبان ساده‌تر شود و شعرها و شوخی‌هایش به گوششان آشناتر باشد.
      

لیست‌های مرتبط به آلیس در سرزمین عجایب

پست‌های مرتبط به آلیس در سرزمین عجایب

یادداشت‌ها

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          "ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب" طنزِ شیرینی دارد. لوئیس کارول با بهره‌گیری از ضرب‌المثل‌ها، کنایه، نمادپردازی و بازی با کلمات، رمانی پرماجرا و آموزنده خلق می‌کند. داستانی که بارها مورد اقتباس آثار سینمایی و رادیویی قرار گرفته و حتی تفسیرهایی از آن ارائه شده. 
مارتین گاردنر در تفسیر کتاب می‌گوید:" برای فهمیدن این کتاب، نه تنها باید انگلیسی بود که باید از ناحیهٔ آکسفورد بود و در عهد ملکه ویکتوریا زندگی کرد و چیزهایی از رابطهٔ آلیس و لوئیس کارول دانست."
ماجرای نوشته شدن "آلیس در سرزمین عجایب" شنیدنی است؛ یک روز آقای داجسن یا همان لوئیس کارولِ معروف، با دختران رئیسِ دانشگاهِ آکسفورد که از قضا اسم یکی‌شان آلیس بوده به قایق‌سواری می‌رود. دخترها از داجسن می‌خواهند تا برایشان قصه بگوید. او هم فی‌البداهه قصه‌ای را تعریف می‌کند که اسم قهرمانش آلیس است و بعد هم به درخواست آلیس این قصه را می‌نویسد.
داستان به حدی معروف‌ می‌شود که می‌گویند ملکه ویکتوریا از علاقمندان این کتاب بوده است.
"ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب" نه‌تنها ستایش ملکه، که تحسین بسیاری از نویسندگان را در پی داشت. ویرجینیا ولف درباره‌اش می‌گوید:" لوئیس کارول کاری کرد که هیچ‌کس موفق به انجامش نشده بود؛ به دنیای کودکی برگشت و از نو خلقش کرد. آلیس در سرزمین عجایب کتابی برای کودکان نیست. کتابی است که در آن همهٔ ما به دنیای کودکی بازمی‌گردیم."
لوئیس کارول در یادداشت‌های روزانه‌اش می‌گوید:" قهرمان قصه‌ام را یکراست فرستادم توی سوراخ خرگوش، هیچ هم فکر نکردم بعد چه اتفاقی برایش می‌افتد." او اثرش را موجود زنده‌ای توصیف می‌کرد و می‌گفت:" لحظهٔ تولدت را به یاد دارم."
در "ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب" تجربه‌زیسته، موضوع خواب و ناخودآگاه اهمیت ویژه‌ای دارد. لوئیس کارول معتقد بود اغلب وقتی‌که خواب می‌بینیم تردیدی در واقعی بودنش نداریم؛ خواب دنیای خاص خود را دارد و همان‌قدر واقعی به نظر می‌رسد که دنیای بیداری!
از جذابیت‌های این کتاب و ترجمه، تفسیرها و اطلاعات مازادی است که در قالب پانویس و با اجازهٔ کتبی نویسنده اضافه شده.
ترجمهٔ اشعار توسط عمران صلاحی صورت گرفته و تصویرگری‌های این نسخه برگرفته از آثار جان تِنیِل است. او آلیس را با موهای بور تصویر کرده، درحالی‌که آلیس لیدر در واقعیت موهای قهوه‌ای و کوتاهی داشته است.
زویا پیرزاد می‌گوید:" لوئیس کارول مثل هر نویسندهٔ خوب می‌خواست فقط قصه بنویسد و فقط قصه نوشت و قصهٔ بی‌مانندی نوشت."
در آخر پیشنهاد می‌دهم نسخهٔ صوتی این رمان را با صدای دلنشین کتایون اعظمی بشنوید.
        

4

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

اول از همه
        اول از همه درمورد جلد کتاب که سایه ی الیسه بگیم. این عکس مال زمانیه ‌که بچه خوک رو که (شاید¿) بچه ی دوشس بود رو بغل کرده بوده.
و اما درمورد داستان. تقریبا هممون میدونیم که الیس مدتی کتاب ممنوعه بوده ( چون افراد رو به مصرف مواد تشویق میکرده*) و وقتی شروعش کردم ، جز اینکه دلیلشو میدونستم ، فهمیدم چرا . داخل کتاب تصاویری وجود داشت و اما اوایل داستان گردن آلیس دراز میشد که واقعا حتی خود منم ترسیدم ! داخل انیمیشنش که خودمم عاشقشم ، هیچ خبری از درازی گردن نبود و واقعا خیلی چیزها که توی کتاب بود توی انیمیشن نبود.( فکر میکنم بخاطر گروه سنی کودک بوده که مخاطبشه... ولی خیلی تغییر ش دادن )  خبری از دوقلو  ها ، گل های سخنگو ، جمع شدن موجودات عجیب دور آلیس و گربه اش نبود. داستان خیلی سریع شروع شد، جوری که خواننده وقتی برای جمع و جور کردن وسایلش برای سفر نداشت. و امان از حرف زدن های بیش از حد آلیس...
کتاب با انیمیشن خیلی فرق داشت... حتی فیلمش هم که ترسناک ساخته شده بود. پایان هم که بی سر و ته بود و کشاندن پای یک دزدی چیز مسخره ای بود. درمورد لاک‌پشت قلابی هیچ چیز متوجه نشدیم ، اینکه داستانش چیه؟ چهره‌ی آلیس رو بسیار ترسناک طراحی کرده بودند و ... 
چیزهایی که توی انیمیشن بود هم توی فیلم تقلید شده بود و اصلا مثل کتاب پیش نرفته بود.
گاهی داستان آنقدر گیج کننده میشد که هیچی نمی‌فهمیدم .
 حال امیدواریم که جلد بعدی نظرمون رو تغییر بده🤌
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

22

          به نام او

بعضی از داستان‌ها از فرط تکرار ملکه ذهن همه ما شده‌اند از ادبیات یعنی از کتاب به فرهنگ عامه راه یافته‌اند. یکی از این داستان‌ها «آلیس در سرزمین عجایب» است. داستان‌هایی چون «پینوکیو»‌، «بینوایان»، «شازده کوچولو» و ... که حتی وارد فرهنگ عامه سرزمین ما هم شده‌اند و البته دلیل عمده‌اش خود کتابها نیست، که شمارگانشان در این سالها گویای این مطلب است، بلکه محصولات فرهنگی نظیر فیلم ، سریال یا نسخه صوتی کتاب است که نقش مهم‌تری دارند. تمام ما از کودکی با داستان  آلیس آشنا هستیم و بارها با شکل‌های مختلف با آن روبرو شده‌ایم. پس چه لزومی دارد که آن را بخوانیم؟ به نظر من باید بخوانیم چرا که اول از همه خواندن مهم است دوم ما باید بی‌واسطه با متن اصلی داستان روبرو شویم تا آن را دریبایم فیلم و سریال روایتهای مختلف و متعدد از آن داستان است، مثلا «آلیس در سرزمین عجایب» تیم برتون بیش از آنکه اثر لوییس کارول باشد اثر تیم برتون است. پس باید کتاب را بخوانیم. اگر هم توانستیم و تمایل داشتیم نسخه‌های متعدد آن را تهیه کنیم و بخوانیم مثل من که سه نسخه متفاوت از این کتاب را  دارم :)

اولین ترجمه‌ای که از این کتاب خریدم ترجمه خانم زویا پیرزاد نویسنده معروف بود که فرصت نکردم بخوانم بعد در جایی نسخه شکیلی از نشر مشکی دیدم که آقای شهرابی‌ آن را ترجمه کرده بودند به خاطر ظاهرش آن را هم خریدم. بعد دیدم نشر هوپا هم نسخه‌ای زیبا از این کتاب آن‌هم با قلم مترجم خوش‌نام آقای آبتین گلکار منتشر کرده، گلکاری که تنها از ادبیات روسیه کتاب ترجمه می‌کرد به‌یکبار کتابی کلاسیک از ادبیات انگلستان را ترجمه کرده بود، واقعیتش نمی‌خواستم بخرم. یکسال از چاپش گذشت روزی در کتابفروشی دیدمش تورق کردم و از تصویرسازی فوق‌العاده‌اش حظ بردم، چاپش هم بسیار خوب بود ضمنا قیمتش با توجه به تورم این یکسال معقول به نظر می‌رسید خلاصه خودم را مجاب کردم و خریدمش و شروع کردم به خواندن، البته نسخه پیرزاد هم دم دستم بود. در ادامه آنچه از ترجمه این اثر دستگیرم شده می‌نویسم.

اگر می خواهید این اثر کلاسیک را  خودتان بخوانید و اصلا نمی‌خواهید آن را  برای فرزندتان یا دیگر افرادی که در سنین کودکی یا نوجوانی هستند  تهیه کنید ترجمه پیرزاد بهترین گزینه است هم مقدمه‌ خوبی نوشته و هم کتاب پر است از پانوشت‌های به‌درد بخور. از طرفی گلکار، احتمالا بنا به سفارش ناشر که ناشر تخصصی کودک و نوجوان است، کتاب را برای کودکان و نوجوانان ترجمه کرده. اول اینکه هیچ پانوشت یا توضیح اضافه‌ای ندارد. حتی مقدمه هم ندارد، دوم در ترجمه با آزادی عمل بیشتری رفتار کرده بخصوص در ترجمه اشعار کتاب. مثلا او عبارت معروف «the Cheshire Cat» را گربه پیف‌پیفی ترجمه کرده که خب بی ربط است ولی کودکان و نوجوانان بهتر می‌توانند با آن ارتباط  برقرار کنند. ای کاش گلکار یک مقدمه و موخره ولو مختصر درباره ترجمه‌اش می‌نوشت. مزیت دیگر ترجمه گلکار ظاهر شکیل و تصویرسازی زیبای «لوئیس ریدل» است (البته من متوجه نشدم که چرا او شخصیت کلاهدوز را که معمولا مردی میانسال و دیوانه ترسیم می‌شود و در نسخه برتون، جانی دپ با آن گریم عجیب و غریب بازی‌اش کرده، در قامت دختری زیبارو و بلوند تصویر کرده است). خلاصه من این کتاب را اینطور خواندم نسخه گلکار را مبنا قرار دادم و پانوشتها و مقدمه پیرزاد را هم خواندم.

در مورد خود کتاب هم باید بگویم با اینکه داستان را می‌دانستم و بارها در شکل‌های مختلف آن را دیده یا شنیده بودم باز هم برایم تازگی داشت و از آن لذت بردم احتمالا یکی دو سال بعد آن را باز بخوانم منتها با ترجمه حسین شهرابی که تعریفش را زیاد شنیده‌ام.
        

11

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

4