یادداشت مریم محسنیزاده
1404/2/31
"ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب" طنزِ شیرینی دارد. لوئیس کارول با بهرهگیری از ضربالمثلها، کنایه، نمادپردازی و بازی با کلمات، رمانی پرماجرا و آموزنده خلق میکند. داستانی که بارها مورد اقتباس آثار سینمایی و رادیویی قرار گرفته و حتی تفسیرهایی از آن ارائه شده. مارتین گاردنر در تفسیر کتاب میگوید:" برای فهمیدن این کتاب، نه تنها باید انگلیسی بود که باید از ناحیهٔ آکسفورد بود و در عهد ملکه ویکتوریا زندگی کرد و چیزهایی از رابطهٔ آلیس و لوئیس کارول دانست." ماجرای نوشته شدن "آلیس در سرزمین عجایب" شنیدنی است؛ یک روز آقای داجسن یا همان لوئیس کارولِ معروف، با دختران رئیسِ دانشگاهِ آکسفورد که از قضا اسم یکیشان آلیس بوده به قایقسواری میرود. دخترها از داجسن میخواهند تا برایشان قصه بگوید. او هم فیالبداهه قصهای را تعریف میکند که اسم قهرمانش آلیس است و بعد هم به درخواست آلیس این قصه را مینویسد. داستان به حدی معروف میشود که میگویند ملکه ویکتوریا از علاقمندان این کتاب بوده است. "ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب" نهتنها ستایش ملکه، که تحسین بسیاری از نویسندگان را در پی داشت. ویرجینیا ولف دربارهاش میگوید:" لوئیس کارول کاری کرد که هیچکس موفق به انجامش نشده بود؛ به دنیای کودکی برگشت و از نو خلقش کرد. آلیس در سرزمین عجایب کتابی برای کودکان نیست. کتابی است که در آن همهٔ ما به دنیای کودکی بازمیگردیم." لوئیس کارول در یادداشتهای روزانهاش میگوید:" قهرمان قصهام را یکراست فرستادم توی سوراخ خرگوش، هیچ هم فکر نکردم بعد چه اتفاقی برایش میافتد." او اثرش را موجود زندهای توصیف میکرد و میگفت:" لحظهٔ تولدت را به یاد دارم." در "ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب" تجربهزیسته، موضوع خواب و ناخودآگاه اهمیت ویژهای دارد. لوئیس کارول معتقد بود اغلب وقتیکه خواب میبینیم تردیدی در واقعی بودنش نداریم؛ خواب دنیای خاص خود را دارد و همانقدر واقعی به نظر میرسد که دنیای بیداری! از جذابیتهای این کتاب و ترجمه، تفسیرها و اطلاعات مازادی است که در قالب پانویس و با اجازهٔ کتبی نویسنده اضافه شده. ترجمهٔ اشعار توسط عمران صلاحی صورت گرفته و تصویرگریهای این نسخه برگرفته از آثار جان تِنیِل است. او آلیس را با موهای بور تصویر کرده، درحالیکه آلیس لیدر در واقعیت موهای قهوهای و کوتاهی داشته است. زویا پیرزاد میگوید:" لوئیس کارول مثل هر نویسندهٔ خوب میخواست فقط قصه بنویسد و فقط قصه نوشت و قصهٔ بیمانندی نوشت." در آخر پیشنهاد میدهم نسخهٔ صوتی این رمان را با صدای دلنشین کتایون اعظمی بشنوید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.