معرفی کتاب ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب اثر لوئیس کارول مترجم محمدعلی میرباقری

ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

لوئیس کارول و 1 نفر دیگر
3.7
100 نفر |
28 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

5

خوانده‌ام

212

خواهم خواند

65

شابک
9786001823671
تعداد صفحات
152
تاریخ انتشار
1398/2/29

توضیحات

این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

        خیلی وقت بود که به اندازه ی واقعی اش نبود. به خاطر همین، حالا احساس عجیبی داشت. ولی در عرض چند دقیقه عادت کرد و مثل همیشه مشغول حرف زدن با خودش شد. (خب، نصف نقشه ام اجرا شد! چقدر این همه تغییر آدم را گیج می کند! یعنی حتی مطمئن نیستم یک دقیقه بعد چه شکلی می شوم! ولی خب به اندازه ی واقعی ام برگشته ام. کار بعدی ام این اسست که بروم به آن باغ زیبا... اما چطور این کار را بکنم؟) این را که گفت، ناگهان از مکانی باز سردرآورد که خانه ای کوچک، به ارتفاع کمتر از یک متر و نیم، در آن پیدا بود.آلیس با خودش گفت: (کسی که توی همچین جایی زندگی بکند جرئت ندارد با من که الان به این اندازه هستم حرفی بزند؛ حتما از ته دل می ترسانم شان!) به همین خاطر، دوباره یک گاز به قارچ توی دست راستش زد و نزدیک خانه نرفت تا آنکه قد خودش را حدود بیست و پنج سانت کرد. –از متن کتاب-آیا پس از این کار برآمدم؟ آیا باز ترجمه ام طوری هست که وجود خود را توجیه کند؟ خواننده ها بهترین داوران اند. اما تا آنجا که به خودم مربوط است، کماکان ناراحتم که شهامت نداشتم سراغ باز ترجمه ی خوش خیالانه ی آرمانی ام بروم. آرمانگرای درون من احساس می کند شکست خورده و گاهی می گوید کاش این کتاب را فعلا ترجمه نمی کردم. اما اعتراف می کنم از ذره اش لذت بردم- چه از شکست هایم، چه از پیروزی های احتمالی ام. –از پس گفتار مترجم فارسی درباره این کتاب بیشتر بخوانید
      

لیست‌های مرتبط به ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

بهخوان

بهخوان

1401/11/10

جین ایرغرور و تعصبصبحانه قهرمانان

پیشنهادهای کتاب‌فروشان هاروارد

100 کتاب

کتاب‌فروشی جای محشری است! هم به خاطر حضور کتاب‌ها و هم کتاب‌فروشان. کتاب‌فروشان [خوب]، اطلاعات کاملی در مورد کتاب‌ها دارند و کافیست سلیقه‌ی کتاب‌خوانی شما دستشان بیاید تا با پیشنهادهای معرکه‌شان غافلگیرتان کنند. یک کتاب‌فروش خوب می‌تواند شما را به کتاب محبوبِ بعدی‌تان معرفی کند و حتی بر مسیر کتاب‌خوانی شما تأثیر بگذارد. یکی از دلایل منحصربه‌فرد بودن تجربه‌ی خرید از کتاب‌فروشی، همین کتاب‌فروشان هستند. در همین راستا، کتاب‌فروشی هاروارد، اوایل دهه‌ی 2000 میلادی، در یک اقدام تحسین برانگیز پیشنهادهای عمومی کتاب‌فروشانش را جمع‌آوری و مرتب و نتیجه را در قالب یک لیست صدتایی منتشر کرده است. حالا افرادی هم که به صورت مجازی از این کتاب‌فروشی خرید می‌کنند، می‌توانند پیشنهادهای عمومی کتاب‌فروشان را ببینند تا تجربه‌ی خرید حضوری از کتاب‌فروشی برایشان تا حدی شبیه‌سازی شود. (به دلیل محدودیت صدتایی بهخوان صرفاً کتاب‌های اول مجموعه‌های ارباب حلقه‌ها، کمدی الهی، نیروی اهریمنی‌اش و نارنیا ضمیمه شده‌اند)

88

پست‌های مرتبط به ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب

یادداشت‌ها

اول از همه
        اول از همه درمورد جلد کتاب که سایه ی الیسه بگیم. این عکس مال زمانیه ‌که بچه خوک رو که (شاید¿) بچه ی دوشس بود رو بغل کرده بوده.
و اما درمورد داستان. تقریبا هممون میدونیم که الیس مدتی کتاب ممنوعه بوده ( چون افراد رو به مصرف مواد تشویق میکرده*) و وقتی شروعش کردم ، جز اینکه دلیلشو میدونستم ، فهمیدم چرا . داخل کتاب تصاویری وجود داشت و اما اوایل داستان گردن آلیس دراز میشد که واقعا حتی خود منم ترسیدم ! داخل انیمیشنش که خودمم عاشقشم ، هیچ خبری از درازی گردن نبود و واقعا خیلی چیزها که توی کتاب بود توی انیمیشن نبود.( فکر میکنم بخاطر گروه سنی کودک بوده که مخاطبشه... ولی خیلی تغییر ش دادن )  خبری از دوقلو  ها ، گل های سخنگو ، جمع شدن موجودات عجیب دور آلیس و گربه اش نبود. داستان خیلی سریع شروع شد، جوری که خواننده وقتی برای جمع و جور کردن وسایلش برای سفر نداشت. و امان از حرف زدن های بیش از حد آلیس...
کتاب با انیمیشن خیلی فرق داشت... حتی فیلمش هم که ترسناک ساخته شده بود. پایان هم که بی سر و ته بود و کشاندن پای یک دزدی چیز مسخره ای بود. درمورد لاک‌پشت قلابی هیچ چیز متوجه نشدیم ، اینکه داستانش چیه؟ چهره‌ی آلیس رو بسیار ترسناک طراحی کرده بودند و ... 
چیزهایی که توی انیمیشن بود هم توی فیلم تقلید شده بود و اصلا مثل کتاب پیش نرفته بود.
گاهی داستان آنقدر گیج کننده میشد که هیچی نمی‌فهمیدم .
 حال امیدواریم که جلد بعدی نظرمون رو تغییر بده🤌
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

22

این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

          "ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب" طنزِ شیرینی دارد. لوئیس کارول با بهره‌گیری از ضرب‌المثل‌ها، کنایه، نمادپردازی و بازی با کلمات، رمانی پرماجرا و آموزنده خلق می‌کند. داستانی که بارها مورد اقتباس آثار سینمایی و رادیویی قرار گرفته و حتی تفسیرهایی از آن ارائه شده. 
مارتین گاردنر در تفسیر کتاب می‌گوید:" برای فهمیدن این کتاب، نه تنها باید انگلیسی بود که باید از ناحیهٔ آکسفورد بود و در عهد ملکه ویکتوریا زندگی کرد و چیزهایی از رابطهٔ آلیس و لوئیس کارول دانست."
ماجرای نوشته شدن "آلیس در سرزمین عجایب" شنیدنی است؛ یک روز آقای داجسن یا همان لوئیس کارولِ معروف، با دختران رئیسِ دانشگاهِ آکسفورد که از قضا اسم یکی‌شان آلیس بوده به قایق‌سواری می‌رود. دخترها از داجسن می‌خواهند تا برایشان قصه بگوید. او هم فی‌البداهه قصه‌ای را تعریف می‌کند که اسم قهرمانش آلیس است و بعد هم به درخواست آلیس این قصه را می‌نویسد.
داستان به حدی معروف‌ می‌شود که می‌گویند ملکه ویکتوریا از علاقمندان این کتاب بوده است.
"ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب" نه‌تنها ستایش ملکه، که تحسین بسیاری از نویسندگان را در پی داشت. ویرجینیا ولف درباره‌اش می‌گوید:" لوئیس کارول کاری کرد که هیچ‌کس موفق به انجامش نشده بود؛ به دنیای کودکی برگشت و از نو خلقش کرد. آلیس در سرزمین عجایب کتابی برای کودکان نیست. کتابی است که در آن همهٔ ما به دنیای کودکی بازمی‌گردیم."
لوئیس کارول در یادداشت‌های روزانه‌اش می‌گوید:" قهرمان قصه‌ام را یکراست فرستادم توی سوراخ خرگوش، هیچ هم فکر نکردم بعد چه اتفاقی برایش می‌افتد." او اثرش را موجود زنده‌ای توصیف می‌کرد و می‌گفت:" لحظهٔ تولدت را به یاد دارم."
در "ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب" تجربه‌زیسته، موضوع خواب و ناخودآگاه اهمیت ویژه‌ای دارد. لوئیس کارول معتقد بود اغلب وقتی‌که خواب می‌بینیم تردیدی در واقعی بودنش نداریم؛ خواب دنیای خاص خود را دارد و همان‌قدر واقعی به نظر می‌رسد که دنیای بیداری!
از جذابیت‌های این کتاب و ترجمه، تفسیرها و اطلاعات مازادی است که در قالب پانویس و با اجازهٔ کتبی نویسنده اضافه شده.
ترجمهٔ اشعار توسط عمران صلاحی صورت گرفته و تصویرگری‌های این نسخه برگرفته از آثار جان تِنیِل است. او آلیس را با موهای بور تصویر کرده، درحالی‌که آلیس لیدر در واقعیت موهای قهوه‌ای و کوتاهی داشته است.
زویا پیرزاد می‌گوید:" لوئیس کارول مثل هر نویسندهٔ خوب می‌خواست فقط قصه بنویسد و فقط قصه نوشت و قصهٔ بی‌مانندی نوشت."
در آخر پیشنهاد می‌دهم نسخهٔ صوتی این رمان را با صدای دلنشین کتایون اعظمی بشنوید.
        

4