بعل زبوب
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
12
خواندهام
126
خواهم خواند
89
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
این توضیحات مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.
«سالار مگسها» نخستین اثر ویلیام گلدینگ، نویسنده انگلیسی و برندهی جایزهی نوبل ادبیات را نمیتوان صرفا یک اثر دههی پنجاه قلمداد کرد زیرا نویسنده در کنار مطرح کردن دغدغههای زمان خود، با بیان کنایی و تمثیلی و با انتخاب مکانی در ناکجاآباد و زمانی نامشخص، به داستان هویتی فرا زمانی و اسطورهای بخشیده . باعث ماندگاری این اثر شده است. این رمان که از لزوم حاکمیت قانون در جوامع انسانی میگوید نشان میدهد که چگونه ترس و توحش نقطهی پایان معصومیت انسان باشد. ویلیان گلدینگ سال 1911 در کرنوال انگلستان دیده به جهان گشود. اولین اثر، سالارمگسها در سال 1954 به چاپ رسید. علاوه بر مجموعهی اشعار و سالارمگسها دوازده رمان دیگر، سه اثر غیر داستانی و یک نمایشنامه در کارنامهی ادبی وی وجود دارد که دو جایزهی ارزندهی جیمز تایت بلک مموریال و بوکر را به ترتیب در سالهای 1979 و 1980 و در نهایت جایزه نوبل ادبیات را در سال 1983 برای وی به ارمغان آورد. در متن پیام آکادمی نوبل آمده است: «جایزه ادبی نوبل برای خلق داستانهایی به گلینک تعلق میگیرد که وضوح و تیزبینی هنر واقعگرایی و تنوع و جهان شمولی اسطوره را توامان به روایت درمیآورند تا موقعیت انسان را در جهان امروزی به تصویر بکشند.»
برترین رمان های انگلیسی گاردین پرفروش ترین کتاب ها ادبیات نوجوان ادبیات کلاسیک برترین آثار تبدیل شده به فیلم و سریال 1001 رمانی که باید قبل از مرگ بخوانید ادبیات انگلیس ادبیات داستانی کتاب هایی که شما را شگفت زده خواهند کرد جایزه نوبل ادبیات فهرست برترین رمان های نخست کتاب نوجوان صد رمان برتر مدرن لایبرری به انتخاب منتقدین لیست برترین رمان های ادبیات نوجوان فهرست الهام بخش ترین رمان های BBC برترین رمان های پادآرمان شهری و پسارستاخیزی فهرست برترین رمان ها در بریتانیا دهه 1950 میلادی صد رمان برتر مدرن لایبرری به انتخاب مخاطبین
یادداشتها
1401/7/10
19
1402/1/16
0
1401/9/17
7
1403/5/12
کتاب راجب شرارت فطری انسان هاست و اینو از دنیای کودکان بیرون کشیده تا نشون بده حتی در معصوم ترین اقشار جامعه که کودکانن هم شرارت وجود داره و بنظر من با این انتخاب راحتتر تونسته حرفشو به مخاطب برسونه. کتابی بود که چند فصل آخرش میخکوبم کرد،میشه گفت اوج داستان همونجا بود؛ البته چندتا نقطه عطف هم داشت مثلا اونجا که جک آتش رو ول کرد تا بره شکار و کشتی رفته بود یا اونجا که سیمون به دنبال هیولای بالای کوه رفت تا از موضوع هیولا سر در بیاره ولی نتیجه کارش مرگ خودش بود. میشه گفت تنها کسانی که بدون شرارت داستان رو به سر رسوندن سیمون و خوکه بودن(البته خوکه هم موجودی تنبل بود) حتی رالف که شخصیت شماره یک رمان بود هم در لحظات آخر دچار یک جنایت شد تا شرارت در هر دو طرف نمایش داده بشه! نماد گذاری ها کاملا بجا بود (مثلا صدف نماد نظم و قانونمندی شهری بود) و اتفاقات توی داستان اکثرا کاملا منطقی پیش میرفت، توصیفاتی که از فضای محیط اطراف بچه ها میشد تا حدی برام گنگ بود که نمیدونم بخاطر نویسنده بود یا ترجمه بد مترجم(حمید رفیعی)..... در کل کتابیه که ارزش خوانایی بالایی داره👍🏻
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1
1403/2/28
2
1402/2/26
1