تاراس بولیا
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
8
خواندهام
53
خواهم خواند
20
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
کتاب حاضر، رمانی است که وقایع آن در قرن شانزدهم می گذرد؛ قرن شمشیر و جنگ که هر کس که درخور نام انسان است در حال پیکار است. «تاراس بولبا»، قزاق پنجاه ساله ای که همچنان آماده جنگیدن و کشتار در راه اعتقاد خود است، با دو پسرش «اوستاپ» و «آندری» به اردوگاه قزاق ها در «سخ»، واقع در جزیره ای در رود «دنیپر»، می روند. شب و روز در استپ ها، اسب می تازند و درست هنگامی به آنجا می رسند که قزاق ها پشت به هزیمت داده از قایق پیاده می شوند و با خشم تمام نقل می کنند که «یهودی ها کلیساهای ما را به اجاره می گیرد و کاتولیک ها مسیحیان ارتدوکس را به ارابه می بندند، چطور می توان در سرزمین روس این همه از دست کفار شکنجه دید و تحمل کرد!» جنگ آغاز می شود و قزاق ها پس از آنکه تمام یهودیان دور و بر را به رود «دنیپر» می اندازند، به غارت دهات آن ها می پردازند. هنگام حمله به یک قلعه، جوانترین پسر «تاراس»، یعنی «آندری»، که در «کیف» عاشق دختری لهستانی شده بود، به خودی ها خیانت می کند و به دشمنان می پیوندد، اما اسیر می شود و خود «تاراس بولبا» او را می کشد.
بریدۀ کتابهای مرتبط به تاراس بولیا
نمایش همهیادداشتها
1403/8/12
به نام خدا کتاب تاراس بولبا جریان رشادت و جنگاوری قزاق ها رو روایت میکنه. اماا به نظر من بیشتر خوی وحشی و انتقام جویانه این قوم رو نشون میداد. خیلی بی رحم و خشن بودن و هر بار از خودم میپرسیدم تو جنگ ها همه اینطورن یا قزاق ها فقط اینطور بودن؟! مورد دیگه که آزارم میداد عادت به نوشیدن و مست کردن و عیش و نوششون بود. درک نمیکردم که چطور توی اردوگاه یا جنگ مینوشند... مگه نباید هوشیار باشن؟ پس چرا اینقدر بی فکر به نوشیدن شراب میپرداختند؟ خلاصه که این کاراشون رو درک نکردم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
5
1403/8/10
12
1403/8/8
15
1403/8/12
9