معرفی کتاب شب های سپید و چند داستان کوتاه اثر فیودور داستایفسکی مترجم مهناز مهری

با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
184
خواندهام
3,859
خواهم خواند
924
توضیحات
داستان زیبای شب های سپید با نقل قول شاعرانه یی از قطعه شعر (گل) سروده ایوان تور گنیف آغاز می شود.و آیا تقدیرش چنین بود که در لحظه یی از زندگی اش به قلبت راه یابد؟ یا از آغاز چنین مقدر شده بود تا برای همین یک لحظه سیال زندگی کند در ژرفای قلبت راوی ار مشاهداتخویش به هنگام قدم زدن در خیابان های سن پترزبورگ می گوید. شب های شهر را دوست دارد و احساس آرامش می کند. از گردش های روزانه خوشش نم آید چرا که بسیاری از کسانی را که دوست دارد ببیند، در هنگام روز نشانی نمی یابد، به هنگام دیدارهای شبانه آشنایان، احساسات او بر می انگیخته می شود، از شادی های شان شاد و از اندوه های شان غمگین می گردد. وقتی چهره یی نا آشنایی را می بیند، احساس غربت می کند. او خانه های تازه ساز را می شناسد. خانه ها با او سخن می گویند و به او می گویند چه گونه بازسازی یا رنگ آمیزی شده و یا چه گونه تخریب شده اند. او تنها در آپارتمان کوچکی در سن پترزبورگ زندگی می کند، با بانوی خدمتگاری غیر اجتماعی که از او مسن تر است.
بریدۀ کتابهای مرتبط به شب های سپید و چند داستان کوتاه
نمایش همهدورههای مطالعاتی مرتبط
نمایش همهپستهای مرتبط به شب های سپید و چند داستان کوتاه
یادداشتها
1404/4/18
این یادداشت مربوط به نسخۀ دیگری از این کتاب است.

شب به من گفت شب های روشن بهترین کتابه برای اون کسایی که همیشه نفر دومن. نفر دوم توی عشق، نفر دوم توی رفیق و خیلی چیز های دیگه. من به شخصه خیلی کتاب رو درک کردم و من همون شخصیت دوم و آخر کتاب از ناستنکا متنفر شدم و افسوس که خودمم تو زندگی یه ناستنکا دارم و صد افسوس که من هم برای ناستنکا نفر دومم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.