شب های سپید و چند داستان کوتاه
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
67
خواندهام
1,550
خواهم خواند
382
نسخههای دیگر
نمایش همهتوضیحات
داستان زیبای شب های سپید با نقل قول شاعرانه یی از قطعه شعر (گل) سروده ایوان تور گنیف آغاز می شود.و آیا تقدیرش چنین بود که در لحظه یی از زندگی اش به قلبت راه یابد؟ یا از آغاز چنین مقدر شده بود تا برای همین یک لحظه سیال زندگی کند در ژرفای قلبت راوی ار مشاهداتخویش به هنگام قدم زدن در خیابان های سن پترزبورگ می گوید. شب های شهر را دوست دارد و احساس آرامش می کند. از گردش های روزانه خوشش نم آید چرا که بسیاری از کسانی را که دوست دارد ببیند، در هنگام روز نشانی نمی یابد، به هنگام دیدارهای شبانه آشنایان، احساسات او بر می انگیخته می شود، از شادی های شان شاد و از اندوه های شان غمگین می گردد. وقتی چهره یی نا آشنایی را می بیند، احساس غربت می کند. او خانه های تازه ساز را می شناسد. خانه ها با او سخن می گویند و به او می گویند چه گونه بازسازی یا رنگ آمیزی شده و یا چه گونه تخریب شده اند. او تنها در آپارتمان کوچکی در سن پترزبورگ زندگی می کند، با بانوی خدمتگاری غیر اجتماعی که از او مسن تر است.
بریدۀ کتابهای مرتبط به شب های سپید و چند داستان کوتاه
نمایش همهپستهای مرتبط به شب های سپید و چند داستان کوتاه
یادداشتها